در حالیکه رئیس جمهور ایران از یکسو دائم از بحران آب و نرخ بالای فرونشست و همچنین توسعه نامتوازن در کشور سخن میراند و از سویی استاندار گیلان در مورد بحران زباله و همچنین فاجعه مرگ تالاب انزلی و به خطر افتادن زندگی و زیستپذیری در استان گیلان در پی ورود میلیونها مترمکعب پساب بهداشتی، صنعتی و شیمیایی هشدار میدهد. این ماجرای تلخ مدیریت و حکمرانی منابع در کشور است. مدیریتی که نیاز حال را بدونتوجه به آینده هرچند نهچندان دور پاسخ داده است و امروز آن آیندهای است که در پی بیتدبیری مسؤولان و سیاستگذران ظهور کرده است. آینده تلخی که از بیتوجهی به دغدغهها آغاز و به نادیده گرفتن بحرانها انجامید و هماکنون اگر چارهای اندیشیده نشود به فاجعه مبدل میشود.
بحرانهای امروز چه در حوزه زیستی و چه در حوزه اقتصادی و زیربنایی زاییده حاکمیت و حکمرانی فرمان بوده است. مدیریتی که فرمان را بر قانون ترجیح دهد آغاز مرگ و نیستی سرزمینی را رقم زده است. سرزمین و منابعی که سالها و دههها قربانی خواست و آز عدهای از مردم به نام مسؤول شده است!
اکنون حاکمیت فرمان در خصوص مدیریت سرزمینی به نفرین منابع منجر گشته است. نفرینی که در پی غنای طبیعی و اما در سایه فساد و بیخردی به فقر اقتصادی و مرگ زیستی را در پی داشته است. بهرهکشی بهجای بهرهوری از طبیعت و منابع آن منجر به اکوساید و یا مرگ اوکولوژیک سرزمین ختم میشود و این قصه پر غصه مدیریت سرزمینی بهنام ایران است.
نابودی جنگلها، خشکاندن رودخانهها، به یغما رفتن چشمه ها، مرگ تالابها، زخمی به نام گورستان زبالهها و دهها مورد دیگر آثار تلخ ذبح قانون و حکمروایی فرمان، مصلحت و منفعت است. اگر دریاچه ارومیه بعد از ۴۰۰هزار سال خشک میشود و یا اگر اصفهان و یزد به لجنگاه صنعت مبدل میشوند دلیل بر استیلای دستور بر قانون بوده است.
در حالیکه امروزه کشور با انواع چالشهای بزرگ زیستی دسته و پنجه نرم میکند و هر یک از عوامل و بحرانهای موجود در تابعیت یکدیگر مجموعه پیچیده از بحرانها را در بحث محیطزیست ایجاد کرده است بنابراین تداوم و استمرار وضعیت کنونی و عدمتوجه جدی و عاجل به جبران منافات و آنچه بر زیستبوم ایران-زمین گدشته است، میتواند بحرانهای امروز را به فاجعههای زیستی، اجتماعی و حتی سیاسی تبدیل کند.
احداث خودسرانه جاده در دل میراث هیرکانی مصداق حاکمیت فرمان!
امروزه نفسهای طبیعت ایران در زیر چرخ توسعه نامتوازن به شماره افتاده است. از انباشت میلیونها تن زباله در محیطزیست گرفته تا بحران آب، آلودگی هوا، تخریب و تعدی جنگلها به بهانههای مختلف همچون رونق تولید، اشتغال، توسعه، عمران و … بهانههایی که در سال ۱۳۹۷ از سوی مقام معظم رهبری پیشبینی و به مسؤولان هشدار داده شد که جنگلها و مراتع را به بهانههای به ظاهر قابلقبول تخریب نکنید. علیرغم بیانات موکد و صریح رهبری در این خصوص شوربختانه کماکان شاهد تجاوز و تعدی و نابودی منابع و میراث ارزشمند کشور هستیم.
احداث شبانه دهها کیلومتر جاده در دل جنگلهای هیرکانی شهرستان شفت که جز مناطق ثبت شده یونسکو میباشد نمونه و مصداق بارزی از حکمرانی فرمان و محرومیت منابع طبیعی و محیطزیست کشور و بهعبارتی بیسرپرستی آن است که تداوم ثبت این میراث گرانقدر را به مخاطره میاندازد. بدونشک چنین اقدام و اتفاق تاسفانگیز در دل منطقه حفاظتشده که بهعنوان یکی از مهمترین و مؤثرترین ابزار در جهان برای حفاظت از تنوعزیستی بهشمار میرود نمیتواند بدون حمایت و پشتیبانی اصحاب قدرت و منفعت و صرفا به نام چندی از جوامع محلی منتسب شود به همین جهت احداث چندین کیلومتر جاده توسط لودر و عدم ممانعت و جلوگیری فوری آن از سوی مراجع نظارتی و قضائی سوالات بسیاری را در نزد اذهان عمومی و دوستداران محیطزیست ایجاد کرده است.
احداث جاده در منطقه حفاظتشده سیاهمزگی در ظاهر بهنام توسعه و رونق دامداری سنتی ولی در واقعیت بهکام دلالان زمین است چون قطعا احداث جاده در وهله اول موجب ورود حجم وسیعی از خودرو و در گردشگران به منطقه و در نتیجه موجب تغییر فرهنگ و سبک زندگی و در نهایت هویت جوامع محلی را هدف قرار خواهد داد لذا چنین خواستههایی که بهنام جوامع محلی و با اهداف بهظاهر قابلقبول نباید بهانهای برای تجاوز آشکار به منابع طبیعی کشور باشد. به طور قطع بحرانهای کنونی که در کشور حاکم است ناشی از عدمتوجه به ابعاد و آثار تخریب منابع طبیعی است. طرحها و پروژههایی که با فشار سیاسی و لابیگری با هدف تامین منافع عدهای در کوتاهمدت و تحمیل خسارات جبرانناپذیری در بلندمدت برای کشور و ملت ایجاد کرده است. به همین جهت از دستگاههای قضائی و امنیتی انتظار میرود ضمن شناسایی و برخورد عبرتآموز با عوامل پشت پرده این ماجرای تاسفبار نسبت به مسدود نمودن جاده اقدام نمایند تا چنین رویههای در استان تکرار نگردد.