زندگی سفری است با حلاوتها و ناملایمات

نگاهی تطبیفی استانهای گیلان و فارس

0 187

هیچگاه از سفر خسته نشدم، اما در کنار همه حلاوتها و دیدن جاذبه ها، با پدیده‌هایی مواجه شده‌ام که مرا آزرده و ناراحت کرده است و حتی گریسته ام.

در ماه‌های اخیر سفرهای متعددی داشتم. در گرمای ۵۰ درجه فارس تا سرمای ۱۶ درجه اردبیل

از هوای شرجی ساری تا هوای کویری سمنان. از هوای دریایی آستارا تا هوای ییلاقی دلخان شیراز. از هوای کوهستانی تالش تا هوای کویری آران و بیدگل.

در همه سفرهای زندگی هم ناملایمات زیادی را شاهد بوده‌ام و هم خوشی‌های زیادی را .

از سفر دیروز و امروز استان فارس بگویم؛ از مسیر سپیدان شیراز بطرف بوشهر و از مسیر داراب شیراز بطرف بندرعباس. در کنار بازدید از برنامه‌های توریستی در دو مسیر زمینهایی را دیدم که بجز تحسین خالق و مخلوق زحمت کش این دیار چیز دیگری را نمی‌توانستم با خود زمزمه کنم.

آری سرزمینی بی آب اما پر آب . بی آب، بخاطر کاهش آبهای سطحی و زیرسطحی

پر آب، بخاطر مدیریت دقیق چشمه سارهای زیبای این استان خشک.

اما تحسین مردمی که در این سرزمین پایدار ماندند و نعمت‌های خدا دادی را نه تنها پایدار نگه داشتند بلکه با کوشش و تلاش روستایی خود گسترش و توسعه دادند بسیار زیباست که در این سرزمین از همه محصولات اقلیمهای سرد و گرم و خشک و شرجی حاصل می‌شود.

از برنج و پرتقال هوای شرجی و پر آب، تا خرما و پسته کویری کم آب، از گیاهان درمانی مانند زعفران کویری تا گل و گاو زبان کوهستانی. استانی که ۶ برابر استان پر آبی مانند گیلان است و ۱۲۷ برابر کشور ثروتمندی مانند سنگاپور است.

مردم این منطقه چگونه از کمترین و گرانترین آب بیشترین و بهترین میوه‌های کشور را تولید می‌کنند؟

برای دانستن ارزش آب در این منطقه، همین‌اندازه بدانید فقط در منطقه سروستان از یک چشمه آب برای هر دقیقه خرید آب به‌اندازه هزار لیتر ۳ میلیون تومان باید پرداخت کنند تا محصولی بدست آورند. یعنی برای خرید هر لیتر آب کشاورزی ۳ هزارتومان پرداخت می‌کنند تا کشاورزی خود را زنده نگه دارند.

اما آب خدادادی گیلان برای کشاورزی نه تنها به‌اندازه کافی وجود دارد بلکه از ۱۰ میلیارد متر مکعب آب سطحی استان گیلان سالانه فقط ۳ میلیارد متر مکعب را برای شرب و خدماتی و کشاورزی مصرف می‌کنیم.

 پدیده ایی بنام فقر و تحت پوشش کمیته امدادی در منطقه داراب سروستان و جنت شهر بندرت دیده می‌شود و فقیر و تحت پوشش کمیته امدادی بودن را برای خود و خانواده خود خوب نمی‌دانند. اما گیلان با داشتن ۱۰ میلیارد متر مکعب آبهای سطحی و ۱۲۷ میلیارد متر مکعب آبهای زیر سطحی دومین استان فقیر و سومین استان تحت پوشش کمیته امداد هست.!!!

چرا؟ چرا؟

مساحت استان فارس بیش از ۶ برابر استان گیلان بوده اما به‌اندازه گیلان آبهای سطحی و زیر سطحی ندارد پس چرا آنها آنچنان و ما آنچنان ایم؟

مقصر مسؤولین هستند یا مردم

مقصر معلمین هستند یا مادران و پدران؟

مقصر سیستم مدیریت است یا فرهنگ موجود؟

مقصر پرورش ماست یا آموزش ما؟

باغ بزرگی را در محله قصردشت شیراز به من نشان دادند که بخاطر اینکه مالک زمین با نفت درختان آن باغ را برای ساخت و ساز و تغییر کاربری خشکانده بود بنفع منابع طبیعی و مردم مصادره کردند. اما پدیده ایی بنام زمین فروشی به غیربومی رویت نکردم. تغییرکاربری و تخریب زمینهای کشاورزی با اشد مجازات قضایی مواجه می‌شود.

این کار با همکاری تمام دستگاه‌های اجرایی و قضایی با مدیریت نماینده صالح مردم شیراز بنام آقای پاک فطرت انجام می‌شود. هیچ مسامحه ایی با افراد متخلف دراین موضوع ندارند. آیا مسؤولین و مردم گیلان نباید از چنین تجربه و اقدام شایسته استفاده کنند و گیلان را از این شرایطی که شاهد هستیم نجات دهند؟

آیا خیلی سخت است؟

آیانمی‌توانند؟

آیا نمی‌خواهند؟

آیا نمی‌گذارند؟

برای استانمان چه باید کرد؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.