آنچه که در اخبار بیان می شود واژه ی کودک همسری برای وام ازدواج است ولی سوال پایه این است کودک همسری از دیدگاه قوانین کشور یا کودک همسری از دیدگاه قوانین بین المللی و عرفی شهرهای بزرگ ایران؟
در کنوانسیون حقوق کودک که مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد است و اکثر کشورهای جهان به آن پیوسته اند، کودک را تعریف کرده است.
ماده یکم کنوانسیون ۱۹۸۹ مقرر داشته است که «از نظر این کنوانسیون منظور از کودک، افراد انسانی زیر ۱۸ سال است، مگر این که طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک، کمتر از سن بلوغ باشد.»
پس با این تعریف که یکی از معدود تعاریف کودک در دنیا است افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می شوند و هرگونه ازدواجی چه با رضایت کودک و چه با اجبار منع و ممنوع است. اما واژه ی کودک در تعاریف و قوانین رسمی ایران مفهوم و معنی دیگری دارد اولین تعریفی که باید به آن توجه کنیم تعریف کودک از منظر قانون اساسی ایران است که در قانون اساسی ایران تعریف مشخصی از کودک ارایه نداده است و آن را عطف به تعریف کودک از منظر شرعی داده یعنی یک انسان بالغ به سن شرعی ۹ سال برای زنان و ۱۴ سال برای مردان است، در پی این تعریف در سال ۱۳۶۱ سن قانونی ازدواج در ایران براساس ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال است که براساس تبصره های موجود حتی عقد دختر زیر ۱۳ سال نیز با اذن پدر امکان پذیر است. براساس این قانون آیا دختری که در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده است مشمول کودک همسری می شود؟ به طور حتم از نگاه قانونی هیچگونه کودک همسری صورت نگرفته است.
هر چند قانون سن ازدواج از زمان تشکیل آن در سال ۱۳۱۳ چندین بار تغییر کرده است، اما ما فقط در برهه ی زمانی ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۰ در ایران سن ازدواج برای دختر را در محدوده ی سنی ۱۸ سال داشتیم. در سال ۱۳۹۷ شمار کمی از نمایندگان مجلس ایران طرح اصلاحیه ای برای این ماده به مجلس ارایه دادند مبنی بر افزایش سن ازدواج دختران از ۱۳ سالگی به ۱۶ سالگی و پسران از ۱۶ سالگی به ۱۸ سالگی، ولی با مخالفت سایر نمایندگان مجلس شکست خورد. ناگفته نماند که دلیل مخالفین با این طرح، مشابه دانستن آن با سند ۲۰۳۰ که یک سند غربی است و نیازهای جنسی کودکان بود.
بنابر آمار و اخبار ازدواج دختران ۱۵ سال در سال جاری ۹۰ برابر سال گذشته شده است و دلیل این افزایش ناگهانی، وام ازدواج تا سقف ۶۰ میلیون تومانی است که والدین با درآمد کم را بر این داشته تا با رضایت یا به اجبار دختران خود را به پای سفره عقد ببرند که می توان پیش بینی کرد که در آغاز قرن جدید خورشید (سال ۱۴۰۰یعنی کمتر از دوسال دیگر) با طلاق۹۰ درصدی این ازدواج ها روبرو خواهیم شد. هرچند که افزایش کودک همسری مربوط به امسال نیست بلکه روند رو به رشد آن از سال ۹۲ شروع شده است در سال ۹۲ ، ۲/۵ درصد ازدواج ها مربوط به دختران زیر ۱۵ سال بوده است و این رقم در سال ۹۵ به ۵/۵ درصد رسیده است در این سال به ترتیب بیشتری ازدواج های زیر ۱۵ سال مربوط به استان های خراسان رضوی ، آذربایجان شرقی و سیستان و بلوچستان بوده است.
نکته ای که باید توجه کنیم که این آمار مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۵ سال بوده نه ازدواج دختران زیر ۱۸ سال. همانطور که در ابتدا بیان شد بر اساس قوانین کشور نمی توان گفت ازدواج دختران بین ۱۳ تا ۱۸ سال کودک همسری نامیده می شود. حتی اگر این انسان هایی که در این محدوده ی سنی حق ازدواج دارند و کودک محسوب نمی شوند اما حق رای، افتتاح حساب، دریافت پاسپورت و گواهی راهنمایی رانندگی نداشته باشند و در این زمینه ها کودک محسوب می شوند.
