رسانه مرور در نوشتههای متعددی به موضوع حیوانات بهویژه سگها و گربهها پرداخته و در روزهای اخیر نیز با توجه به شنیده شدن شایعه یا خبر دیده شدن مواردی از هاری در شهرستان شفت مجددا به این موضوع و برخی پدیدههای مرتبط مانند غذارسانی به آنها پرداخته است که البته هدف نگارنده نقد آن نوشتهها یا پاسخ به آنها نیست بلکه میخواهد از منظری دیگر به موضوع نگاه کند.
بیشتر واژهها یا پدیدهها از لایههای مختلفی برخوردار هستند و به میزانی که در آنها غور میشود میتوان لایههای ژرفتری را یافت.
در ایران چند سالی است که با گسترش تعداد گربهها و سگهای آزادگرد بحث مربوط به این بخش از جانداران بالا گرفته است و دیدگاههای مختلفی در این خصوص وجود دارد از کسانی که به راحتی حکم به کشتار آنها میدهند تا کسانی که به شدیدترین و غلیظترین شکل ممکن و بعضا به اسم حمایت از حیوانات (با کشتن حیواناتی دیگر و تهیه غذا به سبک غذای انسانها) به غذادهی و اهلیسازی این بخش از جانداران مشغول هستند.
عدهای هم هستند که در میان این دو طیف ایستادهاند و هر دو را نقد میکنند اما صدایشان کمتر شنیده میشود. تفاوت در دیدگاهها و بهتبع آن رفتارها در گروهها و طیفهای مختلف بدونشک به پدیدهای ژرفتر که نوع نگاه فرد به هستی و جایگاه انسان در هستی است ربط دارد.
جالب اینکه دو طیف افراطی و تفریطی در این خصوص دو روی یک سکه هستند چرا که در عمل خود را صاحب یا به بیان بهتر رئیس هستی دیده و برای خود حق انجام هر عملی را نسبت به زمین، طبیعت و جانداران موجود در آن قائل هستند.
از اینرو هر دو گروه و هر دو طیف بدون غور در موضوع و بررسی جنبههای مختلف آن، دستهبندی انواع مختلف حیوانات و تبعات هر نوع ورود و اثرگذاری انسان بر موضوع (بهویژه در درازمدت) به کار خود مشغول بوده و گوش شنوایی ندارند.
این نوشته نه قصد دارد و نه ادعا که قرار است به دعوا و درگیری این دو طیف پایان دهد بلکه تلاش خواهد کرد که با طرح سؤالاتی به نگاه ژرفتر به این پدیده چند وجهی کمک کند.
مهمترین سؤال و پایه ایترین آنها این است که انسان کیست و جایگاه حقیقی آن در گیتی چیست؟
آیا انسان جزیی از زمین است یا حاکم آن ؟
آیا انسان هم ردیف سایر جانوران است یا صاحب و مالک آنها ؟
آیا بقای انسان وابسته به زمین است یا بقای زمین وابسته به انسان؟
آیا انسان سرور و نجاتدهنده زمین است یا خودخواهترین، آسیبرسانترین و خطرناکترین موجود زنده؟
بدیهی استاندیشیدن به این سؤالات و تلاش برای یافتن کامل ترین، بنیادیترین و ژرفترین پاسخ به آنها نه فقط در خصوص موضوع این نوشته بلکه در تمامی رفتارها و گفتارهای انسان تاثیرگذار خواهد شد.
و اما سؤال مهم دیگری که میتوان از جنبههای مختلف به آناندیشید این است که :
وظیفه ما در قبال حیوانات چیست؟
این سؤال سه واژه اصلی دارد که عبارتند از : ” وظیفه “، ” ما ” و ” حیوانات “.
اجازه دهید از انتها یعنی سومین واژه آغاز کنیم: ” حیوانات ”
منظور این پرسش از حیوانات دقیقا چیست؟
کل حیوانات؟ حیات وحش شهری؟ حیوانات اهلی آزادگرد شهری؟ حیوانات اهلی خانگی؟ حیات وحش حاشیه شهرها؟ و …
و دومین واژه: ” ما ”
منظور این پرسش از ما یعنی دقیقا چه کسانی؟
تمام مردم؟ کلیه مسؤولین؟ مسؤولینی که در قبال موضوع حیوانات مسؤولیت مشخصی دارند؟ تولهکشها ؟ دامپزشکان؟ مشاغل خاص مانند شکارچیان، صیادان، چوپانها، کشاورزان، قایقداران، کوهنوردان، گردشگران طبیعت و …؟
و اما اولین واژه: ” وظیفه “
چه وظیفه ای؟ چرا ما باید در قبال حیوانات وظیفه داشته باشیم؟ مگر حیوانات در قبال ما یا دیگر حیوانات وظیفهای بر عهده دارند؟ آیا ما یا اجدادمان مرتکب عملی شدهایم که منجر به ایجاد وظیفه در قبال حیوانات برای ما شده است؟ آیا در ساختار هستی انسان واجد ویژگی خاصی است که باید در ازای آن وظیفهای بر عهده بگیرد؟
از این دست سؤالات فراوان است و حقیقت این است تا تکلیف خود را با این سؤالات روشن نکنیم هرگونه رفتارمان میتواند تبعاتی منفی برای خودمان، سایر جانوران، طبیعت و زمین بهدنبال داشته باشد.
همانگونه که از ابتدا گفته شد هدف طرح پرسش و کمک به نگاه ژرفتر است و از این رو نوشته به پاسخها نمیپردازد فقط برای اینکه تاثیرنوع اندیشه و نگاه را بر گفتار و رفتار نشان دهد، به واژه آزادگرد که در این نوشته استفاده شد کمی بیشتر میپردازیم.
برای سگهایی که نگارنده از آنها با عنوان آزادگرد یاد کرد واژگان دیگری مانند ولگرد یا بلاصاحب هم استفاده میشود که بعضا مصطلحتر نیز هستند و همین سه واژه یا واژههایی از این دست بیانگر تفاوت نگاه گویندگان نسبت به هستی و جایگاه خود در هستی است.
*کنشگر محیط زیست و توسعه پایدار