آیا روسیه در ترور نافرجام محمدعلی شاه نقش داشت؟

بمب‌سازان گرجی در کمیته ستار رشت

0 ۱۹

مجله «تهران مصور»، هرسال به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطه، ویژه‌نامه‌هایی منتشر می‌کرد. در ویژه نامه ۱۳مرداد ۱۳۴۶، گزارشی به قلم «اسماعیل رائین» منتشر شده است که ضمن مطالعه آن، می‌توان ردپای سوسیال دموکرات‌های گرجستان را در کمیته ستار رشت دید که برخلاف آن‌چه پیش‌تر گفته شده، عامل ترور نافرجام محمدعلی‌ شاه، نه حیدرخان عمواغلی، بلکه گرجی‌هایی بودند که به عنوان کاردار روسیه از آستارا وارد گیلان شده و کمیته مخفی ستار را تشکیل می‌دهند. این اسناد برگرفته از یادداشت‌های «قره‌مختار» است که بعضا با یادداشت‌های «میرزاکریم‌ خان رشتی» مشابهت دارد.

 

همین سوءقصد نافرجام، بهانه‌ای به‌دست محمدعلی شاه می‌دهد تا به کمک روسیه مجلس نوپا را به توپ بسته و بسیاری از آزادی‌خواهان کشته و یا تبعید شوند. باتوجه به این‌که در ابتدای این گزارش عنوان شده که گرجی‌ها، در قنسولخانه روسیه به خدمت گرفته شده بودند، آیا می‌توان گفت همه این وقایع سناریوی طراحی شده از سمت روسیه برای برچیدن مجلس بوده است؟ پرسشی که با انتشار اسناد تازه یاب باید پاسخ داده شود.

 

در یادداشت‌های قره‌مختار درباره تشکیل کمیته ستار بوسیله بمب‌سازان گرجی چنین ذکر شده است: سوسیال دموکرات‌های گرجستان که علیه حکومت تزاری روسیه قیام کرده و سازمان‌های زیرزمینی و تخریبی تشکیل داده بودند، وقتی آوازه قیام‌های آزادی‌خواهان ایران را از اواخر سلطنت ناصرالدین‌ شاه و سلطنت مظفرالدین‌ شاه شنیدند، درصدد برآمدند به‌کمک آنان بشتابند

در ابتدای این گزارش مفصل می‌خوانیم که هرساله به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطه و ایجاد تحول اساسی در ایران جشن و سرور برپا می‌شده و اسناد و مدارک جدیدی از چگونگی بازگشایی مجلس شورای ملی منتشر می‌شود.

میرزاکریم‌ خان رشتی، رهبر کمیته ستار- عکس از آرشیو حسن اکبری

 

گوشه‌هایی از این گزارش مفصل در سالروز صدور فرمان مشروطه در پایگاه مرور منتشر می‌شود. علاقه‌مندان و مورخان می‌توانند برای دریافت اصل این گزارش به موزه مطبوعات رشت در ابتدای خیابان سعدی به مدیریت محمدرضا میرفتوحی مراجعه نمایند.

 

«در یادداشت‌های قره‌مختار درباره تشکیل کمیته ستار بوسیله بمب‌سازان گرجی چنین ذکر شده است: سوسیال دموکرات‌های گرجستان که علیه حکومت تزاری روسیه قیام کرده و سازمان‌های زیرزمینی و تخریبی تشکیل داده بودند، وقتی آوازه قیام‌های آزادی‌خواهان ایران را از اواخر سلطنت ناصرالدین‌ شاه و سلطنت مظفرالدین‌ شاه شنیدند، درصدد برآمدند به‌ کمک آنان بشتابند.

 

سوسیال دموکرات‌های گرجستان عقیده داشتند که خانواده سلطنتی قاجاریه نیز مانند تزارها باید از بین بروند و به‌این منظور برای متشکل کردن و تعلیم دادن آزادی‌خواهان ایران یکی از رفقای خود را به‌نام (برودیاک) مامور گیلان کردند. برودیاک پس از ورود به آستارا موفق شد میرزاعبادالله خان بصیر منشی کنسولگری روسیه در آستارا را با خود هم‌دست کند و به‌کمک او ترتیباتی می‌دهد که هر یک از بمب‌سازان و تروریست‌های گرجی که از طرف حزب سوسیال دمکرات بایران اعزام می‌شوند با ارائه علامت مخصوص خود را مهاجر روسی معرفی و در قونسولخانه روس استخدام شوند و پس از چند روز اقامت در آستارا شبانه به رشت بروند و در مراکز مختلف فعالیت ملیون بکار بپردازند. بدین‌ترتیب در مدت شش ماه ۲۰ نفر از مامورین حزب سوسیال دموکرات گرجی قفقاز وارد رشت می‌شوند و در تشکیلات کمیته ستار که به همین‌منظور تشکیل شده بود، شروع به فعالیت می‌کنند.

