جشن خرمن؛ شکرانه‌ی برداشت

به بهانه پایان فصل زراعی برنج در گیلان؛

33

جغرافیای هر منطقه می‌تواند براندیشه‌ و شیوه‌ی زندگی و به طورکلی برساختار فرهنگی، اجتماعی‌ مردم، تأثیرگذار ‌باشد. برای شناخت صحیح هر قوم، باید فرهنگ و آیین‌های آن را مورد مطالعه قرار داد.

جشن‌ها، آیین‌ها و رسوم مختلف از سپیده‌دم تاریخ تا به امروز، گویای  قدمت و پیشینه‌ی‌ تاریخی و هویت فرهنگی اقوام است. مراسم و آیین‌های هر قوم، آینه‌ی تمام‌نمای اعتقادات، فرهنگ، تاریخ، اسطوره و به طورکلی، میراث معنوی آن‌هاست. آیین‌های سنتی یکی از مهم‌ترین عناصر فرهنگی هر سرزمین به شمار می‌رود که ریشه در باورداشت‌های باستانی مردمان آن دارد.

 یکی از مهم‌ترین آیین‌های اقوام ایرانی، جشن‌هایی بر پایه‌ی رسوم کشاورزی است که بر اساس مناسبات تولید و نوع معیشت مردم هر خطه، شکل گرفته است.

اقتصاد گیلان از دیرباز، مبتنی بر کشاورزی بوده و این امر سبب شده عناصر دخیل در باروری و کشاورزی مقدس شوند. به دیگر سخن، باورهای اساطیری مردم گیلان بازتابی از روش زندگی آن‌هاست.

آیین‌های سنتی یکی از مهم‌ترین عناصر فرهنگی هر سرزمین به شمار می‌رود که ریشه در باورداشت‌های باستانی مردمان آن دارد. یکی از مهم‌ترین آیین‌های اقوام ایرانی، جشن‌هایی بر پایه‌ی رسوم کشاورزی است که بر اساس مناسبات تولید و نوع معیشت مردم هر خطه، شکل گرفته است.

 

همزیستی و هم‌بستگی انسان و فعالیت‌های کشاورزی در گیلان در قرون متمادی چنان بوده است که همه جزئی جدایی‌ناپذیر از یک پیکر فرهنگی شده‌اند.تنوع آب و هوایی و قدمت تاریخ کشاورزی به ویژه کاشت برنج در گیلان، موجب گوناگونی تولیدات کشاورزی شده که تکثر و غنای فرهنگی را در پی داشته است. جشن خرمن‌، یکی از جشن‌های آیینی مردم گیلان است که هر ساله در نیمه‌ی شهریورماه برگزار می‌شود. آیینی که نماد تلاش و همکاری مردم گیلان است.

 

برنج در رژیم غذایی مردم گیلان در رتبه‌ی نخست قرار دارد، به طوری‌که در گذشته،  مردم گیلان در سه وعده‌ی غذایی، برنج می‌خوردند  و اصلاح «برنج خوردن» به معنای «غذا خوردن» بود. اصطلاح «نان‌خور» در این خطه،  ناسزا و توهین محسوب می‌شد و به عنوان نفرین به کار می‌رفت. چرا که اعتقاد بر آن بود که با نان نمی‌توان قدرت و نیروی لازم را کسب کرد.

 

الکساندر خودزکو که در سال‌های دهه‌ی ۱۸۳۰ میلادی به عنوان کنسول روسیه در رشت خدمت می‌کرد، در کتاب «سرزمین گیلان» نوشته است: «شگفت آن‌که یک گیلانی پاک‌خون، از استعمال نان کراهت دارد، تاجایی که به هنگام سخت‌ترین منازعات، این جمله به صورت دشنام به گوش می‌رسد: برو نان بخور و بترک.»

جشن خرمن در گیلان از دوره‌ی قاجار تاکنون، در پایان فصل زراعی، پس از یک دوره کاشت، داشت و برداشت، به جهت فراغت ئ  رفع خستگی ناشی از کار طاقت‌فرسای کشاورزی و انجام می‌گرفت.  شالی و شالیکاری در باور گیلانیان، جایگاهی بیش از یک گیاه و یا مزرعه دارد و عضوی از خانواده محسوب می‌شود. از این رو در قدیم در اغلب روستاها، شالی و شالیزار را از نوع خود می‌پنداشتند و زنان شالیکار پس از پایان وجین دوم، با شالی لب به سخن گشوده و از آن‌ها برکت طلب می‌کردند.

