اشاره
خبر توجه و حمایت از احداث پیستهای اسکی در استان گیلان در دو سایت سُماموسِ رودسر و زِندانه رضوانشهر، خبر خوبی است حداقل از دیدگاه اجتماعی-اقتصادی. شاید البته دغدغههای محیطزیستی پیرامون آن وجود داشته باشد.
خبر را مرور میکنیم: «در جلسهای با حضور رئیس فدراسیون اسکی و ورزشهای زمستانی، استاندار گیلان، مدیرکل اداره ورزش و جوانان این استان و مسؤولان هیأت اسکی استان گیلان و سایر مسؤولان بر توسعه ورزش اسکی در این منطقه تاکید شد. وی افزود که برخی مناطق استان از نظر اقلیمی با سوئیس قابلمقایسه است و بهرهبرداری از یخچالهای طبیعی هنوز مغفول مانده است.»
«جهانبخش آرمان» مدیرکل ورزش و جوانان استان نیز ظرفیتهای بالای استان برای توسعه اسکی را یادآور شد و از برنامهریزی برای ایجاد پیستهای اسکی در جواهردشت و ییلاقات رضوانشهر (ِزندانه) خبر داد».
صنعت اسکی در سراسر جهان بهعنوان یک رشته ورزشی و همچنین مقصد گردشگری بهشدت متاثر از گرمایش جهانی و تغییر اقلیم است و اصلا میتوان آنرا تاثیرپذیرترین موارد دانست. گرمایش جهانی و تغییر اقلیم نهتنها سوئیس بلکه و بهویژه جغرافیایی خاورمیانه در منطقه جنبحاره را بسیار متاثر کردهاست
هرچند شاید کمی عجیب باشد که مسؤول ورزش اسکی کشور شناختی از یخچال نداشته است و نداند عملا ایران یخچال کوهستانی وجود ندارد (بهغیر از یخچال به نسبه از بینرفته علمکوه).
البته قبل از پرداختن به مسئله نگرانیهای موجود در این یادداشت ابتدا باید بگوییم، مثال مشابهت اقلیم و جغرافیایی گیلان با سوئیس یک قیاس اشتباه است که خود شاید بهنوعی به هدف این یادداشت بپردازد.

منابع از وجود تعداد 1400 یخچال طبیعی در سوئیس یاد میکنند. بماند که این داده در مقایسه با استان گیلان، که در مناطق کوهستانیاش یک یخچال طبیعی ندارد، نشان از ارجاعی بدون منطق و آمار است. هرچند تاکید میکنیم که این اعلان الزما با نیت سوء نبوده است. مقایسهای دیگر در این زمینه، اگر بخواهیم روزهای برف سوئیس هم با گیلان مقایسه کنیم، چون ایستگاههای مرتفع کمی در استان گیلان داریم باز نتایج جالب نیست.
طبق دادههای مؤسسه ملی تغییرات اقلیمی سوئیس (NCCS) در مناطق مرکزی و بلند آلپ در سوئیس، بهطور معمول بیش از ۱۰۰ روز در سال برف تازه میبارد. در دامنههای کوهستانی آلپ (پایینتر) تعداد روزهای برفی بین ۴۰ تا ۸۰ روز در سال است.
در مناطق هموار و پایینتر (به نسبه هموار سوئیس، نزدیک مناطقی مثل زوریخ، لوکارنو و غیره) معمولا بین ۱۰ تا ۳۰ روز برفی در سال دارند. همین مسئله نشان میدهد که گیلان در این بخش حتی در مناطق کوهستانی فاصله زیادی با سوئیس دارد.
البته که سادهترین دلیل آن هم تفاوت مشخص سطوح ارتفاعی در استان گیلان است که نهتنها مرتفعترین قلّه آن زیر 4000 متر (3703 در کوه سُماموس در مقایسه با قله دومُرهورن سوئیس با ارتفاع 4634 متر) است. بلکه مجموع زمینهای بالای 2500 متر آن در کلیت استان گیلان مساحتی در حدودِ 330 کیلومترمربع دارد، این عدد را مقایسه کنید با عدد 8285 کیلومترمربع در سوئیس.
