دهه ۹۰ در ذهن جامعه ایران با تحریمهای اقتصادی معنی و مفهوم پیدا میکند. ما این دهه را با تحریمهای دشوار آغاز کردیم و با تحریمهای دشوارتر به پایان رساندیم. در این میان جامعه ما به واسطه برجام و رفع تحریمها دو یا سه سال فرصت تنفس پیدا کرد اما پس از آن دوباره فضای نفس کشیدنمان بسته شد تا امروز که دچار تنگی نفس شدهایم.
تحقیق جامع و کاملی درباره اینکه میزان رفاه از دست رفته جامعه ایران در اثر تحریمهای اقتصادی در دهه ۹۰ چقدر بوده وجود ندارد اما صحبت کردن درباره ناکامیهای این دهه خیلی نیاز به ارقام و اعداد ندارد و واضح است که انزوای ایران به میزان بسیار زیادی هم درآمدمان را کاهش داده و هم سفرهمان را کوچک کرده است.
اکنون که در محافل سیاسی و اقتصادی درباره دهه ۹۰ زیاد سخن گفته میشود، به عنوان یک تاجر بخش خصوصی از تصمیمگیران سیاست خارجی سه پرسش مطرح میکنم:
۱- شما روی صبر و تحمل جامعه ایران حساب باز کردهاید. یعنی آورده ما برای تحقق منافع، رؤیاها و آرمانهای شما صبر و تحمل است اما شما برای ما چه کردهاید؟ آورده شما چیست؟ در این مسیر چه زیانی متحمل شدهاید؟ مگر نه این است که بخشی از این ساختار، از انزوای ایران در جامعه بینالملل و تشدید تحریمهای اقتصادی سود میبرد؟
۲ – قطعا روزی میرسد که جامعه ایران به محاسبه رفاه از دست رفته ناشی از انزوای ایران میپردازد که آن روز قطعا برای گروههای سیاسی و سیاستمدارانی که از این میزان صبر و تحمل جامعه سوء استفاده کردهاند، روز خوبی نخواهد بود. سوال این است برای آن روز چقدر آمادگی دارید؟ چه پاسخی برای آن روز دارید؟ به نسلهای آینده چه پاسخی میدهید؟
۳- به نظر میرسد مهمترین ابزاری که در دست دارید و همیشه به آن افتخار میکنید، صبر و تحمل جامعه و به زعم شما «ایستادگی» مردم در برابر فشار تحریمهای اقتصادی است. فرض کنیم میان ما و شما هیچ شکافی وجود ندارد و به شما اعتماد کافی داریم، سوال این است که تا چه زمانی قرار است این بار روی دوش ما بماند؟