 

  آخرین خوشه‌ی برنج یا «ورزاموشته»، ضامن خیر و برکت خانواده  محسوب می‌شد. به همین دلیل آن را  تا زمان کاشت سال بعد، نگهداری می‌کردند و معمولا در فضای آزاد خانه یا جایی در معرض دیدِ همگان، قرار می‌دادند تا همه‌ی افراد، چه اعضای خانه و چه میهمانان، آن را ببیند.

در برخی روستاهای گیلان در آخرین روز برداشت برنج، هر کسی که از کار عقب بود، یاور می‌گرفت، این روز را «توماماکودن» (به مفهموم تمام کردن) می‌گفتند. در گذشته، یاوری در تمامی مراحل زندگی روستاییان جریان داشت، بخش مهمی از یاوری‌ها در شالیکاری انجام می‌گرفت که ریشه در ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی سنتی روستا داشت. یاوران شالیکار پس از اتمام کار به خانه‌ی صاحبخانه رفته و در آن‌جا به جشن و پایکوبی می‌پرداختند و دور هم چای شیرین و عصرانه می‌خوردند.

 

در تمام روستاهای گیلان، آخرین خوشه‌ی برنج، جایگاه خاصی داشت. همه‌ی افراد مشغول به کار در شالیزار تلاش می‌کردند که خود آخرین دسته‌ی شالی را درو  و به صاحب شالیزار تحویل دهند. چرا که صاحب شالیزار به آن فرد مژدگانی یا دستخوش می‌داد. دستخوش‌ها شامل: پول، مرغ ، خروس غاز، اردک و امثال آن بود.

 

آخرین خوشه‌ی برنج یا «ورزاموشته»، ضامن خیر و برکت خانواده  محسوب می‌شد. به همین دلیل آن را  تا زمان کاشت سال بعد، نگهداری می‌کردند و معمولا در فضای آزاد خانه یا جایی در معرض دیدِ همگان، قرار می‌دادند تا همه‌ی افراد، چه اعضای خانه و چه میهمانان، آن را ببیند.                                                                                                              سال بعد، برنجِ آن خوشه را جدا کرده، مقداری را  به  گاو نر و یا  به زبان محلی «ورزایی» که زمین را آماده‌ی کشت می‌کرد، می‌دادند تا قدرت و نیروی گاو نر را برای کار سخت فراهم شود. در شهرها و روستاهای گیلان، آیین‌های مختلفی پیرامون برداشت محصول وجود دارد که همه‌ی آن‌ها با جشن، شادی، آواز و مژدگانی دادن گره خورده است.

در گذشته، یاوری در تمامی مراحل زندگی روستاییان جریان داشت، بخش مهمی از یاوری‌ها در شالیکاری انجام می‌گرفت که ریشه در ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی سنتی روستا داشت.

در گذشته، شالیکاران گیلانی، پس از برداشت برنج و کوبیدن آن، در اولین روز پخت برنج تازه، تعدادی از اقوام  و همسایگان و چند فرد خوشنام  و نیکوکار روستا را  برای شام به خانه دعوت می‌کردند. همه دور هم پس از دعا و نیایش و طلب برکت، خوراک و برنج تازه را می‌خوردند.  میزبان از سفره، لقمه‌ای بزرگ برداشته و آن را زیر بام می‌گذاشت. این میزان برنج، سهم پرندگان خانه از برکت شالیزار بود و یا بنابر باوری سهم درگذشتگان آن خانواده بود که در تمام مراسم و آیین‌ها، حضوری انکارناپذیر داشتند.

شالیکاران پس از اولین فروش محصول تازه، به نیت خیر و برکت شالیزار، با پول به دست آمده، ماهی و نمک می خریدند و به خانه می‌بردند.

 

برنج در گذشته، واحد پرداخت‌ها در داد و ستدها بود. مردم سهم مال‌الاجاره و مالک را با برنج پرداخت می‌کردند. مزد کارگران، بناها، نجاران، آهنگران و مانند آن، با برنج داده می‌شد.

سخن پایانی آن‌که  از گذشته تا حال برنج، عنصری مقدس و جدایی‌ناپذیر از فرهنگ و سنت‌های ایرانی است. این دانه‌ی پربرکت، در تمامی سفره‌ها، جشن‌ها، باورها و رسوم مردمان این سرزمین، نقشی مهم و اساسی ایفا کرده و تاریخ و فرهنگ این بوم را به سبک زندگی مردمان آن پیوند داده است.

 

عکس: فرزاد فخرایی

نظرات بسته شده است.