هرچند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یک سال مانده به تاریخ مقرر، اتفاقی غیرقابل منتظره بود اما حواشی پیرامون این انتخابات مثل آرایش نامزدها و فهرست تایید صلاحیت شدگان تا حد زیادی قابل پیشبینی بود.
پیشبینی این امر با نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری دورهی گذشته کار سختی نبود و هر ذهن، با اندک بهره از دانش سیاسی میتوانست آنچه رخ خواهد داد را در تاریخچهی دورهی گذشته ردگیری کند.
اما وقتی تراکم مشارکت سیاسی در پهنهی جغرافیای سرزمینی در سه انتخابات گذشته (انتخابات مجلس و خبرگان رهبری در سال ۱۳۹۸ – انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در سال ۱۴۰۰ و انتخابات مجلس و خبرگان رهبری در سال ۱۴۰۲) کاهشی چشمگیر داشته است، آرایش فعلی نامزدها چه پیغامی برای ما دارد؟
ریاست جمهوری، مقامی صلب و غیرقابل تغییر است
من میخواهم با این گزاره شروع کنم که اساس مقام ریاست جمهوری در نظام سیاسی ایران، مقامی صُلب و غیر قابل دستکاری است. وقتی رییس جمهوری در ایران با رای بالا یا اندک مردم انتخاب میشود، عموما پروندهی سیاسیاش برای ۸ سال آینده در این مقام بسته میشود. مگر آنکه اتفاقی غیرمنتظره مانند ترور (ترور محمدعلی رجایی در ۸ شهریور ۱۳۶۰) یا مرگ (سانحهی هوایی برای هلیکوپتر رییس جمهور ابراهیم رییسی در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) رخ دهد.
من بر صُلب بودن این گزاره تاکید میکنم زیرا حتی در دورههایی که رویکرد سیاسی رییس جمهور با رویکرد سیاسی حاکمیت اندکی زاویه داشته است (دورهی محمد خاتمی و حسن روحانی) بحث استعفای رییس جمهور یا محاکمه او اگرچه تصنعی مطرح شده اما در حقیقت از اساس منتفی بوده است. بنابراین ریاست جمهوری در ایران مقامی نیست که بتوان به میل شخصی یا حزبی یا حتی در اثر ناکارآمدی به راحتی جایگزین شود.
برای تایید این گزاره لازم میدانم به داستان «هر ۹ روز یک بحران» دولت خاتمی ارجاع دهم و نیز به بحرانهای متعدد دولت روحانی بر سر مسئلهی برجام. بنابراین بد نیست به یاد بیاوریم حتی با وجود ساخت بحرانهای پی در پی برای دولت خاتمی، در نهایت دو دولت او تا انتها طی شدند و خاتمی درحالی منصب ریاست جمهوری را ترک کرد که عصارهی مقبولیت اجتماعی او افشرده شده بود.
بحرانهای پیاپی و عدم توانایی دولت هفتم و هشتم در حل آنها، زمینهساز از راه به در بردن طیف نزدیک به خاتمی و ظهور شخصیت تندرویی مانند محمود احمدینژاد شد.
علاوه بر این بد نیست به یاد بیاوریم که سیاستهای دولت روحانی در حوزهی سیاست خارجی چگونه در طول ۸ سال دولت او را محل انتقاد تندروترین طرفداران حاکمیت کرده بود اما با این حال دو دولت او نیز به پایان رسیدند. بدون آنکه روحانی محاکمه و اعدام شود یا وزرایش راهی زندان شوند.
در شرایط ویژهی سال ۱۴۰۰ و زمانی که نظرسنجیهای مختلف، انتخابات ریاست جمهوری را انتخاباتی با مشارکت پایین برآورد میکردند، عقل سیاسی حاکمیت شرایط را آنقدر ویژه نمیدید که افراد تاثیرگذارتر یا میانهروتری (مثل مصطفی تاجزاده یا علی لاریجانی) را برای بالا بردن مشارکت در انتخابات تایید کند.