 

همین ترور نافرجام ابزاری می‌شود تا مجلس به توپ بسته شود. و کمیته سوسیال دموکراتی که آمده بود تا سایه شاه را از سر ایران بردارد، همان مجلس و مشروطه نوپا و نیم بند را هم ناکام گذاشت. شاهی که به اجبار پذیرفته بود اختیاراتش محدود شود، حالا مستبدتر از گذشته و به کمک روسیه، تمام اختیاراتش را پس گرفت و دوباره حکمران مطلق گشت

 

یفرم‌خان ارمنی در گیلان- عکس از آرشیو حسن اکبری

مکاتبات کمیته ستار، همیشه به‌وسیله آدرس شخص معینی بنام قربان بعمل می‌آمده که مقیم کاروانسرای رشت بوده است روی پاکت‌های این کمیته نوشته می‌شد که «زحمت کشیده بتوسط قربان کاروانسرادار به رحیم‌زاده برسد» در حالی که رحیم‌زاده نامی در کاروانسرا و شهر رشت وجود نداشته و (قربان) نام مستعار خود «قره‌مختار» بوده است.

 

کمیته ستار را: قره‌مختار- آقاگل میخ‌فروش، علی‌محمد خان، برادر میرزاکریم‌ خان رشتی، با (برودیاک) گرجی اداره می‌کردند و کمیته آن‌ها به‌هیچ‌وجه با ستارخان آذربایجانی ارتباط نداشت و روزی که تشکیل شد اعضای آن ستارخان را هم نمی‌شناختند.

 

کمیته ستار پس از ساختن تعدادی بمب و نارنجک و چندین قبضه اسلحه، درصدد برآمد چند نفر را در ایران ترور کند و در لیست تنظیمی آن؛ محمدعلی‌ شاه- عین‌الدوله- آقابالاخان سردار- رشیدالملک، حاکم اردبیل- حاکم تبریز در راس همه وجود داشته است، از طرف کمیته برای کشتن (محمدعلی‌ شاه) در تهران و (آقابالاخان سردار) در رشت دو نقشه تنظیم شده بود که به‌موجب آن، برای ترور محمدعلی‌ شاه سه نفر مامور عزیمت به تهران شدند این سه نفر به ترتیب عبارت بودند از برودیاک، قره‌مختار و یک گرجی به نام یوسف که از رشت به تهران آمدند.» در ادامه این گزارش می‌خوانیم که افراد مذکور پس از چندروز قامت در تهران مطلع می‌شوند که محمدعلی‌شاه قصد دارد به دوشان‌تپه برود. برودیاک کسی است که داوطلب شده تا بمب را به اتومبیل شاه بیندازد و دو نفر بعدی اگر دیدند شاه کشته نشده، کار را با شلیک چند تیر تمام کنند.

 

اینکه چرا برودیاک شخصا داوطلب می‌شود و چرا هنگام‌ انداختن بمب توجه نمی‌کند که اتومبیل خالی است، جای سئوال و تردید است. «هنگامی‌که اتومبیل محمدعلی‌ شاه جلوی در خانه ظل‌السلطان می‌رسد، برودیاک بدون‌ این‌که توجهی به خالی بودن اتومبیل نماید، بمبی به اتومبیل می‌اندازد ولی محمدعلی‌ شاه که در کالسکه‌ای سوار بود و در عقب اتومبیل حرکت می‌کرد، بطور معجزه آسایی از مرگ نجات پیدا می‌کند.»

 

معجزه تصور کنیم یا طرح از پیش چیده‌شده، همین ترور نافرجام ابزاری می‌شود تا مجلس به توپ بسته شود. و کمیته سوسیال دموکراتی که آمده بود تا سایه شاه را از سر ایران بردارد، همان مجلس و مشروطه نوپا و نیم‌بند را هم ناکام گذاشت. شاهی که به اجبار پذیرفته بود اختیاراتش محدود شود، حالا مستبدتر از گذشته و به کمک روسیه، تمام اختیاراتش را پس گرفت و دوباره حکمران مطلق گشت.

 

سردار محیی، عضو شاخص کمیته ستار

 

داستان جایی عجیب‌تر می‌شود که وقتی نام‌بردگان را دستگیر و در باغشاه زندانی می‌کنند، تنها قره‌مختار است که خود را پیله‌وری از گیلان معرفی می‌کند و دو نفر دیگر نقش زبان نفهم را به خوبی بازی می‌کنند. نگهبان شب که قره‌مختار را می‌شناخته است، به آن‌ها کمک می‌کند (یا دستور صادر شده بود که کمک کند) تا با پوشیدن لباس قزاق‌ها از زندان فرار کرده، به گیلان بازگردند. و این بار نقشه واقعه باغ مدیریه به کمک همان بمب‌سازان گرجی طراحی و اجرا می‌شود.

 

در ابتدای گزارش گفته شده که نویسنده این گزارش اسماعیل رائین است. این مورخ را با کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» می‌شناسیم. رائین تا پیش از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ با حزب توده همکاری می‌کرد و از بدو تاسیس ساواک با آن سازمان همکاری می‌کرد. بی‌شک او به اسنادی دسترسی داشته که دیگران نداشتند اما آیا وی مجاز بوده این اسناد را به تمامی منتشر کند یا با توجه به گرایشات حزبی، و یا مسؤولیت کاری، بخش‌هایی را از قلم جا‌انداخته است؟

هرچه هست، ماجرای انقلاب مشروطه در ایران و بررسی علل شکست‌ها و ناکامی‌هایش، باید با اسنادتازه یاب بررسی گردد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.