گرمایش منجر به تغییر فاز جامد بارش به مایع شده است. یعنی در بارشهای وقوعیافته در منطقه ما، بهنسبت هرچند شاید بارش کمتر میبارد، ولی درصد رخداد بارش باران به برف افزایش یافته است. برف دیرتر میبارد و کمتر میبارد. این برای همه مشخص است و نیاز به آمار نیست
حال این فرض شباهت را کنار میگذاریم. اما بیاید فرض کنیم که گیلان از لحاظ جغرافیایی و آبوهوایی شبیه سوئیس است. در اینجا به بحث اصلی این یادداشت یعنی مسئله گرمایش جهانی و تغییر اقلیم و پتانسیل اسکیخیزی استان گیلان میپردازیم.
اینروزها صنعت اسکی در سراسر جهان بهعنوان یک رشته ورزشی و همچنین مقصد گردشگری بهشدت متاثر از گرمایش جهانی و تغییر اقلیم است و اصلا میتوان آنرا تاثیرپذیرترین موارد دانست. گرمایش جهانی و تغییر اقلیم نهتنها سوئیس بلکه و بهویژه جغرافیایی خاورمیانه در منطقه جنبحاره را بسیار متاثر کردهاست.
شواهد میدانی و همچنین آمارهای مرتبط با برف در فلات ایران، گویای شرایط بغرنج کشور است. افزایش مشخص گرمای منطقه، افزایش فراوانی موجهای گرمایی، دوام و شدتشان همگی نشان از این مسئله است. این مسئله منجر به کاهش روزهای یخبندان، کاهش دوام و شدت دورههای کوتاهمدت یخبندان، کمشدن طول دوره فصل یخبندان شده است.
علاوهبر اینها، این گرمایش منجر به تغییر فاز جامد بارش به مایع شده است. یعنی در بارشهای وقوعیافته در منطقه ما، بهنسبت هرچند شاید بارش کمتر میبارد، ولی درصد رخداد بارش باران به برف افزایش یافته است. برف دیرتر میبارد و کمتر میبارد. این برای همه مشخص است و نیاز به آمار نیست.

همین مسئله سبب شده که شروع فصل بارش برف در مناطق کوهستانی، دیرتر رخ دهد. این مسئله خود را در تاخیر سفیدشدن کوههای ایران در پاییز خود را نشان میدهد. بنابراین هم مساحت برف و هم عمق برف در کوهستانهای ایران کمتر شده است.
در مورد این مسئله البته با خلاءهای در بارش برف و ایجاد هوای صاف و بدون بارش در میانه فصل پاییز و زمستان در نظر داشت. این هواهای صاف و افزایش دما، نباریدنها، منجر به ذوب، تبخیر و تصعید میشود.
اینروزها، شرایط بهگونهای است که برفهای ما در کوهستان آنچنان کم شده که اولین و حیاتیترین کارکرد برف برای انسان یعنی تامین آب دچار مشکل است، اسکی بهجای خود! آیا در چنین شرایط که منابع برفی در جهان برای صنعت اسکی، بهشدت زیر سایه تردید است آیا برای ما در گیلان، با چنین چشماندازی مبهم، ورود به مسئله احداث پیست اسکی عقلانی است؟
آیا انجام چنین سرمایهگذاریهای عظیمی، با همراه دستاندزای و تخریبهای که بدونشک انجام خواهد شد، توجیهپذیر است؟ اینروزها، ایران در میانه روزگاری است که بسیاری از تصمیمهای گرفته شده پیشین با توجه به اینکه به واقعیتهای جغرافیایی-اقلیمی توجهای نشده زیر سوال است، و پیامدهای آن کشور را دچار انواع ناترازیها و مشکلات کرده است. آیا ما در همین مورد دوباره در حال طی چنین مسیری نیستیم؟
شرایط بهگونهای است که برفهای ما در کوهستان آنچنان کم شده که اولین و حیاتیترین کارکرد برف برای انسان یعنی تامین آب دچار مشکل است، اسکی بهجای خود! آیا در چنین شرایط که منابع برفی در جهان برای صنعت اسکی، بهشدت زیر سایه تردید است آیا برای ما در گیلان، با چنین چشماندازی مبهم، ورود به مسئله احداث پیست اسکی عقلانی است؟
برفهایی که نمیبارد
گرمایش جهانی و تغییر اقلیم از مهمترین چالشهای محیطزیستی و اقتصادی قرن بیستویکم محسوب میشوند. یکی از حوزههایی که بهشدت از این پدیدهها تأثیر میپذیرد، صنعت اسکی و گردشگری زمستانی است. اسکی بهعنوانِ یک فعالیت ورزشی و گردشگری وابسته به شرایط پایدار برف طبیعی است؛ اما افزایش دمای میانگین زمین، تغییر الگوی بارش و کاهش پوشش برف موجب شده است که این صنعت در بسیاری از نقاط جهان با بحران روبهرو شود.
