به بهانه‌ی 26 اردیبهشت، سالروز درگذشت ولی‌اله اردشیری؛

روایت اردشیری از کلاس‌های درس تا قلب دانش‌آموزان

2 ۲۵۹

در تاریخ هر دیار، نام‌هایی برجسته می‌شوند که نه به واسطه‌ی قدرت یا ثروت، بلکه به دلیل علم، اخلاق و تأثیر ماندگارشان بر جامعه، در یادها می‌مانند. یکی از این نام‌ها، متعلق به  معلمی توانمند و آگاه است که با عشق به آموزش و مسئولیت‌پذیری کم‌نظیرش، نه تنها دانش‌آموزان خود را هدایت کرد، بلکه چراغی روشن در مسیر پیشرفت فرهنگی شهرش برافروخت؛ چراغی که همچنان با یاد و خاطره‌اش روشن مانده است.

 

ولی‌اله اردشیری یکی از همان دبیران برجسته و عاشقی است که بسیاری از دانش‌آموزان دهه‌های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ خورشیدی در رشت، او را با خاطرات خوب کلاس‌های فیزیک به خاطر دارند. دبیری توانمند، روشن‌ضمیر، مهربان و چهره‌ی ماندگار آموزش و پرورش رشت که همواره به تدریس و دانش‌آموزانش عشق می‌ورزید.

 

ولی‌اله اردشیری در دهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۲۴ خورشیدی در محله‌ی «درب مسجد» واقع در شهرستان لنگرود چشم به جهان گشود. پدرش در همان شهر مغازه‌ی مسگری داشت. ولی‌اله، تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌‌‌ی خود را به ترتیب در دبستان داریوش و دبیرستان‌های داریوش و امیرکبیر لنگرود به پایان رسانده و در سال ۱۳۴۲ خورشیدی موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد.

 

اردشیری در هنگام تدریس همیشه می‌کوشید به گونه‌ای درس دهد که هر کسی با هر درجه از معلومات، بتواند از آموزه‌های او استفاده کند. سبک تدریس اردشیری شاخص بود، توانایی او در این نکته بود که می‌توانست به زبان بسیار ساده، ولی عمیق به امر آموزش بپردازد.

 

او در سال ۱۳۴۴ خورشیدی وارد دانشکده‌ی علوم دانشگاه تهران شد و در رشته‌ی فیزیک به تحصیل پرداخت. او در این دوران، دانشجوی استادان به‌نامی همچون پروفسور محمود حسابی و دکتر آزاد بود. اردشیری در سال ۱۳۴۸ خورشیدی موفق به دریافت دانشنامه‌ی لیسانس فیزیک از این دانشگاه شد.

 

او در ادامه، خدمت سربازی‌اش را در شهر شیراز به پایان رساند و پس از آن، در سال ۱۳۵۰ خورشیدی به استخدام آموزش و پرورش در‌آمد. استخدام او با فوت پدرش مصادف شد و  مسئولیت او را  به عنوان فرزند ارشد و عهده‌دار سرپرستی خانواده دو چندان کرد. او دو سال آغازین شروع به کار خود را در شهرستان صومعه‌سرا در دبیرستان شمس گذراند. پس از آن عازم شهر رشت شده و تا واپسین لحظات زندگی به عنوان مشهورترین دبیر فیزیک شهر رشت در دبیرستان‌های شاهپور، ابوریحان، فرزانگان و دبیرستان کوشیار گیلانی به شغل  معلمی مشغول بود.

 

او در سال ۱۳۵۶ خورشیدی با همکار فرهنگی خود، «حوری عرفانی» از اهالی لنگرود ازدواج کرد که ثمره‌ی آن دو پسر و دو دختر بود. اردشیری در سال ۱۳۷۹ خورشیدی بازنشسته شد و با همکاری دوستان نزدیک فرهنگی خود، «گروه فرهنگی کوشیار» را تاسیس کرد.

 

اردشیری در طول بیش از سی سال تدریس در شهر رشت، به عنوان یکی از محبوب‌ترین و موفق‌ترین دبیران این خطه، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که بسیاری از آن‌ها موفق به کسب مدارج والای علمی و تحصیلی شدند. آن‌ها مدیون معلمی بودند که همواره کوشید تا شاگردانش را چون فرزندانش دوست داشته و آن‌ها را در ادامه‌ی مسیر زندگی‌شان راهنمایی کند.

 

اردشیری در هنگام تدریس همیشه می‌کوشید به گونه‌ای درس دهد که هر کسی با هر درجه از معلومات، بتواند از آموزه‌های او استفاده کند. سبک تدریس اردشیری شاخص بود، توانایی او در این نکته بود که می‌توانست به زبان بسیار ساده، ولی عمیق به امر آموزش بپردازد. او علم فیزیک را خوب می‌شناخت و می‌دانست که چگونه با گفتاری ساده و بی‌تکلف با مثال‌های متعدد، مباحث پیچیده را آموزش دهد.

