از نامداران تاریخ گیلان که بگذریم، دهها تن بودند و هستند که نامشان مهجور مانده. مردان و زنانی که در کنج عزلت خود در کمال سادگی و بیپیرایگی قلم زدهاند، مهر خود را به ریشهها و زادگاه خود حفظ کردهاند و درون خود را از شعلهی زندگی، روشن نگه داشتهاند.
یکی از این نام آوران شریف و بیمدعا «محمود دهقان»، سندپژوه، تاریخپژوه و ورزشکار گیلانی است که اسفندماه سال گذشته از این جهان رخت بربست.
محمدتقی پوراحمد جکتاجی: من استخدام کتابخانهی ملی ایران بودم، روزی در کتابخانهی ملی رشت، ایشان را دیدم و دربارهی مباحث تاریخی، ساعتها با هم صحبت کردیم. آن روزها بحث انتشار جلد سوم گیلاننامه بود، او با دقت و توجه بسیار به چند اشتباه در مقالات اشاره نمود و من از ایشان خواستم، برای گیلاننامهی شمارهی بعد، مقالهای بنویسد.
محمود دهقان، فرزند سیاوش و سرورالسادات و نوهی حاج جلال دهقان، در چهاردهم بهمن ۱۳۲۴ خورشیدی در محلهی بادیالله رشت متولد شد. تحصیلات مقدماتیاش را در رشتهی ادبی در رشت به پایان برد و بعدها به استخدام ادارهی شیلات درآمد. او برآمده از خاندان نامدار دهقان بود و از تبار حاج اسماعیل دهقان، یار میرزاکوچک خان و از مدیران روزنامهی جنگل.
او همواره به سبب پیشینهی خانوادگیاش به تاریخ و فرهنگ این خاک علاقهی وافر داشت و در این حوزه سخت تلاش مینمود.
یادمان محمود دهقان، به پاس سالها تلاش اثرگذار او در عرصهی تاریخ و فرهنگ گیلان، عصر روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، با همکاری پژوهشکدهی گیلانشناسی دانشگاه گیلان و خانهی کتاب و فرهنگ ایلیا در تالار اجتماعات پژوهشکده برگزار شد.
در این مراسم محمدتقی پوراحمد جکتاجی، دهقان را مردی محجوب، بیحاشیه، فکور و مغموم خواند و از نحوهی آشناییاش با او گفت: من استخدام کتابخانهی ملی ایران بودم، روزی در کتابخانهی ملی رشت، ایشان را دیدم و دربارهی مباحث تاریخی، ساعتها با هم صحبت کردیم. آن روزها بحث انتشار جلد سوم گیلاننامه بود، او با دقت و توجه بسیار به چند اشتباه در مقالات اشاره نمود و من از ایشان خواستم، برای گیلاننامهی شمارهی بعد، مقالهای بنویسد.
مدیرمسئول نشریهی گیلهوا با اشاره به این که نیای آقای دهقان، تاجر و مالک، اما اهل اندیشه و قلم بودند، از حاج حسن دهقان، خیر گیلانی یاد نمود که مساجد لاکانی، صالح آباد، بیستون و مدرسهی حاج حسن را بنا نمود.
در ادامه جکتاجی، دقتعمل و ظرافت کار دهقان را در حوزهی سندخوانی محور سخنان خود قرار داد و گفت: ایشان اسناد بسیاری در دست داشت و یک سندپژوه دقیق و بینظیر بود که از هر سند تفسیر و تاویل ظریفی داشت. توانایی او در نقد و بحث پیرامون اسناد تاریخی قابل توجه بود. او اشتیاق وافری به پژوهش و واکاوی اسناد داشت. مقالاتی که ایشان برای انتشار در گیلهوا تحویل میداد، سلیس و روان و ویرایششده بود. او کمکار اما خوشکار بود. از او چندین مقاله در سالهای مختلف در گیلهوا منتشر شد: سند بازیافته از انقلاب مشروطه در شماره ۶ و ۷ (آذر و دی۱۳۷۱)، اسناد پراکنده دربارهی نهضت جنگل در شماره ۱۵( آذر۱۳۷۲)، برنج و سه سند از دورهی قاچار در شماره ۲۶ (سال ۱۳۷۳)، تشکیل اولین انجمن شهر رشت در یک قرن پیش، در شماره ۵۲ (فروردین ۱۳۷۸)، یادداشتی بر یک عکس تاریخی و چاپ نشده در ضمیمهی شماره ۶۵ ( نوروز ۱۳۸۱). در پنجمین جلد ازگیلاننامه نیز، مقالهی با عنوان: «اولین انجمن شهر رشت چگونه تشکیل شد؟»، با بررسی چند سند نویافته در آن زمان به انتشار رسید.
