فروکش نسبی ویروس کرونا در کشور سبب شد تا در نوروز سال ۱۴۰۱ سفرهای نوروزی با حواشی کمتری نسبت به نوروز سال گذشته انجام شود. به نظر میرسد تاثیر واکسیناسیون برخلاف آنچه که برخی مایل بودند به مردم القا کنند، تاثیرش را گذاشته و پراکنش ویروس کم شده است. گیلان هم که در دو سال گذشته همواره با مسئلهی ورود مسافران به این استان درگیر بود، امسال با شدت کمتری گرفتار حواشی ورود مسافران شد. هرچند که مسائلی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، پابرجا بود.
گردشگران، دو برابر جمعیت گیلان
آنطور که ولی جهانی مدیرکل میراث فرهنگی استان گیلان گفته است، تا روز گذشته یعنی ۶ فروردین بیش از چهار میلیون گردشگر به استان گیلان وارد شدهاند. آماری که نشان میدهد تعداد گردشگران در ایام نوروز حدودا دو برابر جمعیت دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفری استان گیلان است.
جهانی اعلام کرد آمار ورود مسافران نسبت به سال گذشته بیش از ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. در مدت مشابه سال پیش تنها ۷۰۰ هزار مسافر به گیلان آمده بودند.
آیا تاسیسات گردشگری گیلان کافی است؟
آنطور که جهانی اعلام کرده است در سال ۱۴۰۱ تعداد تاسیسات گردشگری استان گیلان سه هزار و ۲۵۲ مرکز اقامتی است.
اگرچه گیلان با داشتن ۳۰۰ کیلومتر خط ساحلی همواره میزبان مسافران نوروزی بوده اما مسائل زیادی تاکنون به دنبال ورود مسافران حاشیه ساز شده. مسافران نوروزی که عموما با خودروهای شخصی به استان گیلان وارد میشوند، همه عازم مراکز گردشگری نمیشوند.
غیر از آن بخش از مسافرانی که در گیلان ملک شخصی دارند، اقامت آن دسته از مسافرانی که در شهرهای گیلان مقیم میشوند همواره حاشیه ساز بوده است.
چندی پیش یکی از کاربران شبکه اجتماعی توییتر در انتقاد به شیوهی حضور گردشگران نوروزی رشته توییتی منتشر کرد که دوباره به آتش اختلافات دمید.
مسالهی مسافران، ترند توییتر شد
لحن دستوری کاربر گیلانی توییتهای موردنظر به اختلافات در این باره دامن زد و عدهای معتقد بودند در شرایط ناپایدار اقتصادی که مردم از کمترین امکانات تفریحی هم محروماند، این برخورد تفاوتی با برخوردهای قهرآمیز پلیسی ندارد.
عدهای هم معتقد بودند ورود مسافران به خودی خود مشکلی ندارد اما اقامت آنها در پارکها و مراکز اقامتی غیررسمی بحران آفرین است.
هزینهی اقامت در گیلان چقدر است؟
گشتی در سایتهای رزرو اقامتگاهها نشان میدهد که هزینهی متوسط اجاره اقامتگاه بومگردی برای هر نفر ۲۰۰ هزار تومان است. یعنی یک خانواده ۴ نفره باید برای اقامت حدود یک میلیون تومان هزینه کند.
اجاره سوییتها و آپارتمانها هم که بر اساس هر شب اقامت محاسبه میشود بین ۷۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. قیمت اجاره سوییت و آپارتمان در شهرهای پرمسافری مثل رشت، انزلی، لاهیجان و فومن تقریبا در بازه موردنظر قرار میگیرد.
قیمت ویلا هم با توجه به مکان و نوع خدمات متغیر است؛ مثلا اجارهی یک ویلای چهار نفره در قلعه رودخان حدود دو میلیون تومان، ویلای ۴ نفره در بندر انزلی حدود سه میلیون تومان و ویلا در ماسال حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
این اطلاعات مکانی با فاکتورگرفتن مکانهای اقامتی – رفاهی وابسته به ادارات و ارگانهای خاص مانند آموزش و پرورش است.
