این روزها اگر از آزاد راه قزوین – رشت به سمت استان گیلان بروید مجتمعهای در حال ساخت خدمات رفاهی و گردشگری که با بازارچههای کوچکی احاطه شدهاند توجه شما را جلب میکند. علاوه بر مجتمعهایی که غالباً (در ۲ یا ۳ سال اخیر) به بهره برداری رسیده اند هم اکنون چند مجتمع نیز در حال ساخت اند که یکی از آنها نزدیک به خروجی شهر رستم آباد در این آزاد راه است.
تقریباً یک سال پس از افتتاح آزاد راه یعنی در سال ۱۳۸۹، در دانشگاه گیلان سخنرانی ای با عنوان «رستم آباد مُرد» داشتم. در آن سخنرانی به دلیل نادیده انگاشتن آثار اجتماعی اقدامات توسعه ای، و به طور خاص؛ نبودِ گزارش مستقل ارزیابی تأثیرات اجتماعی که در ایران به «پیوست های اجتماعی» شهرت دارد، به نقد جدی ساخت آزادراه پرداختم. نکتۀ مهم آن سخنرانی، نه مخالفت با ساخت آزادراه، بلکه نادیده گرفتن آثار منفی اجتماعی و فقدان برنامه ای مدوّن و مشخّص برای حل آثار بود. در همانجا علاوه بر تبلیغ تجاری فراوان برای برندسازی ملی شهرهای مجاور آزادراه و ترغیب مسافران به خرید زیتون، راهکار را ساخت بازارچه های نقطه ای (البته با رعایت استانداردهای جهانی) در مجاورت آزادراه دانستم. حالا، تقریبا ۱۵ سال از افتتاح آزادراه گذشته است. اقتصاد رستم آباد و حتی منجیل به دلیل پیامدهای ناشی از ساخت آزادراه که همان ابتدای امر هشدار داده شد رو به میرایی نهاد و تأسف برانگیز آنکه، از یکی دو سال قبل ساخت چنین بازارچه ای در رستم آباد آغاز شده است.
در روزهای گذشته، قسمت باقیماندۀ آزادراه در حدفاصل منجیل – رودبار به طول ۸.۲ کیلومتر افتتاح شد. نکتۀ قابل تأمل آنکه، مسیر رفت آزاد راه؛ مستقل از شهر رودبار، ولی مسیر برگشت همان مسیر پیشین یعنی از داخل شهر رودبار خواهد بود. به بیان روشن تر، فقط مسیر رفت به سمت استان گیلان ساخته شده است. صاحب منصبانی که در رویداد افتتاحیه حضور داشتند دلیل این امر را اقتصاد مبتنی بر زیتون شهر رودبار اعلام کردند.
همیشه در «کارگاههای ارزیابی تأثیر اجتماعی» که در برخی از شهرهای کشور داشتهام گفتهام که یکی از منابع شناخت آثار اجتماعی یک پروژه، توجه و رصد آثار اجتماعی پروژههای مشابه در سایر نقاط است. در خصوص آثار اجتماعی ساخت آزادراه قزوین – رشت، تجربه تلخ امامزاده هاشم، رستمآباد و اخیراً منجیل پیشِ روی ماست. اگر صاحبمنصبان حاکمیت واقعاً و حقیقتاً به دلیل نگرانی از آثار منفی اجتماعی مسیر برگشت این آزادراه را ایجاد نکردهاند باید شادمان بود. باز هم تکرار میکنم که امیدوارم دلیل این امر ناتوانی، و یا عجله برای فعال نمایی و یا رزومهسازی سیاسی در این برهوت کارآمدی نبوده باشد.
با اینحال ملاحظاتی وجود دارد:
– ساخت آزادراه استانداردهای تعریف شده و مشخصی دارد، دقیقاً همانطور که ساخت یک هواپیما استانداردهایی دارد. چگونه میتوان بر اقدامی توسعهای، نام «آزادراه» نهاد؛ ولی به شکلی دلبخواهی و بنا به شرایط آن را ساخت؟ آیا برای چرخهای هواپیما میتوان دو نوع لاستیک متفاوت بکار برد؟ اگر این آزادراه مسیر برگشت ندارد آیا میتوان بر آن نام «آزادراه» نهاد؟
– نگارندۀ این سطور ملاحظۀ «شرایط محلی» را به فال نیک میگیرد و این امر در موقعیتی که به باور جامعهشناسان شکاف دولت – ملت بسیار نگرانکننده شده است گامی مثبت است. بااینحال، در نقاط مختلف جهان، برای لحاظکردن شرایط محلی؛ یا آزادراه نمیسازند (گزینۀ No Action در ارزیابی تأثیرات اجتماعی) و یا برای حل آن راهکارهای جانبی و تکمیلی اتخاذ میکنند تا در نتیجه اجرای راهکارها، هم اجتماع محلی و هم بهرهبرداران احساس برد – برد، و نه باخت – برد به نفع یکی از طرفین و ضرر طرف دیگر باشد. در نمونۀ مورد بحث گویا راه سومی تدبیر شده است و آن معرفی نمونه منحصربهفردی از آزادراه به جهانیان است!
