روز هشتم نوامبر در سال ۱۹۴۹ توسط پرفسور کارلوس ماریا دلاپائولرا، استاد فقید دانشگاه بوینوس آیرس آرژانتین، تحت عنوان روز جهانی شهرسازی ثبت شد. روز جهانی شهرسازی یا برنامهریزی شهری با هدف توجه عموم مردم و مسئولان به برنامهریزی و طراحی شهری و اهمیت آن در توسعه و زیستپذیری شهرها نامگذاری شد.
چرا که شهرها مکانی برای زندگی، کار و گذران اوقات فراغت شهروندان است. مسیری که افراد هر روزه برای رفتن به محل کار و بازگشت از آن طی میکنند تأثیر بسزایی در توانایی جسمی و روحی آنها خواهد داشت.
میزان مسافت طی شده، حجم ترافیک، ساختار جدارههای مسیر و سواره یا پیاده بودن راهها همگی میتوانند در میزان کارآیی و زندگی روزمره افراد مؤثر باشند. همچنین چگونگی گذران اوقات فراغت شهروندان و وجود امکانات مناسب برای تمام سنین یکی دیگر از عوامل مهم زیستپذیری شهرها به شمار میآید.
پاتریک گدس، جامعهشناس و برنامهریز شهری اهل اسکاتلند میگوید: «برنامهریزی شهری صرفا برنامهریزی کالبدی و حتی کاربریها نیست، برنامهریزی زمانی موفق خواهد بود که مبتنی بر فرهنگ عامه مردم باشد.» بنابراین شهرها باید به گونهای ساخته شوند که پاسخگو نیازهای فرهنگی، اجتماعی و رفاهی شهروندان باشد.
چنانچه مکانهای شهری با فرهنگ و نیاز مردم مطابقت نداشته باشد، مشارکت و حضور شهروندان به شکل چشمگیری کاهش پیدا میکند و افراد تنها برای کار و رفع نیازهای ضروری خود از خانه خارج میشوند که این امر میزان زیستپذیری شهرها و به تبع آن رشد اقتصادی مشاغل آزاد را به حداقل خود میرساند.
همچنین طراحی ساختمانها، خیابانها، بازارها و پارکها همگی در ایجاد حس امنیت و آسایش و کیفیت زندگی شهروندان نقش مهمی را ایفا میکنند. برای مثال استفاده از نور طبیعی و نورگیر بودن ساختمانها در سلامت افراد بسیار مؤثر خواهد بود، اما امروزه در اکثر شهرها با عدم رعایت تناسبات عرض معابر و ارتفاع ساختمانها روبهرو هستیم که این امر مانع ورود نور خورشید به داخل ساختمانها میشود.
همچنین بالا بودن تراکم ساختمانی مشکلات متعددی در سیستم فاضلاب شهری، جمعآوری زباله و حتی پارکینگ خودروها ایجاد میکند که اثرات منفی جسمی و روحی بسیاری را با خود به همراه خواهد داشت که گاهی این آثار تا نسلهای بعد نیز ادامه مییابد.
افزایش تراکم شهرها بدون در نظر گرفتن زیرساختهای مورد نیاز سبب شده تا دفع زباله و فاضلابهای شهری در تعداد زیادی از شهرهای ما با آسیبهای زیستمحیطی کوناگونی همراه باشند. در بسیاری از مناطق شهری به دلیل تراکم بالای خانوار در تمام طول شبانهروز حجم زیادی از زبالهها در کوچهها یا سطلهای بزرگ محلات انباشته شده و علاوه بر مشکل بوی نامطبوع و جاری شدن شیرابهها، باعث تجمع حشرات و حیوانات موزی مثل سوسک و موش میشود.
از طرفی دیگر به دلیل عدم توانایی سیستم فاضلاب منطقه در دفع حجم بالای فاضلابهای ورودی، پسابهای شستوشوی خانگی به جوبهای جمعآوری آبهای سطحی هدایت میشوند که علاوه بر آلودگی شدید محیطزیستی، همواره بوی نامناسبی در تمام سطح محله انتشار پیدا میکند و مانع بهرهگیری افراد از هوای تازه در کوچه و حتی خانهها میشود. همچنین در مواقع بارندگی ظرفیت شبکههای فاضلاب تکمیل شده و آب باران در کوچه و خیابانها جاری میشود.
تمام آنچه که گفته شد تنها بخش کوچکی از آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی در شهرها است که امروزه با آنها مواجه هستیم. در واقع مؤلفههای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی سه حلقهی اصلی توسعه پایدار است.
کمیسیون برانتلند در سال ۱۹۸۷ مفهوم توسعه پایدار را “توسعهای که نیازهای زمان حال را برآورده میکند، بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده برای برآوردن نیازهایشان” عنوان کرد.
توسعه پایدار یکی از مهمترین مفاهیم در برنامهریزی شهری به شمار میآید که در بسیاری از شهرهای ما بدون توجه به آن پروژههای کوچک و بزرگ زیادی به مرحله اجرا میرسند و اکثر این پروژهها خسارات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی گوناگونی را با خود به همراه دارند که ممکن است شماری از آنها غیرقابل جبران یا بسیار هزینهبر باشند.
در واقع توجه صرف به بخش کالبدی شهر و حتی زیبایی یک مؤلفه لزوما به معنای کارایی یا مؤثر بودن آن نخواهد بود. از طرفی دیگر رشد بیرویه امکانات غیر ضروری و تمرکز امکانات در شهرهای بزرگ باعث افزایش بیشتر جمعیت آنها خواهد شد.
مهاجرت افراد از شهرهای کوچک به بزرگ تناسبات جمعیتی در سلسله مراتب شهرهای کشور و حتی استانها را برهم میزند و در نتیجه با پدیده ماکروسفالی یا بزرگسری در ساختار شهرهای استان مواجه میشویم که در این مرحله ممکن است بسیاری از شهرهای کوچک و روستاهای استان خالی از سکنه شوند. این امر موجب از بین رفتن بنگاههای اقتصادی خُرد، فرهنگ و نوع زندگی اجتماعی سکونتگاههای کوچک میشود و بخش زیادی از منابع زیستمحیطی منطقه را به خطر میاندازد.
ما برای دستیابی به توسعه پایدار، باید برای تمامی برنامهها و طرحهای شهری دقت و بررسی لازم و کافی را بکار گیریم. نگاه همه جانبه و توجه به تمامی نیازهای جامعه در کنار حفظ منابع طبیعی و اقتصاد آینده، اساسیترین رکن برنامهریزی و طراحی شهری است.
همچنین یک برنامه اصولی میتواند نقش مهمی در فرهنگ مردم یک شهر ایفا کند. در واقع آنچه که مهم است، آنست که جامعه بداند شهرسازی ساختمانسازی نیست، بلکه تمدنسازی است. وقتی انسان و انسانیت در مرکز تفکر شهرسازی قرار گیرد آن وقت اثرات آن نمایان میشود.
«کارشناس ارشد شهرسازی-برنامهریزی منطقهای»
نظرات بسته شده است.