رحیم چراغی: دهقان اسناد بسیاری گردآوری نموده بود. دورهی مشروطه به سبب اتصال اصالت خانوادگیاش به آن دوره، برایش بسیار مهم بود. دقت نظر او و کشف نکات ریز در اسناد و عکسها، مثالزدنی بود. گاهی برای یافتن یک نکتهی مبهم در خواندن و بررسی یک سند، هفتهها پیگیر بود و از اهالی فن نظر میخواست تا بتواند صحیح ترین برداشت را ارائه دهد
جکتاجی در پایان سخنان نسبت به ناشناخته ماندن افراد کارشناس در حوزههای مختلف اظهار تاسف نمود و گفت: سازمانها و اداراتی چون: صدا و سیما، میراث فرهنگی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و امثال آن باید از وجود افراد آگاه و متخصص استفاده کنند. گوشهگیری و عزلت دغدغهمندان فرهنگ و تاریخ، تاثیر نامطلوبی بر جامعه دارد و رخوت را به شهر و مردم بر میگرداند.
در ادامه، رحیم چراغی، سخنران دیگر این مراسم نیز از ۳۰ سال دوستی با محمود دهقان گفت. از گزیدهگویی، بذلهگو، زودرنجی و دلنازکی و قدرت بدنی بالای او صحبت کرد که در اواخر عمر از صلابتش کاسته و ضعف وجودش را فرا گرفته بود. این شاعر و پژوهشگر گیلانی پیرامون دقت عمل او در سندخوانی گفت: دهقان اسناد بسیاری گردآوری نموده بود. دورهی مشروطه به سبب اتصال اصالت خانوادگیاش به آن دوره، برایش بسیار مهم بود. دقت نظر او و کشف نکات ریز در اسناد و عکسها، مثالزدنی بود. گاهی برای یافتن یک نکتهی مبهم در خواندن و بررسی یک سند، هفتهها پیگیر بود و از اهالی فن نظر میخواست تا بتواند صحیح ترین برداشت را ارائه دهد.
چراغی درادامه از خانهی اصیل دهقان و علاقهی وافرش به کتابخانهی بزرگ و کتابهایش گفت و اینکه چطور با در اختیار قرار دادن آرشیو و کتابهای خود در نگارش و تکمیل کتاب علیعمو به او کمک کرده است. چراغی دهقان را نماد مردی شریف، آرام و اندیشمند نامید که در اواخر عمر بسیار گوشهگیر و منزوی شده بود.
هومن یوسفدهی: مرحوم دهقان از خانوادهی حاج حسن سمسار است که چندین نسل از آنها در گیلان شناخته شدهاند. چنانکه آثار خیری نیز از آنها در سطح شهر به جا مانده است. از جمله: مسجد، مدرسه و تکیه حاج حسن که در بازارچهی سبزهمیدان قرار داشت. بعدها، مدرسه بسته شد، مسجد بازسازی شد. مسجد صالح آباد تغییر نام پیدا کرد. تکیه با ساخت خیابان شهرداری به سبزهمیدان تخریب شد. مسجد لاکانی و به روایتی مسجد ملاعلی نیز از ساختههای حاج حسن است
هومن یوسفدهی دیگر سخنران این مراسم سابقهی خانوادگی محمود دهقان را محور سخنان خود قرار داده و گفت: مرحوم دهقان از خانوادهی حاج حسن سمسار است که چندین نسل از آنها در گیلان شناخته شدهاند. چنانکه آثار خیری نیز از آنها در سطح شهر به جا مانده است. از جمله: مسجد، مدرسه و تکیه حاج حسن که در بازارچهی سبزهمیدان قرار داشت. بعدها، مدرسه بسته شد، مسجد بازسازی شد. مسجد صالح آباد تغییر نام پیدا کرد. تکیه با ساخت خیابان شهرداری به سبزهمیدان تخریب شد. مسجد لاکانی و به روایتی مسجد ملاعلی نیز از ساختههای حاج حسن است.