– در پس همه تصمیمات توسعهای کلان، لابیهای مختلفی صورت میگیرد. میزان نفوذ و چانهزنی مقامات مسئول محلی همیشه در نوع تصمیمات اثرگذار است. پرسش آن است که اگر برای شهر رودبار این تصمیم جدی و مهم اتخاذ شده است برنامه صاحبمنصبان برای منجیل، امامزاده هاشم و رستمآباد چیست؟ چرا فقط منافع کسبۀ رودبار لحاظ شده است؟ مگر آزادراه فقط میتواند اقتصاد رودبار را تهدید نماید؟ اقتصاد خردهفروشی منجیل هم پس از افتتاح آزادراه نابود شد. بروید و ببینید که پس از افتتاح آزادراه، چند رستوران و غذاخوری در منجیل بهناچار کسبوکار خود را جمع کردند؟ فضای مردگی در جایجای این شهر موج میزند. احساس نمیکنید این شهرها هم نیازمند توجهاند؟ در مجموع، این تصمیم عادلانه نبود.
– مقامات در مصاحبههای خود و در توجیه ساخت آزادراه، به دشواریها و مشقتهای مسافران به هنگام ورود به گیلان گفتهاند. پرسش آن است که با عدم ساخت مسیر خروج یا برگشت، اگر باز هم شاهد دشواریها و مشقتهای مسافران باشیم تکلیف چیست؟ آیا با خستگی و مشقت وارد استان گیلان شدن بهتر از با خستگی و مشقت به خانه برگشتن نیست؟ در واقع در اینجا مسافرت افراد با مشقت تمام میشود و این سختتر از زمانی است که مسافرت با مشقت آغاز شود. شما به خانه میرسید؛ ولی خسته و فرسوده!
– خودتان را بهجای مسافرانی بگذارید که باید ترافیک مسیر برگشت را تحمل کنند، درحالیکه قصد خرید زیتون در شهر را ندارند. در واقع آنان باید هزینۀ زمانی، جسمی و روانی خرید مسافرانی را بدهند که می خواهند زیتون خریداری کنند. این وضعیت هم منصفانه نیست.
ایکاش ساخت آزادراه تابع همۀ استانداردها و الزامات جهانی مرتبط بود. بهعنوان سطرهای پایانی، همان سه راهکاری را مینویسم که در سخنرانیام در سال ۱۳۸۹ به آنها پرداختم:
بررسی ایجاد بازارها و شهرکهای تجاری در مجاور آزاده راه
تبلیغات گسترده در خصوص معرفی محصول زیتون، و شهرهای دارای این محصول به مسافران
ایجاد امکانات رفاهی و تفریحی مختلف در شهرهای مذکور برای ایجاد انگیزه جهت توقف در مسافران
چه چیزایی می نویسید ها. بالاخره دردتون چیه؟ اولش می گید همین یه باند هم که افتتاح شده اقتصاد اونجا رو خراب کرده. بعد می گید چرا هر دو تا باندش با هم افتتاح نشد! خب حتما اگه جفتشم با هم افتتاح می شد می گفتید که کاش یه باند رو افتتاح می کردید و یکی رو افتتاح نمی کردید تا اقتصاد مردم هم حفظ بشه 🙂 دنیا همینه. مشاغل ممکنه از بین برن و باید رفت دنبال یه کار دیگه.
در شهر آستانه اشرفیه هم احداث جاده کمربندی
باعث بروز چنین مشکلی شد که بازاریان این شهر با آوردن کسب و کار خود در مسیر کمربندی
این مشکل را حل کردند و طبعا کسبه شهرهای
منجیل و لوشان و رودبار و رستم آباد هم میتوانند همین کار را انجام دهند
متأسفانه برنامه ریزی کارشناسانه درهیچ بخشی از دولت وجود ندارد! که دربخش راهسازی وجودداشته باشد، حل چنین معضلاتی خیلی پیچیده نیست، کافی است تیمی از کارشناسان مختلف دراین زمینه ازابتدای شروعِ فاز مطالعاتی پروژه(آزادراه رشت) تاانتهای کار حضور میداشتندومشکلات را بررسی وراه کار ارائه میکردند، حداقل نوددرصد این مشکلات میشد.. اما مگر درشهرهایمان نظام مدیریت شهری وجوددارد که بخشهای دیگرمدیریتی سازوکاری درست داشته باشند؟
همه چیزمان بایدبه همه چیزمان بیاید
متأسفانه برنامه ریزی کارشناسانه درهیچ بخشی از دولت وجود ندارد! که دربخش راهسازی وجودداشته باشد، حل چنین معضلاتی خیلی پیچیده نیست، کافی است تیمی از کارشناسان مختلف دراین زمینه ازابتدای شروعِ فاز مطالعاتی پروژه(آزادراه رشت) تاانتهای کار حضور میداشتندومشکلات را بررسی وراه کار ارائه میکردند، حداقل نوددرصد این مشکلات میشد.. اما مگر درشهرهایمان نظام مدیریت شهری وجوددارد که بخشهای دیگرمدیریتی سازوکاری درست داشته باشند؟
همه چیزمان بایدبه همه چیزمان بیاید
آقای فردین علیخواه ، تو چقدر ساده لوح و احمقی، سمت برگشت آزادراه رو برای این نساختن که بقیه بودجه رو هاپولی کنند، کسی نگران وضعیت کسبه نیست، یکی مثل تو که توهم سواد اجتماعی و جامعه شناسی داره، میاد کوسشر مینویسه، اگه امثال تو سواد داشتن، وضع کشور این نبود. وای به حال دانشجوهای تو، که گیر استاد بیسوادی افتادن.
ادب مرد به ز دولت اوست
اگر هم مسافران زیتون نخواه را نادیده بگیریم، آیا هزینه سوخت و زمان به هدر رفته از درآمد مردم شریف زیتون فروش بیشتر نخواهد بود.
برای این کار بهتر است مطالعات جامع و مستقل انجام شود و مطالعات کارشناسی جای صحبتهای کلی را بگیرد.