وضعیت صنایع در گیلان چه کوچک و چه بزرگ بسیار بحرانی است؛ حتی بسیار بحرانیتر از آنچه در آمارهای رسمی بیان میشود. بیشتر واحدهای صنعتی کوچک استان حتی به امکانات ابتدایی مانند ژنراتور مجهز نیستند و در برابر قطعیهای مکرر و طولانیمدت برق کاملا ناتوان ماندهاند.
در این میان این فقط کارفرمایان نیستند که نگران آیندهاند. کارگران نیز بهشدت نگران شرایط خود هستند، چون دیگر امنیت شغلی ندارند و نمیدانند فردا میتوانند سر کار بروند یا نه. متاسفانه بسیاری از واحدهای کوچک تولیدی استان گیلان همین حالا هم به دلیل قطعیهای پیاپی برق، تعطیل شدهاند. چه کسی باید پاسخگوی این فاجعه باشد؟
وقتی یک کارخانه سه یا چهار روز در هفته برق نداشته باشد، چگونه میتواند چرخهی تولید را ادامه دهد؟ حتی پیش از این بحران، بسیاری از واحدها با ناترازی شدید میان هزینه و درآمد روبهرو بودند. حالا که قطع برق هم به آن اضافه شده، دیگر چه توقعی میتوان داشت؟ در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت که صنایع همچنان فعال باشند و اشتغال پابرجا باشد در حالیکه حتی اولیهترین امکانات یعنی انرژی برای آنان فراهم نیست.
نمیدانیم چرا کشور با چنین بحران شدیدی در تولید برق مواجه شده است. چه اتفاقی افتاد که ناترازی انرژی در کشورمان وضعیت را تا بدینجا رسانید و کسی هم برنامهای برای مهار و عبور از این بحران تدوین و اجرایی نکرد.
در سه سال دولت ابراهیم رییسی، خاموشیها محدود به تابستان بود. حالا اما در تمام فصول، صنایع و حتی مشترکان خانگی با خاموشیهای گسترده مواجهاند. بهنظر میرسد وزارت نفت از همان روزهای نخست دولت جدید، در تامین بهموقع سوخت نیروگاهها کوتاهی کرده است.
همه شاهدند که با گذشت چند ماه از آغاز بهکار دولت، تازه دولتمردان ما متوجه شدند که باید برای زمستان و سرپا نگه داشتن تولید و چرخ صنعت، ذخایر گاز و گازوییل آماده میکردند. وقتی کار از کار گذشت، ناچار به استفاده از مازوت شدند؛ سوختی آلاینده که خود بحرانهای دیگری بهبار آورد.
چطور ممکن است کشوری با اینهمه ذخایر انرژی، کارش به مازوتسوزی بکشد؟ اگر خوشبین باشیم، میگوییم فقط بیتدبیری باعث این بحران شده است؛ اگر بدبین باشیم، باید پرسید: آیا این وضعیت تعمداً ایجاد شده است؟
در حالی که کشور در دل بحران انرژی است، هیچ نشانی در دولت از برنامهریزی برای فصول آینده جهت تامین پایدار انرژی دیده نمیشود. اگر امروز چارهاندیشی نشود، پاییز و زمستان هم بهاندازهی تابستان تاریک خواهد بود.
در حال حاضر صنایع گیلان، بهویژه شهرکهای صنعتی، از نخستین قربانیان این سوءمدیریت در حوزه برق بودهاند. گیلان جزو استانهایی است که بیشتر از نیاز خود برق تولید و به شبکه سراسری تحویل میدهد، اما در نهایت سهمیهایاندک دریافت میکند و برق آن هم قطع میشود!
اگر دولت واقعا به شعار حمایت از تولید باور دارد، باید در عمل ثابت کند. در نخستین گام باید تامین زیرساخت پایهای همچون برق برای چرخیدن چرخ اقتصاد محلی را در اولیت خود قرار دهد؛ چیزی که فعلا در گیلان به جای چرخش، به سکون و سکوت رسیده است.
در چنین شرایطی، انتظار داریم آقای دکتر هادی حقشناس، استاندار محترم گیلان که نماینده عالی دولت در استان است، هر چه سریعتر وارد عمل شود و برای افزایش سهمیه برق استان کاری انجام دهد و از حقوق تولیدکنندگان و مردم گیلان دفاع کند.
*رییس کانون کارفرمایی استان گیلان