در سال ۱۳۷۷ از طرف حوزه هنری گیلان با چند کارگردان تئاتر هماهنگ کردیم که هر کدام یک نمایشنامه از استاد اکبر رادی را برای اجرا آماده کنند. مقرر شد نمایشنامههای پلکان، توسط رضا میرمعنوی و مرگ در پاییز توسط علیرضا پارسی و آهسته با گل سرخ توسط حسن پورسیفی برای اجرا آماده شوند.
وقتی خبر به استاد رادی رسید، بسیار خوشحال شد که بعد از ۲۰ سال ممانعت بدون دلیل آثارشان در شهر زادگاهش اجرا میشود. همزمان با اجرای نمایش پلکان در سالن سردار جنگل برای ایشان مراسم تجلیل برگزار کردیم و تابوی اجرای نمایشهای رادی در رشت شکسته شد.
پس از این رویداد، استاد رادی آخرین نمایشنامه خود با عنوان بوی باران لطیف است را قبل از انتشار و قبل از اجرای تهران در اختیار ما گذاشتند.
این نمایش توسط رضا میرمنوی در سال ۱۳۸۰ در جشنواره کشوری سوره اجرا شد و همه جوایز نویسندگی، کارگردانی، بازیگری زن و مرد و طراحی صحنه را از آن خود کرد. حوزه هنری کشور یک شماره از ماهنامه تخصصی صحنه را به آقای رادی اختصاص داد.
از آن سالها تاکنون با شهردار و شوراهای شهر مختلف وارد گفتگو میشویم تا چند مسئله بتواند به بهانه بزرگداشت این استاد نمایشنامه نویس کشور برای این شهر رقم بخورد.
1-خرید خانه پدری استاد اکبر رادی در خیابان بیستون رشت که تاکنون بینتیجه مانده است بارها عنوان کردیم خرید این خانهها و اختصاص آن به موزه در بسیاری از شهرهای دنیا و ایران امری مرسوم است.
نقش استاد اکبر رادی در تئاتر کشور بیشک کمتر از استاد شهریار در شعر کشور نیست. خانه استاد شهریار در تبریز سالهاست توسط شهرداری تبریز خریداری شده و به موزه تبدیل شده است. نگذارید خانه استاد رادی مثل خانه مرحوم هوشنگ ابتهاج تخریب شود.
اوایل عنوان میکردند بودجه نداریم ولی وقتی به مناسبت گل زدن یک فوتبالیست در سطح ملی شهرداری رشت به او کلید یک خانه را هدیه داد متوجه میشویم عدم اختصاص بودجه بهانهای بیش نیست.
2-نامگذاری خیابانی به اسم استاد رادی و آن هم تاکنون بینتیجه مانده است.
3-احداث فرهنگسرا یا آمفی تئاتر به اسم استاد رادی که آن هم تاکنون نتیجه نداده است.
ولی در آبان سال ۹۶ به همت آقای مرتضی عاطفی شهردار منطقه ۲ رشت یک سالن کوچک ۵۰ نفره با کمک بخش خصوصی در پل بوسار رشت افتتاح شد.
این سالن مزین به نام استاد اکبر رادی شد. هرچند در این سالها به علت کوچکی سالن نمیتوان هر تئاتری را در آن اجرا کرد ولی دهها اجرای موفق تاتر با تعداد بازیگر کم و جلسات متعدد نمایشنامه خوانی و نقد و بررسی در آن سالن اجرا شده است.
شهرداری رشت در یک اقدام بیسابقه تصمیم گرفته است که کاربری این سالن را از بین برده و آن مکان را تبدیل به مجتمع مادر و کودک کند!
قطعا مسئولین شهری میدانند حفظ کاربری یک مکان هنری از مسئولیتهای شهرداری است شهرداریهای کشور خود مجری قانون حفظ کاربری اماکن فرهنگی و هنری هستند.
بعید است این نکته را ندانند که نمیتوان مراکز هنری را بدون مجوز قانونی تغییر کاربری داد. اگر چنین چیزی بود که اکثر قریب به اتفاق سینماها و آمفی تئاترهای کشور طی یک هفته همه تعطیل میشدند و مجوز ساخت پاساژ میگرفتند.
این کار شهرداری و شورای شهر رشت به هیچ عنوان قابل درک برای اهالی هنر خصوصاً جامعه تئاتری نیست. این امر نه قانونی است نه مورد قبول عرف جامعه است و از همه مهمتر اینکه بیاحترامی به هنرمندی است که همه او را پدر نمایشنامه نویس ایران و یکی ازقلههای بیبدیل نمایشنامهنویسی کشور میدانند.
کسی که بیش از ۵۰ سال صرفاً به امر نویسندگی پرداخت و بارها فرهنگ و نمادهای شهر زادگاه خودش، رشت را به بهترین روش ممکن در آثار خود به رخ کشید. در شهری زندگی میکنیم که بیش از ۳۰ گروه تئاتری در آن مشغول فعالیت هستند.
جز معدود شهرهای ایران هستیم که همزمان ۳ الی ۴ نمایش در طول سال همزمان در حال اجرا است و جز معدود شهرهای ایران هستیم که به علت کمبود سالن گروههای تئاتر مجبورند بعد از گرفتن مجوز اجرا، چندین ماه در نوبت سالن، برای اجرای نمایش بمانند.
ما در شهری زندگی میکنیم در آستانه ۴۷ سالگی انقلاب هیچ فرهنگسرا و آمفی تئاتری توسط شهرداری راه اندازی نشده است ودر این مسئله با فاصله زیاد جزو اولین شهرهای ایران هستیم.
بسیار دردآور و شرم آور است این سالن کوچک ۵۰ نفره که با کمک بخش خصوصی در سال ۹۶ راهاندازی شده است تغییر کاربری داده شود. واقعاً شهردار رشت و شورای ششم رشت مایل هستند تعطیلی یک آمفی تئاتر به اسم آنان در تاریخ این شهر ماندگار شود.
نظرات بسته شده است.