 

در زمانه‌ای که اکثر دبیران از تست‌های آماده، برای تدریس استفاده می‌کردند، او خود تست‌های جدید طرح می‌کرد، چراکه همواره دوست داشت همه‌چیز تازه باشد و این امر نشان از تسلط و اشراف او بر علم فیزیک در محدوده‌ی کاری خود داشت.

 

در نگاه وی، هرگز سطح طبقانی و شرایط مالی، موجبات برتری عده‌ای بر عده‌ا‌ی دیگر نبود. اردشیری، کلاس‌های خصوصی تقویتی خود را بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی تشکیل می‌داد و هرگز دانش‌آموزان کم‌بضاعت را به خاطر مسایل مادی از خود نمی‌راند.

 

از جمله دلایل موفقیت اردشیری در امر آموزش را، آشنایی عمیق او به خصوصیات روحی و ویژگی‌های شخصیتی دانش‌آموزانش  دانسته‌اند. تدریس برای او هرگز  وسیله‌ای برای رسیدن به مادیات نبود. او در جوانی راه خود را برگزید و تا پایان عمر شرافت معلمی را  حفظ کرد. او به رتبه‌ها و مقام‌های اداری، کم توجه بود چراکه از ابتدا خط و مشی زندگی خود را در هدایت و آموزش جوانان دیارش تعیین کرده بود.

 

همه‌ی همکاران و دانش‌آموزان او بر این اعتقادند که او میان شاگردانش تفاوتی قائل نبود. در نگاه وی، هرگز سطح طبقانی و شرایط مالی، موجبات برتری عده‌ای بر عده‌ا‌ی دیگر نبود. اردشیری، کلاس‌های خصوصی تقویتی خود را بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی تشکیل می‌داد و هرگز دانش‌آموزان کم‌بضاعت را به خاطر مسایل مادی از خود نمی‌راند. او بر این باور بود که در کوران روزگارِ اقتصادمحور، آن چه به انزوا رانده شده، آموزشِ علم و هنرِ زندگی است.

 

به گفته‌ی دانش‌آموزانش او در پایان برخی از کلاس‌ها از خاطرات و تجربیات زندگی خود می‌گفت و آن‌ها را پدرانه راهنمایی می‌کرد. اردشیری به شاگردانش گفته بود: «محیط هرچه می‌خواهد، باشد و مردم هر تصوری که می‌خواهند، می‌توانند داشته باشند، هرگاه انسان راه درست و منطقی را تشخیص داد، باید از خود جرأت و شهامت نشان دهد و با از خودگذشتگی، و بدون توجه به یاوه‌سرایی‌ها، کار خود را انجام دهد و در مسیر خویش برود.»

 

اردشیری نه تنها میان دانش‌آموزان بلکه میان بسیاری از مردمان شهر احترام بسیاری داشت. گفته‌اند از کمک‌های بی‌دریغ او، دانش‌آموزان بی‌بضاعت بسیاری، موفق به ادامه‌ی تحصیل شدند. از خرید عینک برای چشم‌های بی فروغ دانش آموزان تهی‌دست گرفته، تا تهیه‌ی کیف و لوازم‌التحریر و یا آموزش به جوانان مستعدی که توان پرداخت هزینه‌ی کلاس خصوصی را نداشتند.

 

همکاران او از همراهی خستگی‌ناپذیر وکمک‌های  انسان‌دوستانه‌‌ی او در زلزله‌ی رودبار نیز بسیار گفته‌اند. از دوستان و همکارانی که برخی از اولین سال‌های استخدام اردشیری با او بودند، می‌توان به خوش‌اخلاق (دبیر فیزیک)، بابلیان(دبیر زبان انگلیسی)، باقری (دبیر فیزیک)، فتحی (دبیر فلسفه) و دیگران نام برد.

 

وجه امتیاز ولی‌اله اردشیری که این‌گونه، شاگردان، خانواده‌های آن‌ها و همکارانش را شیفته کرده بود،  نه تنها غنای علمی و تبحر در تدریس، بلکه خوشرویی، مهربانی و از همه مهم‌تر مناعت طبع و آزادگی‌اش بود.

 

آن‌ها همگی بر این نظر بودند که اردشیری، انسان بسیار شوخ‌طبع و بانزاکتی بود که هرگز کسی را تحقیر نمی‌کرد. بسیاری از دانش‌آموزان مشکلات و دغدغه‌های خود را با او در میان می‌گذاشتند و او همواره در حد توانش کمک‌های مادی و معنوی خود را از آن‌ها دریغ نمی‌کرد.

