روزهاییست که قفسههای فروشگاههای بزرگ و سوپرمارکتهای محلی در استان گیلان، تصویری نگرانکننده از کمبود شدید روغن سرخکردنی به نمایش گذاشتهاند؛ کمبودی که برخلاف اظهارات مکرر مسئولان در سطوح مختلف، همچنان پابرجاست و مردم را سردرگم و ناراضی کرده است.
در میانه این بحران، اظهار نظری از سوی یکی از کارشناسان جلب توجه میکند؛ مبنی بر اینکه روغن سرخکردنی با ذائقه مردم گیلان همخوانی ندارد و عمده تولیدات کارخانجات روغن استان به سایر استانها صادر میشود. اما آیا واقعاً ذائقه مردم گیلان در این روزها چنین تفاوتی با دیگر هموطنان دارد که باعث شده از داشتن روغن بینصیب بمانند؟ یا بهتر است بگوییم این یک توجیه غیرقابلقبول برای پوشاندن واقعیتی تلختر است؟
بر اساس گفتههای مسئولان، محمولههایی از روغن خام خوراکی وارد کشور شده و به کارخانههای تولیدی اختصاص یافته است. همچنین تأکید شده که مشکلی در تأمین مواد اولیه وجود ندارد و کارخانههای فعال در گیلان نیز سهمی از این مواد را دریافت کردهاند. با این حال، این ادعاها با آنچه در واقعیت بازار استان مشاهده میشود، همخوانی ندارد.
با این حال، پرسش اساسی اینجاست: کدام یک از این کارخانهها، تولیداتی آنهم برای بازار گیلان داشتهاند یا دارند؟ اگر تولید میکنند، کجا عرضه میشود؟ چرا هیچکدام از مسئولان تا امروز، نام مشخصی از یک کارخانه یا برند گیلانی که روغن سرخکردنی را به فروشگاههای گیلان تحویل داده، نمیبرند؟
جالبتر آنکه در حال حاضر، برندهایی در بازار گیلان نایاب شدهاند که کارخانه تولیدکننده آنها در استان گیلان نیست، اما در سایر استانها همچنان در دسترساند. البته کم و بیش روغن محصوص پخت و پز بعضی از آن برندها در بازار هست ولی سرخکردنی نه.
این وضعیت، پرسشهای جدیدی را به وجود میآورد: آیا برندهایی که پیشتر در بازار گیلان حضور داشتهاند، حالا و فقط برای ورود مجدد به بازار این استان دچار مشکل شدهاند؟ یا در سطحی بالاتر، مشکلی در توزیع منطقهای وجود دارد که چرخهی عادی توزیع را بهم زدهاست؟
در چنین شرایطی، فرضیهی احتکار عمدی یا مدیریت کنترلشده عرضه برای افزایش قیمت بیش از گذشته تقویت میشود. اما باز هم این پرسش مطرح است که اگر هدف افزایش قیمت است، چرا این اقدام فقط در گیلان رخ داده و سایر استانها تا این اندازه با بحران مواجه نشدهاند؟
مگر نه آنکه افزایش قیمتها، در سیاستهای کلان اقتصادی باید به شکل سراسری اعمال شود؟ مگر هربار که فرضیه احتکار و احتمال گرانی مطرح میشود سراسری نیست؟ چرا اینبار فقط گیلان؟ با توجه به تجربههای گذشته و افزایش زمزمهها مبنی بر احتکار و کنترل عرضه توسط برخی کارخانهها به قصد افزایش قیمت، باید شفافسازی جدی در زنجیره توزیع روغن انجام میشد اما نبود نظارت کارآمد بر نحوه تخصیص، تولید، و توزیع آشفتگیهای بیشتر را باعث میشود.
البته در کناز همهی این گمانهزنیها میتوان به عواملی نظیر مشکلات زیرساختی صنایع مانند قطعی برق، آب یا گاز نیز اشاره کرد، که احتمال بروز مشکل در روند تولید را ایجاد میکنند. اما این فرض هم پاسخ روشنی برای این مشکل نیست زیرا این مشکلات نیز در بیشتر استانهای کشور وجود دارند و نمیتوانند بهتنهایی توجیهگر وضعیتی باشند که فقط گیلان درگیر آن است.
در نهایت، تناقض آشکار میان آنچه مسئولان میگویند و آنچه در کف بازار مشاهده میشود، نشان از یک بحران مدیریتی، نظارتی و ارتباطی جدی دارد. گویی زنجیره تأمین، تولید و توزیع روغن در گیلان دچار اختلال ساختاری شده است. وعدههای تکراری مبنی بر “توزیع عادی طی چند روز آینده” دیگر برای مردم کارایی ندارد، چراکه این وعدهها پیشتر نیز داده شده و نتیجهای جز انتظار بیپایان نداشتهاند.
مردم گیلان حق دارند بدانند چرا با وجود واردات گسترده روغن خام، کارخانجات تولیدی روغن احتمالی، و وعدههای رسمی مبنی بر نبود کمبود، همچنان در تامین سادهترین اقلام مصرفی خود ناتواناند. تا زمانی که سازوکار توزیع به شکل شفاف، عادلانه، و بر اساس اولویتهای منطقهای بازتعریف نشود، این بحران حل نخواهد شد.
آنچه در این میان بهروشنی احساس میشود، نه فقط کمبود یک کالای مصرفی، بلکه کمبود اعتماد عمومی به نظام تأمین و توزیع کالاهاست؛ نظامی که با وجود تکرار وعدهها و اطمینانبخشیها، نتوانسته پاسخگوی نیازهای روزمره مردم باشد.
در این میان نیاز به نقش جدیتر در پیگیری نهادهای نظارتی و رسانههای مستقل، دیده میشود. لازم است بهجای تکرار کلیگوییها و آمارهای ناملموس، با صراحت پاسخ داده شود که: مسئول مستقیم این وضعیت چه کسی یا ارگانی است؟ زیرا امروز مسئله فقط نبود روغن سرخکردنی نیست؛ مسئله، نبود شفافیت، نبود پاسخگویی، و نبود سازوکار روشن برای اطمینانبخشی به افکار عمومی است.