بی تردید از میان ویژگیهای متعدد یک نظام سیاسی دموکراتیک مشارکت مردم در امر انتخاب مقامات سیاسی از اهمیت درجه اول برخوردار است، مادامی که مشارکت به هر نحو ممکن تضمین شده باشد طبعا میشود نظام برآمده را لباس دموکراسی پوشاند.
با وقوع انقلاب ۵۷ به دلیل شور و هیجان آرمانی ایجاد شده که از مختصات تمامی انقلابات است یک همراهی گسترده از پشتوانه مردمی با نظام اسلامی یار شد که میتوانست وجهی از دموکراسی را به نمایش گذارد.
در چنین شرایطی اشارات لیدر انقلاب نوپا برای هدایت انبوه رای دهندگان پای صندوقهای رای کفایت میکرد همانگونه که در کشور ما نیز اتفاق افتاد و در رفراندوم جمهوری اسلامی و نخستین انتخابات ریاستجمهوری و مجلس نمایان شد و درصد بالایی از مردم سوار بر موج انقلاب به میدانگاه انتخابات کشانده شدند.
یکی دیگر از ویژگیهای نظام دموکراتیک وجود احزاب سازمانیافته هست تا با پیریزی آلترناتیوهای مختلف و جلب حمایت و یارگیری از میان اقشار مختلف مردمی رقابتی شدن فضای اجتماع را سامان دهد و این خصیصه از لوازم طرح شیوههای حکمرانی بوده تا نهایتا با ایجاد رقابت نظر مردم را در تعیین مدل حکمرانی جویا شود.
شور ایجاد شده در دهه اول نظام جمهوری اسلامی بخصوص وقتی که با وقوع جنگ ۸ ساله با عراق مقارن شد همچنان دوام یافت و مشارکت مردمی با کمترین معیار رقابتی همراه بود طوری که تنها یک فرد و یا گروه سیاسی برجسته میشد و برای بیرون آمدنش از صندوق رای تبلیغ چندانی نیاز نبود.
به عبارتی فضا تقریبا غیر رقابتی بوده و اساسا تمایل سیستم ترسیم شکل کاریکاتوری از دموکراسی بوده که تنها مشارکت و نه رقابت در آن دارای اهمیت بود.
با پایان یافتن جنگ و مصائب مترتب بر آن و آغاز دوران موسوم به سازندگی سیاستهای اعمال شده توسط دولت وقت موجب بالا گرفتن تورم خارج از تاب و توان مردم جنگزده به نارضایتیهای تدریجی دامن زد و همین امر موجب شد که برای نخستین بار زمزمههایی از انتقادات درونسیستمی آغاز شود.
این انتقادات در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۲ آشکار گشته و احمد توکلی در مقابل شادروان هاشمی رفسنجانی اندکی توانست به عنوان رقیب مطرح ظاهر شود و آرا ۴ میلیون نفر را از آن خود کند، این رقابت اگرچه عرصه را به سردار سازندگی واگذاشت اما در نوع و ظرف زمانی خودش تمرین دموکراسی محسوب میشد.
دوران سازندگی سپری شد ولی فشارهای ناشی از رفتارهای آزمون و خطای دولت دوم هاشمی رفسنجانی موجب شد تا نارضایتیها اوج گیرد تا زمانی که هنگامه انتخابات ۱۳۷۶ فرارسید.
سید محمد خاتمی به عنوان پرچمدار مردمی که از وضعیت موجود ناخشنود بودند وارد رقابت انتخاباتی شد، نوع شعارهای برگزیده توسط وی به گونهای بود که طیف گستردهای از اقشار مختلف مردم را به سرعت با خود همراه کرد.
انتخابات پرشوری برگزار شد و ناباورانه خاتمی نسبتا گمنام توانست با ۲۰ میلیون رای رئیس دولتی شود که بعدها در عرف سیاسی به اصلاحطلب معروف شد.