 

کلاس‌های او با وجود درس خشک و مشکلی چون فیزیک، هرگز خسته‌کننده نبود. روابط‌عمومی بالای او، شوخ‌طبعی پدرانه، توانمندی در تدریس و ارتباط صمیمانه‌اش با دانش‌آموزان، کلاس‌های او را منحصر به فرد  و جذاب کرده بود.

 

دکتر ورسه‌ای درباره‌ی او گفته بود: «اگر به گیلان و سهم آن در دانش‌سازی، فرهنگ‌سازی و مدنیت‌سازی نظر کنیم، سهم و نقش اردشیری بزرگ است. او خود دانشجویی تراز بالا بود و می‌توانست یک دانشمند و محقق برجسته باشد، اما شرایط و اراده، او را به معلمی کشاند. او به دانش‌آموزانش، دانش آموخت که تا بعدها مولد دانش شده و در جامعه نقش موثری ایفا کنند. اردشیری، دانش خود را به مردانگی، شرف و انسانیت درآمیخته بود.» 

 

به واقع می‌توان گفت وجه امتیاز ولی‌اله اردشیری که این‌گونه، شاگردان، خانواده‌های آن‌ها و همکارانش را شیفته کرده بود،  نه تنها غنای علمی و تبحر در تدریس، بلکه خوشرویی، مهربانی و از همه مهم‌تر مناعت طبع و آزادگی‌اش بود.

 

اردشیری در دوازده اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۱ خورشیدی در روز معلم، دچار سکته‌ی مغزی شد و در شامگاه بیست و ششم اردبیهشت‌ماه، پس از دو هفته اغماء، دیده از جهان فرو بست و در آرامگاه سلیمانداراب به خاک سپرده شد.                                                                                                                                                                                               

در ایامی که اردشیری در بیمارستان بستری بود، جمع کثیری از شاگردانش همه روزه در مقابل بیمارستان گرد می‌آمدند و منتظر دریافت خبری از بهبود وضعیت معلم‌شان بودند. پس از درگذشت او، اهالی رشت پیکرش را با شکوهی خاص به خاک سپردند و جمع بسیاری از اهالی شهر در مراسم تشییع و مراسم متعدد ترحیم او شرکت کردند.

 

در نکوداشت خدمات صادقانه ولی‌اله اردشیری به فرهنگ گیلان، بلوار مقابل منزل مسکونی‌اش و همچنین  مدرسه‌ای در رشت به نام او، نامگذاری شد. یک سال پس از درگذشت این دبیر خوشنام در سال ۱۳۸۲ خورشیدی  میرحامد کریمی‌زاد، از دانش‌آموزان او کتاب «اردشیری، عاشق‌ترین معلم» را که شامل زندگی اردشیری و دل‌نوشته‌های دانش‎‌آموزان و همکارنش بود را به چاپ رساند.

 

دو سال بعد، در سال ۱۳۸۳ خورشیدی نیز،  تعدادی از دانش‌آموزان او جایزه‌ی اردشیری را راه‌اندازی کردند. این جایز، هر ساله به  دانش‌آموزان گیلانی دست‌یافته به رتبه‌های برتر کنکور اهدا می‌شد. این روند و اهدای جایزه تا سال قبل از کرونا ادامه داشت.

 

برخی دانش‌آموزان باوفای استاد اردشیری، هرگز او را فراموش نکردند، چنان‌که در برف سنگین سال ۱۳۸۳ رشت، تعدادی از آن‌ها یه یاری خانواده‌ی وی شتافتند و با وجود شرایط سخت برف فراوان و سرما، از خانه و خانواده‌ی معلم‌شان در برابر ریزش خانه محافظت کردند. این حرکت نشان از ادای دین به معلم‌شان بود.

 

سخن پایانی آن‌که، بی‌شک نام ولی‌اله اردشیری با رشت، پیوندی ناگسستنی دارد، چرا که او بیش از سه دهه در به آموزش و هدایت جوانان گیلانی پرداخت و توانست پدرانه از فضای کلاس و درس و کتاب به قلب‌های آن‌ها راه یافته و ماندگار شود.  این بود گذری بر زندگی و فعالیت‌های معلمی عاشق که یک لحظه از تلاش برای پیشرفت جوانان این سرزمین بازنماند.

 

۲ نظرات
  1. عباس احمدزاده می گوید

    بسیار عالی
    قلمتان همیشه بر حق و ماندگار استاد کیانپور

  2. مسعود نقش پور می گوید

    سلام.آقای خوش اخلاق دبیر ریاضیات بودند.در متن دبیر فیزیک نوشته شده است.لطفا اصلاح بفرمایید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.