کندوکاوی در حراج 76 قطعه عکس مشروطه در لندن؛

دوربین آنتوان پشت به مجاهدان گیلان

1 ۶۷۵

در یک گزارش از حراجی لندن، آلبوم‌های دوره قاجار را چوب زده‌اند، چوب حراج برای مجموعه عکس‌هایی با موضوع انقلاب مشروطه. این گزارش توضیح می‌دهد؛ از مجموع سه آلبومی که تا پیش از این نزد مجموعه‌داران خصوصی بوده، ۷۶ قطعه عکس کم‌یاب و بی‌نظیر با موضوعاتی همچون؛ فتح تهران در جریان انقلاب مشروطه، مردم عادی و قزاق‌ها، صاحب‌منصبان روس و انگلیس، دیپلمات‌های خارجی، برخی از رجال قاجار، سران مشروطه و… در بین این عکس‌ها دیده می‌شود.

 

گزارشگر همچنان روایت می‌کند؛ تصاویر شاخص این مجموعه انقلابیون بختیاری هستند و ترکمن‌های خراسان، اردوگاه مشروطه خواهان تبریز، شهری که در جریان انقلاب به یکی از پایگاه‌های اصلی طرفداران مشروطه تبدیل شد و تصویر شاخص این حراجی، دروازه‌ی پیروزی اردوگاه مشروطه خواهان تبریز است.

 

از مجموع سه آلبومی که تا پیش از این نزد مجموعه‌داران خصوصی بوده، ۷۶ قطعه عکس کم‌یاب و بی‌نظیر با موضوعاتی همچون؛ فتح تهران در جریان انقلاب مشروطه، مردم عادی و قزاق‌ها، صاحب‌منصبان روس و انگلیس، دیپلمات‌های خارجی، برخی از رجال قاجار، سران مشروطه و… در بین این عکس‌ها دیده می‌شود

 

طرفه آن‌که، در عکس‌های حراج شده لندن، هیچ سخنی از مجاهدان گیلان به میان نمی‌آید. پس لابد باید خدا را شکر کرد که آلبوم ویژه عکاس ارمنی -که مختص مجاهدان گیلانی بود- هنوز پایش به حراجی لندن نرسیده است. اما وقتی گزارشگر به پایان گزارش خود نزدیک می‌شود، نام عکاسان این حراجی را ذکر می‌کند؛ «آنتوان سوریوگین» و «عبدالله میرزا قاجار» و یادآور می‌شود که علاوه بر چهره‌های شاخص مشروطه خواهان، مناظر جغرافیایی از «شمال ایران هم در لنز دوربین آنتوان ثبت شده است.»

همین عبارت «شمال» کافی است تا بدانیم، دست‌کم بخشی از عکس‌های حراجی مربوط به قشون گیلان است. اما چرا گوینده، گزارش خود را با مجاهدان تبریز و بختیاری آغاز و به پایان می‌برد؟! آیا در میان ۷۶ قطعه عکس حراجی، هیچ عکسی مربوط به مجاهدان گیلان وجود نداشته است؟!

 

یحتمل گوینده این گزارش، آگاه نبوده که مجاهدان مشروطه خواه گیلانی چه نقشی در فتح تهران و اعاده دوباره مجلس ملی داشته‌اند. از قضا در روزهایی که ایران میان دو امپراتور روس و انگلیس گرفتار بود و مجلس نوپا هم از سوی افسر روس به توپ بسته شده بود، مجاهدان گیلان چگونه به دنبال طرح ترور «محمدعلی شاه» بودند که چراغ سبز آتش توپخانه را به روس‌ها داده بود. ترور شاه مستبد که ناموفق شد، مجاهدان گیلان به قصد فتح تهران اردوی خود را تجهیز کردند، آن هم درست در روزهایی که تبریز در محاصره بود و نامه‌های سران مشروطه تبریز به مجاهدان گیلان می‌رسید که شرایط برای قشون‌کشی مهیا نیست. اما دیر شده بود، مجاهدان گیلان دروازه قزوین را هم گشوده بودند و از مجاهدان بختیاری استمداد می‌طلبیدند تا با هم فتح پایتخت را یک‌سره کنند. تهران که فتح شد، ۹ ماه بعد ستارخان و باقرخان، به جشن پیروزی در میدان بهارستان رسیدند.

 

شرح چگونگی حرکت مجاهدان به فرماندهی سردار رشتی و فتح تهران با همکاری قشون بختیاری، به قدری مفصل است که نیازمند واکاوی منابع معتبر تاریخی است و خواننده را از اصل این گزارش دور می‌کند.

 

در عکس‌های حراج شده لندن، هیچ سخنی از مجاهدان گیلان به میان نمی‌آید. پس لابد باید خدا را شکر کرد که آلبوم ویژه عکاس ارمنی -که مختص مجاهدان گیلانی بود- هنوز پایش به حراجی لندن نرسیده است

 

این‌که عکس‌های حراجی لندن؛ از راهروهای قاجار تا خیابان‌های تهران و اردوگاه نظامی کشور را شامل می‌شود، خیلی عجیب نیست. این موضوع هم شگفت‌آور نیست که چرا گوینده فارسی زبان در گزارش خود از نقش اهالی گیلان در «حراج تاریخ مشروطه» سخنی نمی‌گوید. بیان ناقصِ گوینده خبر، نه فقدان عکس‌های قشون گیلان در این حراجی، که کم‌کاری خود گیلانیان در واکاوی نقش خود در تاریخ معاصر، به‌ویژه انقلاب مشروطه است.

