تالاب انزلی، یک اکوسیستم آبی ارزشمند، که زمانی یکی از مهمترین مراکز زیستی و طبیعی ایران بود، امروز در آستانه نابودی است. بحرانهای محیطزیستی در این تالاب را میتوان نمادی از کمتوجهی بسیار گسترده به منابع طبیعی و آبی کشور است؛ منابعی که اهمیتی حیاتی برای بقای اکوسیستمها و بهبود کیفیت زندگی و حیات انسانها برخوردارند.
تالاب انزلی؛ بیش از یک زیستگاه
تالاب انزلی نه فقط زیستگاه گونههای نادر گیاهی و جانوری است، بلکه به عنوان منبع درآمد بسیاری از جوامع محلی به شمار میرود. نیلوفرهای آبی، جنگلهای حاشیهای، و پوشش گیاهی متنوع آن، این تالاب را به یکی از زیباترین جاذبههای طبیعی ایران تبدیل کردهاند.
تخریب این تالاب به معنای نابودی فرصتهای شغلی، کاهش تنوع زیستی و از دست دادن یکی از سرمایههای ملی است. همچنین این تالاب بهعنوان یک ذخیرهگاه طبیعی، نقش مهمی در کاهش آلودگی آب و کنترل سیلابهای منطقه دارد.
بنابراین میتوان گفت تالاب انزلی، نهتنها میراث طبیعی، بلکه بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران است و قطعا نابودی آن به معنای از دست دادن یکی از ارزشمندترین ذخایر زیستی کشور است.
تهدیدات همیشگی
رسوبگذاری بیشازحد باعث کاهش عمق تالاب شده است. علاوه بر این، تغییر کاربری اراضی، ورود حجم زیادی از فاضلابهای خانگی و صنعتی، این تالاب را به یکی از آلودهترین منابع آبی کشور تبدیل کرده است. این آلودگی نهتنها زندگی گونههای گیاهی و جانوری تالاب را به خطر انداخته، بلکه آسیب جدی برای سلامت ساکنان منطقه نیز محسوب میشود.
متأسفانه، پروژههای احیای تالاب که با هدف بهبود وضعیت آن اجرا شدهاند، نهتنها نتایج مثبتی به همراه نداشتهاند، بلکه ناکارآمدی و مشکلات بیشتری را به بار آوردهاند. یکی از نمونههای بارز این پروژهها، “لایروبی تالاب” است که به جای حل بحرانها، با دخالت گروههای محلی و اجرای ایدههای پراکنده و غیراصولی، موجب به همریختگی نظم اکوسیستم تالاب شده است.
به گفته هادی حقشناس، استاندار گیلان، برای احیای تالاب بینالمللی انزلی یک برنامه ۷ ساله در نظر گرفته شده بود که اکنون ۵ سال از اجرای آن میگذرد، اما هنوز هیچ راهحل مؤثری برای بهبود وضعیت تالاب ارائه نشده است.
این امر نشاندهنده فقدان برنامهریزی علمی و نظارت دقیق در این پروژههاست، که بهاندازه بحرانهای محیطزیستی در تخریب تالاب دخیل بودهاند. در صورتی که اجرای این طرح به صورت منظم، اصولی و پیوسته و نیز در کنار اقدامات مؤثر برای جلوگیری از ورود رسوبات و آلایندهها به تالاب، میتوانست به مراتب اثربخشتر از وضعیت کنونی باشد و زمان زیادی نیز از دست نمیرفت.
اخیرا گزارشی منتشر شده که در آن به “قرار است صاحبان زمینهای دارای نسق مادر با ارائهی مستندات، اراضی کشاورزی خود را بازپس گیرند و البته گفته شده که این موضوع در مورد خروج اراضی برخوردار از سند مسکونی از سند بستر تالاب انزلی نیز لحاظ شده است” اشاره شده است. هرچند تالاب انزلی مدتهاست با بیمهری فراگیر مواجه بوده است ولی این طرح اگر اجرایی شود قطعا آسیب زیادی را به به پیکر نیمهجان تالاب و زیستگاه آن وارد خواهد کرد. گویا قرار نیست و نخواهد بود که خبری امیدوارانه از وضعیت تالاب انزلی بشنویم.
بیمهری یا تغییر اقلیم؟
تغییرات اقلیمی، در کنار تمامی بیتوجهیهای ما، چه نقشی در وضعیت کنونی تالاب انزلی ایفا کرده است؟ بررسیهای اخیر کارشناسان محیطزیست نشان میدهد که میزان اکسیژن محلول در آب تالاب به ۱.۱ میلیگرم کاهش یافته است؛ رقمی که تهدیدی جدی برای حیات آبزیان به شمار میآید. این کاهش اکسیژن به گرمایش زمین و افت شدید تراز آب نسبت داده شده است.
با توجه به شرایط اقلیمی اخیر در کشور، همه با تبعات آن آشنا هستیم. با این حال، تأثیر این پدیده میتواند در برخی موارد مثبت باشد، مشروط بر آنکه اکوسیستم یک منطقه در شرایط مناسبی حفظ شده باشد. اما آیا اثرات تغییر اقلیم در تالاب انزلی فرصتی برای بازسازی فراهم کردهاند؟
اگر سالها بیتوجهی، ورود آلایندهها و مدیریت نادرست گریبان تالاب انزلی را نمیگرفت، امروز میتوانستیم برای کاهش اثرات تغییر اقلیم برنامهریزی کنیم. با این حال، بیمهریهای انسانی نهتنها تالاب را در برابر تغییرات اقلیمی آسیبپذیرتر کردهاند، بلکه این پدیده را بهعنوان شتابدهندهای برای روند تخریب به کار گرفتهاند. اکنون، با پیکری نیمهجان، تالاب در برابر تغییر اقلیم تاب مقاومت ندارد.
تغییرات اقلیمی پدیدهای طبیعی و غیرقابل اجتناب است، اما آنچه تالاب انزلی را به مرز نابودی کشانده، سوءمدیریت و کمتوجهیهایی است که از درون بر آن تحمیل شده است. آیا اقدام امروز ما تاثیری خواهد داشت؟ و آیا میتوانیم در آینده مسئولیت این تخریب را بپذیریم؟