گردشگری انبوه همیشه طرفدار دولتی داشته است. اقتصاد دولتی، آمار دولتی، گردشگر دولتی و امکانات هم به همان نسبت؛ دولتی، غیر نوآور، بدون فکر و حتی دستاورد مالی چشمگیر. این وضعیت گردشگری در استانهای مقصد کردشگری در دو دهه اخیر است.
مسافران در تعطیلات چند روزه به گیلان میآیند تا اندکی روح و روان خستهشان با دور شدن از کلانشهرها یا شهرهای بدون چشماندازهای طبیعی و آب و هوایی بیاساید. اما رنج سفر، شادی حاصل از یک اوقات فراغت را بر هم میریزد.
در چند روز اخیر دیدیم و شنیدیم که ترافیک چندین ده کیلومتری در بزرگراه قزوین رشت، طولانی شدن ساعت سفر تهران به رشت از حدود ۶ به ۱۵ ساعت و صفهای کیلومتری بنزین و تمام شدن سوخت جایگاهها چه هرج و مرج مفتضحی را برای تعطیلات آخر تابستان به وجود آورد.
مسافران گیلان به چند دسته تقسیم میشوند؛ تعداد زیادی از کسانی که راهی جاده و سفر میشوند کاملا بدون برنامهاند، حتی هزینه چندانی برای اسکان خود ندارند و چادر خوابی را انتخاب میکنند، برخی دیگر جای اسکان و هتل دارند اما به علت شلوغی بیش از حد در نقاط گردشگری به آنان خوش نمیگذرد و اما آنانکه میزبان هستند رنج شان افزونتر از همه است.
گیلانیهایی که در جای جای شهر و بلوار و پارک و خیابانشان، مسافرها در چادر خوابیده و اتراق کردهاند، رخت و لباس خود را شسته و در پارکها روی بند پهن کردهاند، هر جایی از طبیعت و پارک و جنگل را زباله ریختهاند، بخش زیادی از عرصههای بکر طبیعی را زیر فشار حرکت خودروها مستهلک کردهاند، بخش بزرگی از آنان ترافیک شهری و جادهای ایجاد کردهاند.
بنزین جایگاهها تمام شده و به حالت قطرهچکانی درآمده، نان و دیگر خوراکیها هم در معرض تهدید و کم شدن است. اینهمه فشار و استرس و مختل شدن یک هفتهای زندگی گیلانیها وضعیت را برایشان بسیار بغرنج میکند.
در این شرایط همه مسوولان استان گیلان از «غافلگیری» سخن میگویند. استاندار، فرماندار، پلیس راه، شهردار، شورا، نماینده، سازمان گردشگری، سازمان پایانهها، و… همه غافلگیر شدهاند و هیچکدام آمادگی چنین چیزی را نداشتهاند. غافلگیری برای آنان اصل اول مدیریت بحران است!
اما وقتی گردشگری انبوه ترویج و توسعه داده شد و متولیان امر به عددسازی و حجیم کردن اعداد مربوط به گردشگری افتخار کردند، آنوقت نمیتوان از اصل غافلگیری مسوولان چندان دفاع کرد. در این شرایط فکر میکنید راهکار ستاد سفر چیست؟ استاندار چه برنامهای دارد؟ تشکیل جلسه برای کاهش غافلگیری و همچنین هوشمند کردن عوارضی رودبار به رشت!! دقیقا برنامه اعلام شده در روز گذشته همین بوده است! واقعا همین!!
آقایان میگویند؛ بیش از ۴۰۰ هزار خودرو و ۶ میلیون گردشگر به گیلان آمده است. مشخص است نمیتوان جادهها را عریض کرد، نمیتوان خیابانها را زیاد کرد، نمیتوان مانع از سفر شد. اما چه میتوان کرد؟
قطعا این استان سرسبز یعنی گیلان «ستاد تسهیل سفر» هم دارد، ستاد تسهیل سفر با همکاری دستگاههای عضو، میتواند به تحلیل و پایش حرکت خودروها بپردازد، میتواند با ارسال پیامک انبوه در مسیر ورود خودروها از ابتدای جاده لوشان به گیلان و همینطور رسانههای جمعی یعنی رادیو و تلویزیون به اعلام وضعیت ترافیک جادهها اقدام کند.
به شرکتهای پایانهها از وضعیت جادهها اطلاع دهد، از مسافران به طور منظم بخواهد که ساعات سفر خود را به لحظات پایانی سفر موکول نکنند، از مسافران با خودروهای سواری بخواهد اگر امکانش را دارند بازگشت خود را یکی دو روز به تعویق بیاندازند. از پلیس راه بخواهد در گلوگاهها و مسیرهای با بار ترافیکی بالا حضور داشته باشد. حتی در برخی ساعات اقدام به بستن جاده ورودی و اعلام قبلی آن کند تا حجم زیادی از خودرو و مسافر همزمان سرریز به سمت جاده نشوند.
ضمن اینکه برای تامین منظم نان، بنزین، اسکناس عابربانکها، تردد داخل شهرها، ایجاد کمپهای موقت و ارزان مسافرتی، تقویت خطوط مخابراتی و هزاران چیز ریز و درشت دیگر برنامهریزی کند. اما کو؟
شاید ممکن است اینگونه تصور شود شخص عباسی استاندار و دیگر اعضای ستاد تسهیلات سفر این موارد را نمیدانند. اما چنین نیست. غیرممکن است در کشوری که چند سال تجربه بزرگ مراسمات مذهبی و برپایی مناسک آن در کشور همسایه را داشته، استاندار یک استان آن نداند چگونه برای تعطیلات آخر تابستان گیلان که همواره جزو سه استان اول مقصد گردشگری بوده است، برنامه بچیند. اینها نامش سهل انگاری است.
سهل انگاری که به دروغ از آن به «غافلگیری» نام میبرند و چنین جهنمی را برای مردم ایجاد میکنند. در نتیجه سفر هم به کام مسافران، هم میزبان یعنی گیلانیها تلخ میشود. چرا؟ چون عدد مهمتر از هر چیز دیگر است و مقام ارشد بالاتری هم ظاهرا وجود ندارد تا یقه مسوولان نالایق و کارنابلد را بگیرد.
نظرات بسته شده است.