بنای خانه اطیابی که این روزها تخریب آن سبب ناراحتی بسیاری از شهروندان در بندرانزلی شده را میتوان جزو بناهای ارزشمند این شهر دانست. اما علت این میزان اهمیت چیست؟
بهنظر میرسد که ساخت این بنا در دههی ۴۰ شمسی توسط معماری به نام «رحمان گلزار شبستری» انجام شده است. این بنا از همان ابتدا به سبب تفاوت سبک و بافت آن نوعی خاطرهی مشترک جمعی را در میان شهروندان انزلی برجای گذاشت.
گفتنی است، زمانی که یک خاطرهی جمعی به دست تخریب سپرده میشود، اندوهی جمعی را به همراه خواهد داشت و اینک باز اندوه و افسوسی دیگری رقم خورده است و این پرسش در اذهان جان گرفته که چرا پشتوانههای تاریخی و ارزشمند جمعی، یکی پس از دیگری تخریب میشوند؟
در این میان باید توجه داشت هر تفاوتی سبب ارزشیافتن و ثبت در اذهان نخواهد شد. بنای اطیابی علاوه بر تفاوت در نوع سبک و بافت، دارای ویژگیهای دیگری نیز بود که آن را این چنین ارزشمند و ماندگار ساخته بود. برای شناخت این ویژگیها لازم است نگاهی تخصصیتر به سبک معماری این بنا شود.
«رحمان گلزار شبستری» طراح و سازندهی بنا، معماریست که تحصیلات خود را ابتدا در دارالفنون و سپس در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامه داد. شیوهی آموزش در آن دوره در دانشگاه هنر تهران متاثر از شیوهی آموزش دانشکدهی هنرهای زیبای پاریس بود و تاثیر سبک مدرن را در آثار فارغ التحصیلان آن دوره میتوان مشاهده کرد.
این امر در کارهای گلزار نیز نمایان است. از مشهورترین بناهایی که این معمار طراحی کرده بنای شهرک اکباتان تهران است که در سال ۱۳۴۵ طراحی شد، آن هم در زمانی که سبک معماری مدرن در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته بود.
بنای خانهی اطیابی نیز در همین راستای زمانی، طراحی و اجرا شد و ویژگیهای سبک مدرن به وضوح در آن مشاهده میشد؛ ولی این ویژگیها به سبک تقلید نبود.
واقعیت این است در دورهای که انقلاب مدرن در تار و پود زندگی مردم تاثیر گذار بوده، معماری این اثر، خود را همراستای نیاز مردم، با تغییرات عصر مدرن همراه کرده و بنایی طرح و اجرا شد که با خواست و نیاز روز جامعه و مردم هممسیر و همکلام بود.
آنچه که به طور قطع در معماری امروز بسیار کمرنگ شده و مغفول مانده است و متاسفانه بناهای مشابه این اثر که ویژگیهای این چنینی داشته باشند هم به تکرار با تخریب مواجه شدهاند.
باید توجه داشت که برای حفظ چنین بناهایی، بیشک راهکارهای متفاوتی وجود دارد که با مطالعه و مستندسازی وضع موجود، حفظ و مرمت بنا و احیای آن از طریق ایجاد کاربریهای مناسب میتوان به آن دست یافت.
ناگفته نماند، ساخت بناهای ارزشمندی چون خانهی اطیابی که در حافظه و خاطرهی جمعی مردم ماندگار شوند، ریشه در خواست جامعه و نیاز روز داشته و مستلزم معماری با مردم و معماری همراه مردم است.
متاسفانه در دورهی کنونی طرح بسیاری از بناها تنها تقلیدی از ساختمانهای است که نه ریشه و هویت آنها بررسی شده و نه میزان ارتباط آن با خواست و نیاز مردم لحاظ شده است.
بنابراین میتوان پنداشت اکنون زمانی فرا رسیده که لازم است اهداف راهبردی طراحی، آگاهانهتر انتخاب شود و تکرار و تقلید پوچی که باعث انحطاط معماری عصر حاضر شده، کنار گذاشته شود.
همان گونه که اشاره شد اثرگذاری بنای اطیابی را میتوان در همصدایی طرح و مبنای آن با نیاز عصر خود و خواست مردم آن دوره و همسو با پیشرفتهای جهانی دانست.
لذا اکتفا کردن به کالبدی به ظاهر جدید و به تقلید از بناهای پر تکرار معاصر، نه تنها عاری از هویت و اصالت خواهد بود بلکه نیاز و خواست مردم را نیز پاسخ نخواهد داد.
در پایان باید گفت، عرصهی معماری امروز نیازمند بازخوانی هویت ریشهها و الگوهای قدیمی و همسانسازی آن با نیازها و خواست زندگی امروز است.
«عضو هیات امنای انجمن معماری و شهرسازی هسا»
نظرات بسته شده است.