شاید بتوان گفت که اصلاحات و اصلاحطلبی نیز واژگانی بودند که مردمی به تنگ آمده از آسیبهای جنگ و فقر ناشی از آن و از طرفی سیاستهای ناکارآمد دولت قبلی در ایجاد جامعهای برخودار را به مدینهای فاضله امیدوار میکرد فلذا میان اکثریت قاطع مردم و سید محمد خاتمی رابطه مرید و مرادی خاصی بوجود آمد.
این رابطه مرید و مرادی شخص رئیس دولت را از نقد منصفانه توسط حامیانش تا حدود زیادی مبرا میساخت در حالیکه اجتناب از نقد با روح دموکراسی در تضاد است.
دولت دوم او با اقبال گستردهتری مواجه شد و شوربختانه علاوه بر این که به این پشتوانه محکم مردمی پاسخ شایستهای داده نشد ولی خاتمی همچنان تا زمان دولت اول حسن روحانی قهرمان باقی ماند تا جایی که در غیاب کاندیدای شاخص اصلاحطلب حسن روحانی سابقا اصولگرا را با عنایت ویژه خود به گزینه مطلوب اصلاحطلب بدل نموده و آرا قاطعی را برای او فراهم آورد.
از دولت دوم روحانی که مصادف شد با قضیه برجام و تحولات منطقهای و جهانی و از جمله خروج ترامپ از برجام، فشارهای اقتصادی روز به روز بیشتر شده که اعتراضات صنفی فراوانی را موجب شد و از آنجا بود که رفته رفته مردم دریافتند که درمان دردشان نه از اصلاحطلبان است و نه از اصولگرایان برمیآید.
در دو دهه گذشته جامعه ما جنبشها و اعتراضات متعددی را شاهد بوده که پیامد آن شکاف گسترده ملت – دولت را موجب شده است، بخش وسیعی از مردم سبک گذشته الگوی مرید و مرادی را پشت سر گذاشته و به درستی دریافتهاند که حاکمان نه ولینعمت بلکه باید خادمان مردمی باشد که قدرت خود را به آنان تفویض نمودهاند.
اکنون که به هر دلیلی جمعی از هموطنان ما همچنان امیدوار به امکان اصلاح سیستم به صندوق رای رو آورده و دکتر پزشکیان را با درصدی آرای شکننده به ریاست جمهوری برگزیده به این امر نیز واقف است که او را تنها برای خدمت به کشور و نه سروری انتخاب نموده است.
فلذا باب انتقاد از او از هم اکنون که در شرف تشکیل دولت هست آغاز شده است و نکته امیدبخش آنکه این انتقادات پیش از آنکه از طیف رقیب انتخاباتی او صادر شود از ناحیه رای دهندگان به او مطرح میشود که این امری بیسابقه است.
با این تفسیر باید گفت که مردم ما از مرحله اطاعت محض و ارادتورزی و تقدیس و تمجیدهای اغراق آمیز به حکام عبور کرده و به مرحله مطالبهگری ورود نمودهاند.
این مسئله بیانگر آن است که دوران عقد اخوت بسر آمد و عصر پاسخگویی فرا رسیده است، اصلاحطلب آپدیت شده بعداز دو دهه دست به دست شدن دولت میان جناحین بهخوبی دریافته است که تنها افتخار هر دولتی آن است که تمام مساعی خود را در خدمت به مردم، حرکت به سوی توسعه متوازن و پویا و اولویت دادن به مردم و شنیدن صدای آنان بهکار بسته تا بتواند در پایان کار نمره قبولی کسب کند.
فلذا نقد منصفانه همرا با ارائه راهکارهای علمی از سوی صاحبان دانش و اندیشه چیزی هست که برای دولت اصلاحطلب آقای پزشکیان از اهمیت بالایی برخوردار است و میتوان گفت که فصل نوین و احتمالا فصل پایانی جریان اصلاحات آغاز شده است که در صورت عدم موفقیت نسبی در اهدافش در تاریخ کشور تمام شده تلقی خواهد شد.
نظرات بسته شده است.