با شنیدن خبر هیاتامنایی شدن پیادهراه شهرداری رشت دژاوویی از انواع سیاستهای غلط را در ساختار قدرت کشور همچنان احساس میکنم که این نظام در پارادیم کنترل همه چیز، همواره به اشتباه سعی کرده رفتار فردی-اجتماعی مردم را مطابق اراده و سلیقه خود تنظیم کند که البته شکست خورده است و به عنوان نمونه میتوان به نتیجه بگیر و ببند و بنویسها در زمینهی حجاب یا جلوگیری از برگزاری انواع جشنها در زندگی خصوصی مردم یا ابلاغهای دستوری صرفهجویی انرژی و افزایش بهرهوری سازمانی اشاره کرد.
در واقع اقلیتی خود برتر پندار با ذهنیتی خود مطلق پندار بدون توجه (آگاهانه یا نا آگاهانه) به اصل تغییر در خلقت پروردگار خیال میکنند که با دستور و اعمال اراده بالا به پایین در حوزه اجتماعی، مردم جامعه امروز هم مثل دهههای چهل و پنجاه در گذشته از ایشان اطاعت میکنند و مطابق میل آنها زندگی شخصی و رفتار فردی و جمعی خود را تنظیم میکنند؛ البته ناگفته نماند که آن تبعیت قبلی هم به دلیل اشتراکات ذهنی بالای اکثریت غالب جامعه به لحاظ برداشت از دین و دنیا و زندگی و انسان و شئون مختلف زندگی و عموما مشابهت برداشت از مطلوبیت با نظر ساختار قدرت و بصورت ایجابی و داوطلبانه از سوی خود مردم بود (غلیان ایدئولوژی) ؛ اشتراکی که در جامعه امروز به دلایل مختلف تغییر بسیار زیادی کرده است و به ویژه نسل نیمه دوم دهه ۷۰ به بعد دستور کار و برداشت و مطالبات خاص خود را دارد که با افکار و سلایق واپسگرا و انقباضی قابل تنظیم و کنترل نیست و در تغییر پوشش نسل جدید علی رغم همه سیاستهای سلبی کاملا نمایان است.
بنابراین به موافقان و مخالفان این طرح ناپخته و کنترل محور عرض میکنم مطمئن باشید اگر چنین هیاتی هم تشکیل بشود صرفا دور هم نشینی به صرف چای و قند و شکلات و کاغذ و خودکار و برق و آب و … و مصوباتش فقط مرکب خواهد بود بر روی کاغذ به دو دلیل زیر ؛ همچنین که تصمیماتش با اراده و سلیقهی اکثریت غالب جامعه بیاثر خواهد شد.
۱. در تعریف واژهها علاوه بر فرهنگ لغت مکتوب اساتید ارزشمند ادبیات، فرهنگ لغتی اجتماعی وجود دارد که در رفتار جمعی و متقابل مردم با هم، مردم با حکومت و مردم و حکومت با نظام بین الملل، واژهها را معنا میکند و موجب تغییرات گسترده در عرف و عادات رفتاری جوامع و تولید گرامرهای جدید اجتماعی میشود (مثل تغییر نقش و حضور زن در اجتماع امروز یا تغییر در تعریف حیا با جسارت اظهار نظر و ابراز وجود یا تغییر مولفههای رفتاری احترام به بزرگترها).
لذا آنچه موافقان این طرح غلط، ناهنجاری میخوانند با فرهنگ لغت اجتماعی جامعه امروز تفاوت فاحش دارد چون بنا به توضیحات مذکور، جامعه آن را سبک زندگی و تنوع و تغییر در آن میداند و تعریف میکند که حق دارد از آن برخوردار باشد و تجارب مختلف سیاستهای سلبی و کنترلی به خصوص در زمینهی حجاب تا کنون نشان داده که اقلیتی با تفکر و سلایق خاص و شخصی نمیتوانند اراده و خواست و سلیقه خیل گسترده جامعه را سد کنند و این جمعیت با باور و انتخاب اجتماعی خود از آنها عبور کرده و خواهد کرد.
۲. این نظام مدیریتی توان و ظرفیت لازم را ندارد که حتی سیاستهای غلط را درست اجرا بکند؛ مثلا سرانجام مشوقهای پیش پا افتاده فرزندآوری یا جلوگیری از سقط جنین و جاانداختن فیلترینگ را با کیفیت و جذابیت پیام رسانهای داخلی و آمار استفاده از فیلتر شکنها ببینید؛ به علاوه اینکه امور معمولی و بدیهی مثل جلوگیری از موتور سواری در پیاده راه بصورت مستمر و پایدار و با کیفیت به نتیجه نمیرسد.
لذا چنین تصمیمات غلطی فقط وقت و هزینه و انرژی نداشته سیستم را بیشتر تحلیل میبرد و اولا با به نتیجه درست نرسیدن و دوما در تعارض با فرهنگ لغت اجتماعی و در تضاد با خواست و اراده اکثریت غالب جامعه، بر بحران بی اعتمادی و اعتراض عمومی میافزاید.