به همین جهت تندروترین شخصیت سیاسی در میان تایید صلاحیت شدگان عبدالناصر همتی بود. به نظر میرسد در سال ۱۴۰۰ مشارکت سیاسی مردم، کمترین اهمیت را داشت و به قدرت رسیدن رییس جمهوری با سیاستهای داخلی و خارجی سفت و سخت در اولویت بود.
اما در انتخابات امسال و پس از آنکه سانحهی غیرمنتظرهی مرگ ابراهیم رییسی او را از صحنهی سیاسی کنار برد، میشد حداقل ترکیب تایید صلاحیت شدگان احتمالی را از قبل حدس زد.
محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی گزینههای قطعی بودند و علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی نامزدهایی که برای خالی نبودن عریضه تایید صلاحیت شدند. هرچند زاکانی خود را «تانک انقلاب» توصیف کرده و به نظر میرسد بخشی از دلایل تایید صلاحیتش به حاضر جوابیهایش در مناظرات ربط داشته باشد. اما مشخص است که هستهی مرکزی حاکمیت برای منصب مهمی همچون ریاست جمهوری به او اعتماد نخواهد داشت.
مصطفی پورمحمدی هم احتمالا بیشتر در نقش یک قاضی ضد فساد ظاهر خواهد شد و چه بسا در مناظرات پاتکهایی هم به زاکانی و تانک درونش بزند. اما نقش مهمی در انتخابات ایفا نخواهد کرد.
تایید پزشکیان اما محل بحث است؛ او از عبدالناصر همتی خوشزبانتر و با تجربهتر است و به نظر میرسد تایید او تلاش برای کشاندن بخشی از نیروهای اصلاحطلب به جریان انتخابات باشد. هرچند احتمالا پزشکیان هم ید بیضایی در آستین پنهان نکرده است تا بتواند رویگردانان به انتخابات را با صندوق دوست کند.
اما درباره نتایج؛ به احتمال زیاد زاکانی در روزهای آخر انصراف خواهد داد و به نفع قالیباف یا جلیلی به ریاست پرسود و مزایایش در شهرداری تهران بر میگردد. قاضیزادهی هاشمی هم احتمالا مثل دور قبل در صحنه میماند و پنجم خواهد شد. اما در دولت چهاردهم، سهم بزرگتری از دولت سیزدهم (رییس بنیاد شهید) خواهد گرفت. سهمی به بزرگی ردای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
در این میان مصطفی پورمحمدی احتمالا تا آخر در صف باقی میماند و با رای پایین بازنده و احتمالا چهارم میشود. مسئولیتهایی مثل وزیر کشور و وزیر اطلاعات نیز ازجمله مقامهایی هستند که ممکن است مشاوران قالیباف به او پیشنهاد داده باشند تا در مناظرات جای قالیباف را تنگ نکند.
در میان قالیباف و جلیلی هم به نظر میرسد قالیباف کارتهایش را از همین حالا بازی کرده و به قول یک نماینده مجلس، ریاست جمهوری مورد علاقهاش را پس از دو دهه از حاکمیت طلبکار است. در رقابت احتمالی میان این دو، برنده قالیباف خواهد بود اما اگر قرار بر ائتلاف باشد، این جلیلی است که به سود قالیباف کنار میرود نه برعکس.
اما سرنوشت پزشکیان چیزی غیر از نهایتا ۵ میلیون رای با تاکید بر رای آذریها و بخشی از استانهای کردنشین نیست. کارکرد پزشکیان گرم کردن تنور «به هم پریدنها» در مناظرهها است تا زاکانی، سیبل محکمتری برای ناسزاگوییهایش داشته باشد. او ممکن است پزشک، خوشزبان و منطقیتر باشد اما نهایتا میتواند سه درصد آرای همتی در دور قبل را به پنج درصد برساند.
این ترکیب احتمالا نتایج انتخابات غیرمنتظرهای باشد که حواشی آن قابل پیشبینی بود. قالیباف این بار قمار قدرت را خواهد بُرد.
- محمدباقر قالیباف
- سعید جلیلی (اگر در ائتلاف انصراف ندهد)
- مسعود پزشکیان
- مصطفی پورمحمدی
- امیرحسین قاضیزاده هاشمی
نظرات بسته شده است.