مطالعات بینالمللی نشان میدهند که در دهههای اخیر، فصلهای اسکی بهطور متوسط کوتاهتر شده و در برخی مناطق حتی تا چندین هفته کاهش یافته است. همچنین، در بسیاری از پیستها حجم و عمق برف طبیعی کمتر شده است. این روند نهتنها بر عملکرد اقتصادی پیستها و درآمدهای حاصل از گردشگری زمستانی اثرگذار است، بلکه معیشت جوامع محلی وابسته به این صنعت را نیز تهدید میکند.
در برخی کشورها، از جمله ایران، بهویژه در ارتفاعات متوسط، بیشترین آسیب را از تغییرات اقلیمی متحمل شدهاند. مطالعهای مشترک از دانشگاه اینسبروک و دانشگاه واترلو نشان داده که فصل اسکی در ایالات متحده بین دهههای ۲۰۰۰–۲۰۱۹ نسبت به دهههای ۱۹۶۰–۱۹۷۰ بین ۵ تا ۷ روز کوتاهتر شده است.
پیشبینی شده برای دههی ۲۰۵۰، فصل اسکی در سناریوهای کمانتشار ممکن است بین ۱۴ تا ۳۳ روز و در سناریوهای پُرانتشار بین ۲۷ تا ۶۲ روز کمتر شود و البته که شرایط فعلی نشان میدهد که باید نگاه جدیتری به سناریوهای پُرانتشار داشت.
همین مطالعه نشان میدهد که ضرر اقتصادی مستقیم ناشی از کاهش بازدیدکنندگان اسکی و هزینههای برفسازی مصنوعی در ایالات متحده در دو دههی اخیر بیش از ۵ میلیارد دلار بوده است. بهطور متوسط، این صنعت سالانه حدود ۲۵۲ میلیون دلار در هماندوره از دست داده است.
برای دهه ۲۰۵۰، پیشبینی شده که این خسارت سالانه در سناریوی کمانتشار به ۶۵۷ میلیون دلار و در سناریوی با انتشار بالا به ۱٫۳۵۲ میلیارد دلار برسد. ریسک کمبود برف در اروپا شرایط بهتری را فراهم نکرده است.
پژوهشها نشان داده که اگر دمای جهانی به اندازه ۲ درجه سلسیوس نسبت به پیش از انقلاب صنعتی افزایش یابد، بیش از ۵۳٪ از پیستهای اسکی اروپا در «خطر بسیار زیاد کمبود تأمین برف» قرار دارند.
اگر افزایش دما به ۴ درجه برسد، این رقم ۹۸٪ خواهد بود. حتی اگر نیمی از پیستها با برف مصنوعی پوشیده شوند (پوشش ۵۰٪ مسیرها با برف مصنوعی)، باز هم در سناریوی ۲ درجه، حدود ۲۷٪ پیستها در خطر بسیار زیاد قرار میگیرند و در سناریوی ۴ درجه این درصد به ۷۱٪ میرسد.
