رسانه پادکست طی یک دهه اخیر، اگرچه فراگیر نشده است اما نگاه برخی از فعالان اجتماعی و فرهنگی را به خود جلب کرده است. در سال های اخیر، دهها برنامه ساز پادکست دست بکار شده اند و برنامه هایی تولید کرده اند که برای جامعه ایران ضروری و موثر بود. یکی از همین پادکست ها، پادکست فیکشن است که به موضوع بسیار خاص “داستان های عجیب اما باورکردنی” پرداخته است.
مرضیه صادقی، کارشناس ادبیات داستانی و کارشناس ارشد ادبیات فارسی. مدرس داستاننویسی خلاق، سالها با مطبوعات در زمینه نقد و تحلیل ادبیات و فیلم فعالیت داشته و حالا به شکل تخصصی در حوزه تولید محتوا فعالیت می کند. او و همسرش امین اردانی از موسسان پادکست فارسی فیکشن هستند که به روایت داستانهای عجیب اما واقعی میپردازند.
* در سال های اخیر، توجه ی نسبتا قابل ملاحظه ای به رسانه پادکست شده است رسانه ای که کم و بیش شباهتی به رادیو دارد که حالا دیگر کمتر شنونده پروپاقرصی برای آن می شود یافت. اساسا پادکست چه نوع کمکی به مخاطبان شما می کند؟ و چه نوع گشایشی برای ایده های شماست؟
ـ در سالهای اخیر پادکست به عنوان یک مدیای جدید توانسته است جای خودش را بین مخاطبان پیدا کند، پادکست رسانهای شخصی و رایگان است که هرکس میتواند به راحتی در خانهاش تولید کند.
پادکست چند برتری نسبت به رادیو دارد، اول اینکه امکان انتخاب برای مخاطب میسازد، یعنی شنونده پادکست میتواند انتخاب کند چه ساعتی از روز به پادکست گوش بدهد و مانند رادیو مجبور به هماهنگی زمان برای شنیدن برنامه مورد علاقهاش نیست.
ما توانستیم با نوشتن روایتهای ترسناک که همه ریشه در واقعیت داشتند و استفاده از افکتهای صوتی ترسناک مخاطب را جذب کنیم. این فضا در هیچ مدیای دیگری جز پادکست ممکن نبود.
دوم پادکست برای کسانی که مدیریت زمان میکنند بسیار مناسب است زیرا تمام میانبرنامهها و صحبتهای بیربط در رادیو حذف شده است.
سوم مخاطب میتواند سرعت شنیدن را کنترل کند و یک مطلب را چندین بار بشنود. و آخرین مورد که هم شنونده پادکست از آن بهره میبرد هم سازنده باز بودن دست برای انتخاب موضوع است، هرکس به راحتی میتواند درباره موضوعی که تخصص یا علاقه دارد محتوا تولید کند و شنونده هم میتواند به راحتی موضوعات متفاوت و گستردهای را انتخاب کند.
ما در پادکست فیکشن به سراغ موضوعی رفتیم که در ایران به دلایل مختلف بسیار کم به آن پرداخته شده بود، سرگرمی با چاشنی ترس. ساخت فیلم ترسناک در ایران به دلیل مسائل مختلف هرگز نتوانسته بین مخاطبان جایگاهی پیدا کند، از طرفی فیلمهای هالیوودی ترسناک برای مخاطبان ایرانی بسیار محبوب هستند، پس مخاطب ایرانی این نوع سرگرمی را دوست دارد و جای آن بین مدیاهای فارسی خالی بود ما توانستیم با نوشتن روایتهای ترسناک که همه ریشه در واقعیت داشتند و استفاده از افکتهای صوتی ترسناک مخاطب را جذب کنیم. این فضا در هیچ مدیای دیگری جز پادکست ممکن نبود.
* در این پادکست اساسا چه اهدافی را دنبال می کنید؟ تاکنون به چه بخشی از اهداف شما دست یافتید؟
ـ در حقیقت روزی که کار را شروع کردیم و قسمت اول را منتشر کردیم فکر میکردیم فقط قرار است به داستانهای عجیب اما واقعی بپردازیم، اما بازخورد مخاطبان این بود که بسیار از احساس ترس لذت برده بودند، پس ما هدف و مسیرمان را تغییر دادیم، با اضافه کردن افکتهای ترسناک، تغییر لحن و فضای داستان ترسیدن مخاطب را اولویت خودمان قرار دادیم.