 

این کاهلی، هم در معرفی سران مجاهد فاتح تهران و نگارش کتب جدید با استفاده از اسناد تازه‌یاب بوده و هم راه‌اندازی«خانه موزه مشروطه» رشت که تنها وعده‌اش را از سال ۱۳۹۵ در جلسات متعدد مدیران استان می‌شنویم.

 

مطالعه واکنش کاربران نیز تاسف‌بار است. اگر از اعتراض به حراج و خروج تاریخ ایران بگذریم، کاربران با مشاهده نام چهره‌های اقوام و اجداد خود ذوق‌زده شده‌اند و بختیاری‌ها و تبریزی‌ها از مجاهدان خود تجلیل می‌کنند، برخی تمجیدشان را به زبان ترکی نوشته‌اند! اما مخاطبی از نقش مجاهدان گیلان نظری ابراز نکرده است. به واقع؛ شاید این معنی استنباط شود که کاربران هم نمی‌دانند مجاهدان گیلان چه نقشی در بازگشت دوباره مجلس و قانون در تاریخ معاصر این کشور داشته‌اند! و کار نیمه تمام تبریز‌ها را گیلانیان به اتمام رساندند!

و شاید جمله یکی از کاربران بر حراج تاریخ و هویت ما کافی باشد تا چنین ننگی را بر سهل‌انگاری خویش بپذیریم؛ «کسانی که اصالت خود را فراموش کنند، محکوم به فراموشی خواهند بود.»

 

در روزهایی که ایران میان دو امپراتور روس و انگلیس گرفتار بود و مجلس نوپا هم از سوی افسر روس به توپ بسته شده بود، مجاهدان گیلان چگون به دنبال طرح ترور «محمدعلی شاه» بودند که چراغ سبز آتش توپخانه را به روس‌ها داده بود

 

اگر مردم عادی متهم می‌شوند که سرانه مطالعه‌شان کم است، متولیان چه نقشی در افزایش این سرانه داشتند؛ کدام کتاب را بخوانیم که با اسناد تازه‌یاب منتشر شده است؟ در کدام کتاب حقایق تاریخی بدون داوری و سوگیری در دسترس است؟ کدام عکس‌ «آنتوان» ارمنی را در یک مجموعه منسجم ببینیم؟ تحلیل کدام سند مکتوب و کدام عکس «عبدالله میرزا» به حراجی نرفته؟!

 

نتیجه آن‌که، سه آلبوم از تاریخ معاصر و هویت ایران به بهای ناچیز از کشور خارج شده و در لندن با بهایی گزاف به حراج گذاشته می‌شود. بی آن‌که کسی از نحوه خروج آن سخنی به میان آورد؟ و یا افسوس بخورد از این‌که چرا یک نهاد متولی این آلبوم‌ها را از مجموعه‌داران خصوصی نخریده و حتی خبر چوب حراج به تاریخ ایران هم در رسانه‌های پربازدید کشور منتشر نمی‌شود!

درست مانند سرنوشت، بیشتر از ۱۰۰۰ برگ سند مکتوب از تاریخ مشروطه گیلان و آلبوم عکس‌های «آنتوان سوریوگین» از مجموعه خصوصی «حسن اکبری»، که چندین بار در نمایشگاه‌های مختلف رشت به نمایش عموم درآمد. و حالا کسی نمی‌پرسد آیا آلبوم گیلان هم سر از حراجی لندن درآورده است؟

 

نمایشگاه‌هایی که طی سال‌های ۱۳۹۷ به این سو در عمارت تاریخی میرزاخلیل رفیع (خانه موزه مشروطه)، کلاه فرنگی، خانه میرزا کوچک جنگلی و پژوهشکده گیلان شناسی برپا شد، محتوایش همگی اسناد حسن اکبری بود که متواضعانه اسناد خود را در معرض دید عموم قرار داد. آن روزها که مدیران استان و اعضای شورای شهر و فرهنگ دوستان با مجموعه اسناد حسن اکبری عکس‌های یادگاری می‌گرفتند و وعده خرید همان اسناد و راه‌اندازی موزه مشروطه را می‌دادند، بیشتر از ۸ سال گذشته است. اما دریغ از خرید یک برگ سند! اگر در همه این سال‌ها کمترین ردیف بودجه هم از سوی «اداره کل میراث فرهنگی، سازمان اسناد، برنامه بودجه، مدیریت شهری و مشخصا استانداری» تخصیص یافته بود، اکنون با نزدیک شدن به پایان مرمت ساختمان «موزه مشروطه» کاسه چه کنم به دست نداشتیم!