اینروزها، کاهش برف در تمامی مناطق کوهستانی ایران مشخص است. با توجه به اینکه از لحاظ اقلیمی عمده بارش ایران در فصل سرد سال وقوع مییابد. تمامی روندهای ایستگاههای هواشناسی ایران بهطور مشخصی نشان از کاهش روزهای یخبندان و روزهای برفی دارند
کاهش عمق برف و تغییرات فصلی سبب شده در اروپا، در فصل بهار، ۹۱٪ از پیستهای اسکی کاهش معنادار عمق برف طبیعی را نشان میدهند. در پاییز و زمستان در ارتفاعات پایین-متوسط (<۱۰۰۰ متر)، پیستها کاهش عمق برف قابلتوجهای داشتهاند. بهطور کلی فصل برف (مدت زمانی که برف طبیعی روی زمین است) در اروپا و مناطق کوهستانی بهطور فزایندهای کوتاهتر شده است.
شاید برخی از راهحلها برای این منظور وجود داشته باشد ازجمله استفاده از برف مصنوعی، که این مسئله علاوه بر هزینه بالا، استفاده از برف مصنوعی (برفپاشی) برای جبران کمبود برف طبیعی باعث مصرف زیاد آب و انرژی و نیز تولید گازهای گلخانهای میشود.
وضعیت ایران، کاهش عمق برف و تعداد روزهای پوشش برف
شرایط آبوهوایی ایران که متاثر از گرمایش جهانی و تغییر آبوهوا است به چند شکل خود را در شرایط فعلی صنعت اسکی نشان داده است. گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، به چند شکل میزان بارش برف، فصل بارش برف و شرایط انباشت و ذوب برف را متاثر کرده است. گرمایش مشخص و تاییده شده 2 درجهای ایران، اولین اثر خود را در تغییر فاز بارشهای جامع به مایع کرده است.

یعنی بهفرض بارش بهموقع باران در پاییز، بهدلیلِ گرم بودن جو، طولانیشدن فصل تابستان و تاخیر در وقوع فصل سرد، اگر بارشها بهموقع ببارد، الزما منجر به بارش برف نمیشوند. این مسئله به شکل دیگری هم خود را نشان میدهد. اگر هم بارش برف رخ دهد، تاثیر عامل ارتفاع برف بیشتر خود را از سرمای توده هوا و محیط نشان میدهد.
بنابراین ارتفاع برف نزول یافته در سیستمهای بارشی در فصل پاییز، عمدتا از ارتفاع بالاتری شروع و مینیشند. بهعنوان مثال، اگر قبلا با اولین بارشهای برف در پایز تا ارتفاعات 1500 متری برف میبارید، در سالهای اخیر، در ارتفاعات بالاتر شاهد شروع بارش برف هستیم، مثلا در استان گیلان 2000 متری. بنابراین اگر شروع زمستان در کوهستان، اگر به معنی پوشش برف روی زمین باشد، با تاخیری بسیار مشخصتر شروع میشود.
در ارتفاعات البرز، این مسئله از آبان به شکل مشخصی در مناطق میانبند به انتهای آذر منتقل شده است. بنابراین نهتنها فصل سرد و برفگیری دیرتر شروع میشود، ارتفاع تحتِتاثیر آن در نیمرخ کوهستان به مناطق بالادستتر منتقل شده است.
نکته بعدی کاهش مشخص میزان بارش برف است که اینروزها، در تمامی مناطق کوهستانی ایران مشخص است. این مسئله بهطورکلی خود را در کاهش بارش در ایران نشان میدهد، با توجه به اینکه از لحاظ اقلیمی عمده بارش ایران در فصل سرد سال وقوع مییابد. تمامی روندهای ایستگاههای هواشناسی ایران بهطور مشخصی نشان از کاهش روزهای یخبندان و روزهای برفی دارند که این خود برایندی از شرایط پیش گفته است.
کاهش بارش منجر به کاهش عمق، چگالی و مساحت برف میشود. نکتهای که در زمینه منابع برف کوهستان در ایران نباید فراموش کرد، اهمیت بارش برف پاییزه در انباشت و ماندگاری برف است که این مسئله بهدلیل سرد بودن مشخص جو و محیط و به دوام و بقای پوشش برف هم برای منابع آبی و هم برای فعالیتهای ورزشی کمک میکند.
