این روزها اگر نگاهی کوتاه به جهان پیرامون خویش داشته باشیم در مییابیم که کم نیستند آدمهایی که با غولها زندگی را سپری میکنند. و این سپری کردن چنان دشوار است که تنها آنها که دچارشان بودهاند، سیاهیاش را درک میکنند.
بعضی دیو اضطراب را در ذهن خویش تاب میآورند و برخی با غول افسردگی دست بهگریبان هستند. یکوقتهایی هم وسواس، نشخوارهای فکری و خشمی پنهان لابهلای خشتخشت جسم وجان انسانها میرقصند و زندگی را تیره و تار میسازند.
واقعیت این است که در دنیای امروز بسیاری از آدمها در گستره توسعه تکنولوژی و تسهیل ارتباطات دچار انزوا، تنهایی و سکون هستند. انسانهای بسیار هر روز صبح تا چشم میگشایند نگاهشان به دالانهای تودرتوی شبکههای اجتماعی است. بمباران دادهها و انبوه اخبار تلخ و هراسانگیز لحظهای ما را رها نمیکنند. ما هر روز در معرض حرفها، تصاویر و حوادثی هستیم که به سرعت راه به وجودمان میکشند و پس از آن این افکار و اندیشههای متعاقب دادههاست که لحظهای ما را رها نمیکنند.
افراد بسیاری در فراز و نشیب زندگی امروز همواره با وحشت فردا زندگی میکنند. فردایی که تورم افسارگسیخته بیشتر قد میکشد، فردایی که موعد سررسید اجارهنامه آپارتمانی کوچک است، فردایی که زمان تمدید یا عدم تمدید یک قرارداد شغلی است، فردایی که برای درمان دردهایت باید جیبهایت پر از پول باشد. بنابراین رنجوری روان پدیدهای دور از ذهن نیست.
و البته این بخشی از ماجراست و نکته دیگر این است که بسیاری از افراد تنها ماندهاند یا بهعبارتی تنهایی را انتخاب کردهاند. این روزها کمتر فامیلها دور هم جمع میشوند. همسایهها معمولا به سلام و علیکی کوتاه بسنده میکنند و آدمها کمتر از احوالات هم باخبر میشوند. و چنین است که گاه و بیگاه صحنههایی برآمده از فشارهای روحی را به وضوح در جامعه شاهدیم. در واقع مشکلات اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی، کمرنگ شدن مراودات فامیلی و اجتماعی، گسترش زندگی ماشینی، کمتحرکی، کاهش ارتباط انسان با طبیعت، حضور سرسامآور شبکههای اجتماعی در زندگی سبب شده است تا رنجوری روان بیش از هر زمان دیگری نگاهها را به خود بخواند. رنجی که نیازمند تدبیر و تسکین است و البته که دسترسی به جلسات مشاوره نیز خود در گرو تمکن مالیست و برای اقشار ضعیف وحتی متوسط جامعه، راهکاری گران و لوکس محسوب میشود. و این در حالی است که مطابق تعریف اساسنامه سازمان جهانی بهداشت، سلامت «نهتنها نبود بیماری یا معلولیت»، بلکه «حالت بهینه خوب بودن جسمی، روانی و اجتماعی» است. همچنین کارشناسان معتقدند که سلامت روان شامل برخورداری از سلامت کلی در نحوه تفکر، تنظیم احساسات و کنترل رفتار است.
اندوهبار است اما بیشک، این روزها روان نازک ما با تنشهای بسیار دست بهگریبان است. اضطراب و افسردگی شولای تن تعداد قابل ملاحظهای از افراد شده است. باید توجه داشت که افسردگی شایعترین اختلال سلامت روان در جامعه بهشمار میآید و طبق آمار ارائه شده در سیونهمین کنگره روانپزشکان ایران، از هر صد هزار مرد ایرانی، حدود ۳۹۴۷ نفر و ازهر صد هزار زن ایرانی ۵۰۳۷ نفر به افسردگی مبتلا هستند.
واقعیت این است، وقتی سخن ازخودکشی، افسردگی، پرخاشگری، زدوخورد و فحاشی به میان میآید، همه ما وقایع مربوط به چنین مواردی را در اطراف خویش شاهد بودهایم یا ازدیگران شنیدهایم و میدانیم که از اهمیت پرداختن جدی به موضوع سلامت روان در جامعه نشان دارد. موضوعی که در سراسر کره زمین حائز اهمیت بسیار است و به همین سبب، دهمین روزِ ماه اکتبر از سوی فدراسیون جهانی بهداشت روان «روز جهــــــانی بهـــــــداشت روان» نام گرفته است. این فدراسیون هر ساله برای این روز، یک شعار خاص اعلام میکند. امسال نیز «دسترسی به خدمات سلامت روان در بحرانها و شرایط اضطراری» بهعنوان شعار روزجهانی سلامت روان انتخاب شده است.
گفتنی است که روز سلامت روان، هر سال، یادآور ضرورت اطلاعرسانی در راستای حفظ و ارتقا سلامت روان و جلب نگاه مردم برای توجه به سلامت روان خویش و نزدیکانشان است. روزی برای این که بدانیم مراجعه به روانپزشک و روانشناس نباید موجب خجالت باشد، روزی برای این که به خود یادآوری کنیم، افسردگی، اضطراب، اختلالات خلقی، وسواس و … هم نظیر سرماخوردگی، دیابت وفشارخون بالا نیازمند درمان هستند.
و در آخر باید گفت، دهم اکتبر روزی است که یک بار دیگر باید بر اهمیت توجه و عزم جدی متولیان جامعه در راستای فراهم آوردن بسترهای لازم برای حفظ سلامت روان اقشار مختلف جامعه، تلاش برای رفع عوامل آسیبزا و همچنین ترمیم آسیبهای وارد بر آنها تأکید کرد.