در پی ضایعه تاسف بار درگذشت خانم مهسا امینی که حین بازداشت به وقوع پیوست؛ موجی از انتقاد واعتراض فراگیر در بسیاری از نقاط ایران برگزار شد.
در خصوص علت و ریشه این حوادث که بسیاری از کارشناسان آن را یک جنبش اجتماعی نیز تعبیر می کنند، نظرات و تحلیل های فراوانی در رسانه ها خصوصا در فضای مجازی دیده میشود که اینک به آن نمی پردازیم.
اما شاید مسئله مهم در این حوادث این بوده که سالهاست بسیاری از اندیشمندان و دلسوزان با اعلام بحران های متعدد هشدار داده بودند که تصمیم های ناروا و تعطیل کردن فصل هایی از قانون اساسی و سلب حقوق شهروندان عواقب خطرناکی خواهد داشت. اما کو گوش شنوا ؟
این بی توجهی ها و محدودیت ها حتی در مورد معلمان؛ بازنشستگان و کارگران نیز در سالهای اخیر فراوان مشاهده شده بود.
امروزه بعد از این حوادث؛ برخی از مسئولین و حتی مسئولین قوای سه گانه اعلام کرده اند که به حق معترضین و آزادی تجمعات اعتقاد دارند و حتی قائل به گفتگو هستند! اما مردم ما به هیچ وجه فراموش نکرده اند که در سالهای اخیر با معلمان، بازنشستگان و کارگران چگونه برخورد کرده اند؟!
سالهاست که معلمان، کارگران، بازنشستگان، اتحادیه و تشکل های صنفی شان از حق اساسی خود برای آزادی تجمعات تلاش می کنند اما مسئولان به جای گفتگو با تظاهر کنندگان با سرکوب و بازداشت پاسخ شان را دادند.
برای نمونه در آخرین تجمع معلمان و فرهنگیان بازنشسته که چند ماه پیش در شهر رشت مقابل سازمان آموزش و پرورش گیلان برگزار شد، دقایقی قبل از شروع برنامه این تجمع با برخورد از سوی مسئولان امنیتی مواجه شد و چند تن از معلمان و بازنشستگان فرهنگی دستگیر و سپس بعد از حدود یک هفته بازداشت با قرار وثیقه آزاد شدند. ضمن اینکه هم اینک برخی از مسئولین اتحادیه های کارگری و معلمان در برخی از استانها همچنان در بازداشت هستند.
حال در پی حوادث درگذشت خانم مهسا امینی آن چیزی که مورد تحلیل کارشناسان قرار گرفته حضور نسل دهه هشتادی در این اعتراضات و تجمعات است که سن اغلبشان از ۱۵ سال تا حدود ۲۵ سال می باشد. به اضافه اینکه این نسل این بار برخلاف اعتراضات سال های گذشته با جسارت و جرات بیشتری و حتی رادیکال تر در این اعتراضات حضور مییابند.
در کنار بسیاری از تحلیل ها و نظرات مختلف در این خصوص؛ آیا نمیتوان به این مسئله نیز توجه کرد که برخی از معترضین این نسل دهه هشتادی در خیابانها فرزندان و یا بستگان همین معلمان، بازنشستگان و یا کارگرانی هستند که سال هاست نظاره گر بوده اند که برخورد مناسبی با مطالبات آرام و مدنی پدران و مادران خود نشده و به این جهت این نسل معترض با روشی دیگر درپی نشان دادن اعتراض و مطالبات خود هستند. همان طور که اشاره شد دلائل و تحلیل های متعددی در خصوص این حوادث و حضور نسل های معترض وجود دارد. اما بهرحال سالهاست نسل معترض فعلی بی عدالتی را در بیشتر شئونات زندگی اجتماعی و شخصی خود مشاهده می کنند. آنان می بینند که سالهاست که عده ای خاص؛ هروقت اراده کنند درهرجایی که مایل باشند تجمع و اعتراض می کنند بدون اینکه مجوزی بگیرند و بدون آنکه پیگرد قانونی شوند. در مقابل عده ای برای دریافت مجوز راهپیمایی یا تجمع با دربسته مواجه میشوند و حتی برخی موارد بازداشت و یا دستگیر میشوند. ضمن اینکه برخورد با فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، فعالان مدنی و حتی فعالان محیط زیست از چشم نسل فوق دور نمانده است.