این خلا قانونی ناشی از چه عواملی است؟ خواست قانون گذار یا کم توجهی به آن به طور حتم نبود خواست جامعه هم هیچگونه فشاری بر قانونگذار وارد نمی کند. در جوامع دموکرات زمانی که خلا قانونی وجود داشته باشد و قانون گذار به آن کم توجهی یا بی توجهی کند تنها فشار مردم برای پرکردن این خلا می تواند کارساز باشد. در نیمه ی قرن ۱۹ جنبش های زنان شکل گرفت در ابتدای این جنبش ها برای دریافت امتیاز های برابری مانند حق رای بود اما در ادامه این اعتراض ها به جریانی فرهنگی و سیاسی تبدیل شدند که این جنبش ها را جریان های فمینیستی می نامیم که در شاخه های مختلف در دنیای امروز ادامه دارد. این جنبش ها بسیار کمک کننده برای تدوین قوانینی شد که واژه ی کودکان را دگرگون کرد. در کشور ایران نیز به ایجاد جریان فکری برای ایجاد بستری مناسب ساخت دنیای بهتر بیش از پیش نیاز داریم.
دلایل زیادی برای تغییر قوانین در حوزه ی سن ازدواج است، مشکلات جسمی، محرومیت تحصیلی و افزایش طلاق از جمله پیامدهای ازدواج در سن کودکی است معمولا در ازدواجهای زودهنگام افراد هنوز به بلوغ فکری و روانی و عاطفی نرسیدهاند و از ثبات و پختگی و تعادل شخصیت برخوردار نیستند و هویت واقعی آنها به خوبی شکل نگرفته است، بنابراین این ازدواجها بیشتر براساس اصرار و فشارهای خانواده و تأثیرپذیری و تبعیت از سنتها و باورها و خردهفرهنگهای حاکم بر مناطق خود و فقر فرهنگی و اقتصادی خانوادهها صورت میگیرد که این ازدواجها معمولا بعد از مدتی و رسیدن آنها به بلوغ فکری، اجتماعی و ثبات شخصیت به پشیمانی از تصمیمگیری خود در ازدواج میانجامد و باعث سردی روابط زوجین میشود که در نهایت باعث عدم رضایت از زندگی و افزایش اختلافات و تعارضات خانوادگی خواهد شد.
یکی از نشانه های بلوغ عاطفی مسولیت پذیری است انسانی که مسولیت انتخاب ها و تصمیم های خود را نپذیرد منجر به کاهش اعتماد و امنیت روابط کاهش اعتماد به نفس و هوش اجتماعی می شود و در نهایت کاهش سرمایه اجتماعی و رکود اعتماد ، مشارکت، عشق در روابط انسانی.
پس چه باید کرد؟ در بسیاری از جوامع پیشگیری وضعی کم هزینه ترین روش مقابله با آسیب های اجتماعی است و مهم ترین وسیله برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی آگاهی جمعی است که شامل همه ذی نفعان چه مردم چه تصمیم گیران خواهد شد. پرقدرت ترین روش آگاهی رسانی عمومی تشکیل تشکل های مردم نهاد (غیردولتی) ویژه آگاهی رسانی ازدواج کوکان و آزارهای جنسی کودکان است که می توان گفت چنین تشکل هایی طی یک برآورد اولیه یافت نشد هرچند که تشکل ها و خیریه های حوزه کودک و زنان زیاد داریم.
تشکل های مردم نهاد یکی از مهمترین نمادهای مشارکت و مشارکت یکی از پارامترهای موجودیت سرمایه اجتماعی در یک جامعه است که می تواند مطالبه همگانی برای تغییر یا ویرایش ایجاد کند و محتوای رسانه ای مناسب برای آگاهی رسانی و حساس سازی مردم تولید کند.
تشکل های مردم نهاد با آگاهی رسانی به مردم میتوانند زمینه مطالبه گری مردم رو فراهم کنند.
بسیار عالی بود⚘