تضاد یا در بیانی منصفانهتر تفاوت، از دید من بهترین توصیف برای شرح احوال نابسامان روابط اجتماعی امروز در رشت است. موضوعی که رشتوندان باید زودتر به علاج آن بپردازند. شاید که چندی بعد دیگر نگرانی ما از روزمرگیهای شهر فراتر رفته و برای مسائل مهمتری تلاش کنیم.
رشت شهری است که در حوالی قرن گذشته مانند بسیاری از نقاط دیگر مملکت، شاهد به وجود آمدن قشری جدید در جامعه بود. قشر متجدد که سعی در بروز کردن افکار خود و دیگران داشت.
شهر در این برهه تاریخ دیدگاههایی جدید به خود میدید. مردمان عادی که اکثریت جامعه بودند و مانند نیاکان خود میزیستند و نسلی جدید که اقلیت بود، لیکن تغییرات بزرگ به دست این نسل انجام میشد.
نکته جالب این است که تفاوت میان این تفکرات در گذشته بیشتر بود اما در حال حاضر با اینکه فاصله میان آمال بخشهای مختلف جمعیت شهری کمتر شده، ولی انگار گسست میان افراد و روابط آنها در حال گسترش است و به تعبیری هم روابط گمن شافت، گزل شافت شدند و هم گزل شافتها، گزل شافتتر گشتند.
وجود دیدگاههای متفاوت اصلا بد و مورد نکوهش نیست بلکه تبدیل آنها به بهانهای برای بحث و نزاع نامطلوب است. از سوی دیگر ترویج رفتارهایی که هیچ یک از اقشار قدیمی و جدید جامعه نتوانستند با آن ارتباط بگیرند هم در جایگاه مذمت است.
برای اینکه این موضوع ملموس شود مثالی ذکر میکنم. محدوده شهرداری رشت و سبزه میدان به عنوان دو عنصر که از سایر جاذبههای رشت مشهودتر هستند متعلق به تمام رشتوندان و شهروندان ایران است.
اما نباید فراموش کرد که بخشی از جامعه به دلایلی نمیتوانند خود را با تمام شرایطی که از نظر بسیاری ایجادشان در این اماکن عادی است وقف دهند.
به چشم دیدم دستهای از جوانان را که در محوطه شهرداری مشغول به بازی با بشقاب فریزبی بودند اما سالمندان محترم و سایر گروههای جامعه که در آنجا حضور داشتند مدام باید حواسشان به این فکر معطوف میشد که این وسیله در هوا به آنها برخورد نکند.
در واقع نه حق این اقشار به خصوص سالمندان در این بحث قابل کنارگذاشتن است و نه حق آن جوانان، بلکه باید تدبیری کرد که همه بتوانند از فضاهای عمومی شهر استفاده کنند.
واضحتر بگویم در خور عرصههایی مثل محدوده شهرداری رشت نیست که هر نوع فعالیتی در آن انجام شود. چه جشنواره باشد و یا چالشی مربوط به فضای مجازی، یا یک چیز دیگر، البته که این موضوع باید و نباید نمیتواند بهانه کمکاری و منفعل شدن جامعه شود.
این وظیفه همه است که با همکاری هم به پیگیری این مهم بپردازند. همانطور که شاغلین در بخش اقتصادی جامعه نباید بنگاه اقتصادی خود را که چه یک مغازه باشد یا بیشتر، از کل شهر جدا بدانند و هر نوع تزیینی را برای مغازه خود به کار ببرند که موجب ناهمگونی کالبد شهر شود، هر فرد نیز باید به خودی خود به یاد بیاورد که بخشی از جامعهای بزرگتر است.
امید به روزی دارم که مردمان این شهر با اصالت، در شرایطی مطلوب به زیست در کنار هم بپردازند بیآنکه میان پیر و جوانش دغدغهای برای نحوه ارتباط با هم وجود داشته باشد.
نظرات بسته شده است.