ما متوجه شدیم مخاطب آثار مهیج از احساس ترس، تعلیق، سردرگمی و هیجان لذت میبرد. دوست دارد بیشتر بداند و بیشتر بترسد پس همیشه باید یک روش تازه را برای ترساندن انتخاب کنیم تا در چرخهی تکرار نیفتیم و این موضوع برای ما چالش بزرگی بود و هست.
تابه امروز تا حد زیادی در این زمینه موفق بودیم اما به مرور فکر کردیم باید به موضوعات دیگری هم بپردازیم و آن، پرداختن به ترسهای انسانی در طول تاریخ بود. قسمتهایی که با نام واهمه منتشر میشوند هدف آموزشی دارند و به موضوعاتی مانند دیو، آل و .. به شکل ریشهشناسی میپردازند. در برنامه های آینده امیدواریم بتوانیم درهر دو بخش پیشرفت بیشتری داشته باشیم و هدفمان این است فیکشن هم شنونده را بترساند وهم به شکل موازی اطلاعات او را بالا ببرد.
* چرا چنین عنوانی را برای پادکست خودتان انتخاب کردید؟”رویدادهای عجیب و غیرقابل باور” آیا ممکن است این یک نوع آزمون یا تجربه ای باشد برای پروژه بعدی شما؟
در حقیقت این رویدادها عجیب و غیرقابل باور اما واقعی هستند. ما برای جمعآوری اطلاعات هر قسمت تحقیق زیادی میکنیم. درمورد داستانهای غیر ایرانی چندین مصاحبه و گزارش را میخوانیم و مقایسه میکنیم تا به یک متن واحد برسیم و در داستانهای ایرانی سعی میکنیم ارسال کننده داستان را بشناسیم و دربارهی صحت صحبتهایش تا حد توان مطمئن باشیم. اما هنوز برای پروژه بعدی در این نوع روایت فکری نداریم.
* تاکنون چه نوع بازخوردی دریافت کرده اید؟ برای مخاطبانتان تعریفی هم دارید؟
بیشترین بازخورد به این پادکست مثبت بوده و مخاطبان بعد از هر اپیزود با لذت از حس ترسشان صحبت میکنند، اما گاهی بازخوردهای عجیب هم داریم، مثلا کسانی که پس از شنیدن یک قسمت از پادکست دچار ترس شدید شدند و در خانهشان احساس راحتی نداشتند. مثلا مخاطبی که متوجه شده بود کودکش دوست خیالی دارد و بعد از شنیدن پادکست ما از دوست خیالی فرزندش میترسید.
* ممکن است کیفیت این نوع تجربه ـ یعنی انتشار محتوای مهیج از طریق یک رسانه نوین ـ را تشریح کنید؟ درواقع چه تجاربی بدست آوردید؟
ـ ما متوجه شدیم مخاطب آثار مهیج از احساس ترس، تعلیق، سردرگمی و هیجان لذت میبرد. دوست دارد بیشتر بداند و بیشتر بترسد پس همیشه باید یک روش تازه را برای ترساندن انتخاب کنیم تا در چرخهی تکرار نیفتیم و این موضوع برای ما چالش بزرگی بود و هست.
استفاده از افکتهای صوتی بسیار تاثیرگذارند به شرطی که در جای مناسب استفاده شوند اما مهمترین تجربه ما در ساخت این محتوا بازنویسی داستانها بود. مخاطب میخواهد یک داستان کامل با آغاز و پایان مشخص بشنود و چون طرفدار سرسخت آثار ترسناک است خیلی سریع متوجه بد یا خوب بودن ساخت داستان میشود. ما در این بخش بیشترین زمان را صرف میکنیم تا متن یک داستان کامل باشد. پادکست به ما کمک کرد تا در مسیر کار پیشرفت کنیم چون شنونده همواره از ما انتظار پیشرفت دارد و این مهمترین و جذابترین چالش پادکست بود.
* مهمتر از همه، چه نوع یافته هایی در این پروسه داشته اید؟
پادکست به ما کار تیمی را یاد داد و کمک کرد و همانطور که در پاسخ سوال قبلی گفتم کمک کرد ما هرروز سعی کنیم متن بهتری پیدا کنیم، ترجمه بهتری انجام دهیم و کار با کیفیتتری تولید کنیم. این تاثیر در تمام مراحل زندگی همراه ما خواهد بود و بزرگترین درس ما از ساخت پادکست است.