اگر فرض را بر این بگیریم که ۲۰ درصد مسافران از پس هزینههای میلیونی هر شب اجاره ویلا بر میآیند، ۳۰ درصد قادرند هر شب زیر یک میلیون تومان برای اجاره آپارتمان و سوییت پول خرج کنند و ۳۰ درصد هم در اقامتگاههای بومگردی ساکن شوند، احتمالا ۲۰ درصد باقیمانده مسافران در شهرهای گیلان آواره خواهند بود و غیر از هزینه رفت و آمد و خوراک، برنامهای برای هزینهی اقامت نداشتهاند.
چاره چیست؟
به نظر میرسد معضل مورد نظر بین مردم بومی و مسافران بیشتر از آنکه یک دعوای هویتی باشد، یک دعوای فرهنگی و ناشی از دوگانهسازی است. دوگانهای که ترجیح میدهد مردم در برابر هم بایستند و هرکس برای دیگری نقش کنترلگر را داشته باشد.
از طرفی مگر مردم گیلان چه منابع درآمدی شگرفی دارند که بتوان از ظرفیت گردشگری گیلان غافل شد و از سوی دیگر مگر چقدر میتوان از مسافران انتظار داشت برای سفرشان پول خرج کنند؟
بخشی از انتقاداتی که به کاربر توییتر مورد نظر وارد شده بود، ناشی از این بود که او نمیتواند به عنوان یک شهروند کسی را از ورود به استان محل اقامتش منع کند. برخی دیگر هم معتقد بودند دلیل این بدبینی، رفتار مسافرانی است که در استانهای شمالی رفتارهایی بی ادبانه دارند.
دو طیف اظهارنظر مختلف که باز هم هر دو ریشه در همین دو فرهنگی و چندفرهنگی کاذب دارد. موضوعی که نه همهی آن اما مقصر بخش عظیمی از آن ستادها و کارگروههای بی مصرفی هستند که هر سال با نام ساماندهی سفرهای نوروزی تشکیل میشوند اما حتی نتوانستهاند همین موضوع ساده را حل کنند.
اگر فرض بالا را بر اساس توان اقتصادی مسافران بپذیریم، مگر چقدر سخت است که فرمانداریها در هر شهرستان وظیفهی اقامت استاندارد مسافران را فراهم کنند تا در حاشیه شهرها و در پیادهروها شاهد مسافران نباشیم.
آن ۲۰ درصدی که از پس اجاره مکانهای اقامتی بر نمیآیند را آیا نمیتوان به سادگی به سمت مراکز موقتی که تشکیل میشوند هدایت کرد؟
پاسخ قطعا مثبت است اما آنچه مانع از انجام این کار میشود ارادهای است که ترجیح میدهد این معضل لاینحل باقی بماند و در سایهی شکاف قومی، مسافران و بومیان هر منطقه در عین وابستگی به یکدیگر، به صورت بالقوه در مقابل یکدیگر هم بایستند.
بنابراین نباید از یاد ببریم که مشکلات شهری مثل رشت حتی بدون حضور مسافران هم بسیار گلدرشت قابل لمس است و نمیتوان شهری را که از سادهترین امکانات رفاه شهری مثل توالت عمومی، حمل و نقل استاندارد، فضای سبز کافی محروم است، یک شهر توریستی در نظر گرفت.
بنابراین آیا بهتر نیست در ازای زدن ده سوزن به مسافران و شهروندان، یک جوالدوز هم به مسئولان گردشگری، انتظامی، اجرایی و قضایی استان بزنیم و بپرسیم: چرا اجازه میدهید یک موضوع سادهی اشتغالآفرین، به یک موضوع پیچیدهی بحرانآفرین بدل شود؟