پژوهشها نشان داده که اگر دمای جهانی به اندازه ۲ درجه سلسیوس نسبت به پیش از انقلاب صنعتی افزایش یابد، بیش از ۵۳٪ از پیستهای اسکی اروپا در «خطر بسیار زیاد کمبود تأمین برف» قرار دارند
با توجه به اینکه گرمایش جهانی بهشدت منطقه ما را متاثر کرده است. متأسفانه پاییز بهعنوان یک فصل گذار بیشترین تاثیر را از شرایط گرمایش جهانی و تغییر اقلیم پذیرفته است. در نهایت پوشش برف مناطق کوهستانی ایران در حداقل دو دهه اخیر بسیار متاثر شده است.
مطالعهای که از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۱۸ در رشتهکوههای البرز و زاگرس انجام شده نشان میدهد که عمق برف بهطور معناداری کاهش یافته و همچنین تعداد روزهایی که برف پوششدهنده زمین است نیز در این دوره کاهش یافتهاند. همچنین مشخصشده که سالهایی بین حدود ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹ یک نقطهی تغییر ناگهانی در روند کاهش پوشش برف اتفاق افتاده است.
مشاهدات و مطالعات محلی و جهانی نشان میدهند که پوشش و عمق برف طبیعی در بسیاری از نواحی کاهش یافته و فصل اسکی کوتاهتر یا ناپایدار شده است. این نتیجهها با روندهای جهانی سازگارند (پژوهشهای بینالمللی و متاآنالیزها). برای ایران نیز شواهد ماهوارهای و مطالعات منطقهای از کاهش مساحت پوشش برف و تغییر در زمان ذوب/ذوب زودهنگام حکایت دارند؛ بنابراین پیستها در ارتفاعات پایینتر بیشترین آسیب را خواهند دید.
افراد صنعت اسکی و جوامع محلی ترجیح دادهاند فعالیتهای جایگزین در فصول گرمتر یا فعالیتهای طبیعتپایهی غیر اسکی را نیز توسعه دهند چون با کاهش پوشش برف و برف طبیعی مواجه هستند.
نتایج یک بررسی خلاصه در این زمینه در برخی از پیستهای اسکی معروف ایران مانند دیزین، شمشک، توچال، شیرباد (خراسان) در شرایط فعلی چالشهایی را به نمایش میگذارد. پیستهای با ارتفاع متوسط و پایینتر با کاهش روزهای قابل اسکی مواجه میشوند:
| پیست | میانگین شروع فصل (گذشته) | میانگین پایان فصل (گذشته) | میانگین طول فصل (روز) گذشته | میانگین طول فصل (روز) فعلی | توضیحات |
| دیزین | اواخر آبان / اوایل آذر | اوایل اردیبهشت | 150 | 120 | کاهش تقاضا برای اسکی برف طبیعی؛ توسعه فعالیتهای تابستانی (چمنسواری) |
| شمشک | اوایل آذر | اواخر اسفند / اوایل فروردین | 110 | 80 | کاهش عمق و بارش برف؛ بیشترین برف معمولا فوریه (~33cm) |
| توچال | اوایل آذر | اردیبهشت / گاهی خرداد | 160 | 140 | بهدلیل ارتفاع زیاد هنوز طولانیتر؛ اما تحت سناریوهای گرم شدن هم در خطر است |
| شیرباد | آذر | اسفند | 90 | 70 | داده علمی محدود؛ الگوی کلی مناطق پایینتر: کاهش شدیدتر طول فصل |
بنابراین با تمای توصیفات در یادداشت و وضعیت فعلی پیستهای اسکی ایران، اینکه حتی با انگیزه مثتبی که در استان برای ایجاد فرصت جدید سرمایهگذاری، اشتغال و همچنین تفرج، نباید چنین واقعیتهایی فراموش شود.
واقعیتهای جغرافیای و اقلیمی که فراموشی سهوی و عمدی آنها، کشور را در ورطه ناترازیهای مستمر و خطرناکی قرار داده است. باشد که در آیندهای نهچندان دور، خود ما ضربالمثل آیندگان شویم و برایشان سوالی پیش بیاد که چگونه در میانه دوران گرمایش جهانی، ما یاد افتتاح پیستهای اسکی افتادیم؟