 

نمی‌دانیم آلبوم مشروطه‌خواهان گیلان، آیا جزء حراجی لندن بوده و یا مدتی بعد و با این بحران‌های اقتصادی، آلبوم مذکور هم از کشور خارج و بخش دیگری از تاریخ معاصر ایران را به حراج می‌گذارند

 

در همه این سال‌ها مدیران دوایر دولتی، شهرداران و اعضای شورای شهر…. آمدند و رفتند چندان‌که برخی به دیار باقی شتافتند… اما خروجی صدها جلسات این سال‌ها، تنها افتتاح یک تابلو بود. تابلویی با عنوان «خانه موزه مشروطه رشت» که طی مراسمی باشکوه! در سال ۱۳۹۹ به دیوار خانه تاریخی میرزا خلیل رفیع نصب شد. اکنون این تابلو از پس سال‌ها گذران عمر، به قدری رنگ پریده که تنها آرم سازمان‌های متولی در راه‌اندازی «خانه موزه مشروطه» قابل رویت است.

 

اواخر سال گذشته یک استوری از پیج یک عتیقه‌فروش تبریزی، آلبومی از مشروطه خواهان گیلانی را دیدم که به فروش گذاشته شده بود. همان آلبوم «آنتوان سوریوگین» از مجموعه حسن اکبری بود. پژوهشگر و جستجوگر تاریخی؛ که در این سال‌ها بواسطه شرایط بد اقتصادی و برای هزینه درمان ناچار شده بود آلبوم خود را با هزینه بسیار نازلی بفروشد. از قضا چندی بعد، وقتی خواست دوباره آن را بخرد، رقم پیشنهادی همان عتیقه فروش، به قدری سنگین بود که با درآمد این مجموعه‌دار گیلانی هم‌خوانی نداشت.

نگارنده این سطور، شخصا سال گذشته با چندین نفر از اهالی فرهنگ، برای خرید دوباره این آلبوم و بازگشت به گیلان رایزنی کرد، اما به درخواست او اعتنایی نشد. وقتی متولیان اصلی درخوابند، بضاعت فرهیختگان نیز کفاف نداد. حتی به شراکت سه‌نفره هم میسر نشد.

 

اکنون نمی‌دانیم آلبوم مشروطه‌خواهان گیلان، آیا جزء حراجی لندن بوده و یا مدتی بعد و با این بحران‌های اقتصادی، آلبوم مذکور هم از کشور خارج و بخش دیگری از تاریخ معاصر ایران را به حراج می‌گذارند.

 

غم‌انگیز آن‌که، اخیرا حسن اکبری که اسناد کاغذی و مکاتبات فتح‌الله خان اکبر، سردار فاتح رشتی، را در مجموعه خود نگه می‌داشت، بخش اعظم آن را به سازمان اسناد و کتابخانه ملی کشور سپرد و در کانال تلگرامی خود به یاد آورد؛ «وقتی برای مسؤولان گیلان وجود این اسناد اهمیتی ندارد، حفاظت این اسناد کاغذی در هوای مرطوب گیلان نیز میسر نخواهد بود. نتیجه آن‌که، برای آن‌که متهم به فرهنگ فروشی نشوم، اسناد کاغذی و مکاتبات فتح‌الله خان اکبر را به سازمان اسناد سپرده ام.»

 

نگاه شود به اخبار مندرج در پایگاه مرور؛
مرمت بنا‌های تاریخی زیر تیغ بی‌تدبیری‌ ۱۴۰۴/۰۴/۲۳

میراث مشروطه گیلان بازهم بی‌پناه ماند ۱۴۰۴/۰۴/۲۴

 

1 نظر
  1. ایران پاد ،اسلام زنده باد می گوید

    با سلام به هموطنان جانم
    مطالب بالا برای لحظاتی مرا پرواز داد به دوره های گذشته و حوادث و احوالات و سبک زندگی و همه‌چیز کشورم و ملتم ،بخصوص اوضاع دوران مشروطه و مناطق شمالی و بخصوص گیلان سر فراز و رشت و …….
    از سویی اشکم جاری از آن دوره و حوادث و اشغالگری های اجانب و هرج و مرجع های درون کشورم و از سوی افتخار به دلاوران آگاه کشور و مجتهدانی که جان دادند و در پی آزادی و استقلال کشور خود بودند و رنج ها کشیدند ….
    در درونم عشق به گیلان و گیلانی ، عشق به تبریز و تبریزی ، عشق به بختیاری که قوم خودم هستند ، شعله تازه کرد .
    از سویی هم افسوس خوردم از بی توجهی به تاریخ و حوادث و داشته های و رنج ها و تلاشها و همه آنچه در روزگار ملت مان پیش آمده از روزگاران دور تا کنون !!!!!
    باید سازمانها و ارگانها و نهادهایی دولتی پیگیر و حافظ تاریخ و داشته ها و رخ داده ای ملی اقوام مان وجود داشته باشد و مجلس و میراث فرهنگی و …. باید در این موضوعات حساس و راهکارهایی را بکار بگیرند جهت حفظ آن ….
    نوروز / از اهواز

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.