این پژوهشگر حوزهی تاریخ در ادامه گفت: از حاج حسن سمسار: فرزندانی به نامهای ابوالقاسم (جد خاندان رستار) و میرزا زینالعابدین (جد خاندان معیر) باقی ماند. دو فرزند (و یا شاید نوه) از آنها به نامهای فتحالله و محمدعلی حسنزاده باقی ماند. فتح الله از کلانتران شهر رشت در دورهی نهضت مشروطه بود که توسط کنسولگری روس دستگیر و مدتی نیز در روسیه زندانی شد. فرزند دیگر، محمدعلی معروف به کنکاش نیز مدیر مجلهی کنکاش بود. میرزا صادق ارباب جد خاندان دهقان بود. ایشان نیز دو پسر شناخته شده به نامهای حاج ابراهیم، پدر حاج اسماعیل (از مدیران روزنامه جنگل) و حاج میرزا ابوطالب پدر حاج جلالآقا ارباب داشتند. حاج جلال آقا ارباب دو پسر داشت: منوچهر و سیاوش، که سیاوش پدر مرحوم محمود دهقان است.
یوسفدهی در ادامه به نجابت، وقار و فروتنی محمد دهقان اشاره نمود و آن را ماحصل اصالت و ریشهی خانوادگی او دانست.
وی با اشاره به این مهم که یاد و خاطرهی مرحوم دهقان در یادها باقی خواهد ماند به فرزندان شایستهی وی: آرش و کاوه اشاره نمود که چراغ اصالت را در این خاندان روشن نگاه داشتند.
محمود دهقان علاوه بر فعالیت در حوزهی پژوهشهای تاریخی، چهرهای ورزشی نیز بود. او از دوران نوجوانی به صورت حرفهای به ورزش فوتبال روی آورد و در پست دروازهبانی در باشگاههای رشت از جمله تاج، بازی کرد و پس از پایان دوران دروازهبانی، مدتی در مقام مربی و داور فوتبال به فعالیت پرداخت و پس از آن از دنیای ورزش کنارهگیری کرد.
سخنران بعدی این مراسم یادبود، یکی از دوستان ورزشی و همتیمیهای او، علیرضا هوشنگی بود که پیرامون خاطرات خود با مرحوم دهقان در بازیهای فوتبال آن سالها گفت.
هوشنگی با اشاره به اینکه محمود دهقان از ۱۴ سالگی به ورزش فوتبال روی آورد گفت: محمود قد بسیار بلندی داشت، چابک، قوی، متین و آرام بود. آن زمانها زمین باغ محتشم مرکز فوتبالیستها بود. محمود دهقان و عدهای هم در باغ کاتوزیان واقع در خیابان تختی تمرین میکردند. مرحوم محمدرضا اکبر مدیر باشگاه تاج آن زمان بود. فوتبالیستهای بسیاری از گیلان به میادین فوتبال کشور دعوت شدند. محمود دهقان در ۱۷ سالگی به یک دروازهبان لایق و کامل تبدیل شد و در کنار دروازهبانهای موفق وقت چون تیزکار قرار داشت.
هوشنگی گفت: محمود دهقان خیلی زود از فوتبال خداحافظی کرد و کارهای مطالعاتیاش را پی گرفت.
در پایان مراسم کاوه دهقان پسر مرحوم دهقان که برای شرکت در مراسم یادبود پدرش از فرانسه بازگشته بود، به جایگاه آمد و ضمن تشکر از بانیان و سخنران مراسم از عشق عمیق و قابل ستایش پدر و مادرش گفت. او ضمن اشاره به روحیات و ویژگیهای پدرش گفت: پدرم همیشه در غم از دست دادن برادر جوانش «جلال دهقان» بود. همان مبارز جوانی که در سالهای نخست انقلاب، خیابانی در رشت به نام او بود. جلال دهقان درشب یلدای سال ۱۳۵۵ در توطئهی ساواک کشته شد و داغ برادر جوان، پدرم را در تا پایان عمر در اندوهی عمیق فرو برد. پسر مرحوم دهقان در پایان از مادرش بانو فریرخ اعلایی که در روزهای سخت پایان عمر پدرش از او نگهدارای و مراقبت نموده بود، تشکر و قدردانی کرد.
گفتنی است محمود دهقان درسال ۱۳۴۸ خورشیدی با بانو فریرخ اعلایی ازدواج کرد که دو فرزند به نامهای آرش و کاوه حاصل این پیوند است. این مرد فاضل بیمدعا، سالهای پایانی زندگیاش را در گوشهنشینی خودخواسته گذراند. سرانجام دوم اسفندماه ۱۴۰۱ در پی یک دوره بیماری درگذشت و در قطعهی مشاهیر آرامگاه باغ رضوان رشت به خاک سپرده شد.