در ادبیات توسعه مفهوم” تلههای توسعه” (development traps) مفهوم مهمی است. تلههای توسعه به چرخههای باطل و مذمومی و خود تجدید شوندهای اشاره دارند که ظرفیت کشورهای توسعه یابنده را برای دستیابی به سطوح بالاتر توسعه محدود کرده یا از میان میبرند.( اطهاری، توسعه اقتصادی و جامعه دانش در ایران). در منظومه سیاسی ایران علاوه بر تلههای شناخته شده جهانی توسعه، نوعی شاهد بروز و ظهور تلههای توسعه مختص فضای سیاسی ایران هستیم.
یکی از تلههای مختص ایران تله شبه دموکراسی است. آن دسته از نهادهایی که فرآیند شکلگیریشان انتصابی نیست قاعدتاً باید تقویتکننده روندهاى دموکراتیک در جامعه باشند. اما بررسى کارکرد دو نهاد انتخابى مهم یعنى مجلس و شوراهاى شهر و احزاب و کنشگران سیاسى نشان میدهد این نهادها غالباً نهتنها تقویتکننده روندهاى دموکراتیک نبودهاند بلکه در جاهایى تضعیفکننده نیز بودهاند.
یکى از ابن روندهاى تضعیفکننده دخالتها و اثرگذارىها در انتخاب مدیران و تحمیل نیروى انسانى به بنگاهها و سازمانها و شرکتهاى در اختیار دولت بوده است. غالب کارکنان جذبشده در سازمان منطقه آزاد، شهردارىها و بسیارى از کارخانجات وابسته به مجموعههاى دولت معرفى شده از سوى نمایندگان مجلس و شوراهاى شهر و کنشگران سیاسى بودهاند.
این کارکنان چون بر اساس تخصص و شایستگى جذب نشدهاند نهتنها موجب کارآمدى آن سازمان و بنگاه و شرکت نیستند بلکه هزینههاى دستگاه را بالا بردهاند. هدف این نوشتار پرداختن به این موضوع نیست که البته باید در جاى خود به دلیل آسیب به منافع عمومى از ابن ناحیه بررسى دقیقی شود.
اخیراً آقاى کرباسچى در اظهار نظرى چنین گفتهاند: دولت از انتصابات خود پشیمان خواهد شد.
پزشکیان اگر به مخالفان تندرو خود در دولت جایگاه بدهد باید از وعدهها و شعارهایش دست بکشد. هرچقدر پزشکیان کوتاه بیاید، رقبا یک قدم جلوتر میآیند.
واقعیت این است که به غیر از دولت هاشمى (دوره اول) و خاتمى (دوره اول) و احمدى نژاد که براى خود مدلى داشتند فارغ از اینکه آیا موفق شدند مدلشان را تماماً پیاده کنند یا نه؟ و یا اینکه اساسا مدل شان چقدر در جهت منافع ملى بود ؟ باید گفت دولتهاى بعدى تقریبا ادامه همان دولت هاشمى و خاتمى و احمدى نژاد بودند با قدرى مختصاتى که به رئیس دولت برمىگشت.
آقاى پزشکیان فعلا مدلى ندارد جز بعضى توصیههاى اخلاقى در حکمرانى و بعضى رویکردهایی که به نحوى رویکردهاى نوین نظام سیاسى مىباشد.
آقای پزشکیان عناصر مدیریتی خودش را نه مانند هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد مبتنی بر مدل و نه مانند روحانی مبتنی بر سیاست – رفاقت و نه مانند رئیسی مبتنی هنجار – رفاقت انتخاب نکردند بلکه مبتنی بر همان توصیههای اخلاقی در حکمرانی( باید با هم کار کنیم، با هم باشیم تا مملکت را بسازیم و…) و رویکردهای نوین نظام سیاسی انتخاب کردهاند.
نقدهای این روزهای افرادی چون کرباسجی بر نحوه انتصابات دولت آقای پزشکیان مبتنی بر پیشفرضهایی هست که آن پیشفرضها برای آقای پزشکیان انطباق ذهنی و عینی ندارد. آقای پزشکیان مبتنی بر همان دو محور ذکر شده در حال روایتگری خودش از سیاست و دولت است. این روایتگری چیزی میانه یک مدل و یک تجربهزیستی شخصی است.
نظرات بسته شده است.