اواسط این هفته دوازدهمین مدیرعامل سازمان منطقه آزاد انزلی با حکم وزیر اقتصاد و دارایی منصوب شد. مصطفی طاعتی مقدم که در سنوات گذشته مهمترین جایگاه او مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت راه و شهرسازی در سالهای پایانی دهه ۹۰ بود قرار است از این تاریخ در این جایگاه ایفای نقش کند. در کنار او همزمان دو تن دیگر به عنوان عضو هیات مدیره این سازمان برگزیده شدهاند که به زعم مدیر روابط عمومی این سازمان این یک «فرصت تاریخی» برای استان است.
حالا مجموعا سه عضو گیلانی در راس این سازمان قرار گرفتهاند که قرار است از این ماه در این سازمان ایفای نقش کنند. میدانیم که این سازمان از ابتدای دهه ۸۰ آغاز به کار کرد و از حیث موقعیت و جانمایی خطه شمال، خاصه در سواحل گیلان یکی از بهترین موقعیتهای دریایی را برخوردار است. از سوی دیگر، سرمایهگذاری این سازمان در احداث ۵ پست اسکله، ۴ مخزن روغن و همچنین اتصال راه آهن قزوین ـ رشت به منطقه آزاد انزلی تاکنون یکی از موقعیتهای اقتصادی ممتاز را بدست آورده است.
با این حال به نظر میرسد این سازمان و مجموعه منطقه آزاد انزلی همچنان با موقعیت نامعلوم و سردرگمی روبروست. شاید به این جهت که هنوز نتوانسته خود را از مدیریت بلاتکلیف دولتی برهاند. برخی از این سردرگمیها را در اینجا بر میشمارم:
۱ـ شاید مهمترین مشکل این سازمان تغییر و جابجایی نامنظم و بدون برنامه مدیریت عالی آن است که صاحبان سرمایه را برای سرمایهگذاری و حتی عملیات بندری منصرف میسازد. چندانکه به همین جدول مدیران این سازمان به خوبی و با دقت مشاهده شود گویای این واقعیت است که مدیران عامل منطقه آزاد انزلی بطور میانگین هر دو سال تغییر و جابجا شدهاند. این البته میانگین طول عمر مدیریتی آنهاست والا چندین دوره مدیریت این سازمان یکساله و حتی کمتر از یکسال رکورد زده است.
بنابراین، کمی دشوار است که صاحبان سرمایه در منطقهای حاضر به سرمایهگذاری شوند که از ثبات مدیریتی لازم برخوردار نیست. و از سودیگر عمر معقول سرمایهگذاری حتی در نرم جهانی بالاتر از ۳ سال است. در ایران با عنایت به تورم لجام گسیخته و رکود فزاینده شاید نباید به مدیریت کمتر از ۱۰ سال بسنده کرد. بنابراین وقتی مقیاسها تا این حد از واقعیتها فاصله دارند سخن گفتن از طول مدیریت دوساله مدیران عامل حاکی از این واقعیت است که منطقه آزاد به محلی برای آمد و رفت گذری مدیران دولتی برای گذران یک عمر زندگی بیدغدغه و فاقد مسئولیت ملی است.
۲- پس از آن شاید مهمتر از مورد اول تجربه، تحصیلات و سابقه کاری مدیران آن است که کم و بیش هیچکدام از سابقه و دانش بندری و اساسا از مکانیزم دادوستد تجاری بهرهای نبردهاند. اغلب آن ها از بدنه اداری دولت به این سازمان کوچ کردهاند و چشمانداز حرفهی و بلند مدتی برای اداره این سازمان ندارند. بنابراین انتظار از یک تحول سطحی هم در دوره مدیریتی اینان شاید محلی از اعراب نداشته باشد. چه آنکه، این مدیران در دوران مدیریت خویش و حتی در سنوات گذشته اغلب یک بندر مدرن امروزی همچون بنادر جبل علی، حمد، فاو، خورفکان، صحار و غیره……. ندیدهاند. بنابراین تصوری از بندر و مدیریت بندری ندارند.
۳- حجم سرمایهگذاری در منطقه آزاد انزلی و همچنین پس کرانه آن گویای همت عالیه کشور است که این مجموعه به توان اقتصادی خطه شمال بیفزاید. چه آنکه اتصال راه آهن به این منطقه میتواند بخشی از بار کریدور شمال ـ جنوب را به جغرافیای گیلان منتقل کرده و با تسهیل حمل از خطوط ریلی برای انتقال کالا به جنوب کشور و از آن منطقه به کشورهای حاشیه خلیج فارس بهره برده و جایگاه شایستهای پیدا کند. اما تاکنون این اراده و تمایل در مدیران سازمان دیده نشده که با برپایی یک تشکل واقعی تجاری و بازرگانی، شکل گیری صنفی توانمند یا همگرایی جدی با کشورهای همسایه شمالی بتواند سهم بازار جدیدی را از آن خود کند.
شاید این رفتار به مثابه ناهماهنگی ارکان دولت و همچنین اتلاف منابع و سرمایه ملی در بخشی از کشور که مدیران عالیه آن جز اقامت موقت در حیات خلوت دولت تاکنون دستاوردی به همراه نداشتهاند. با اینهمه، کدام مصلحت و توجیه ملی میتواند این واقعیت را هضم کند که هزاران میلیارد سرمایه زیرساختی و عمرانی یک منطقه، آنهم پس از دهه ها رنج و انتظار مردمان این خطه، در اختیار مدیرانی باشد که حتی یک بندر مینمال صیادی را هم مدیریت نکردهاند.
۴- در کنار همه مسایل برشمرده که هرکدام میتواند جهت سرنوشت این منطقه را به ناکجاآباد تغییر دهد سیاستگزاری محورهای استراتژیک این سازمان گویای این واقعیت است که نه براساس مکانیزم تجاری دریامحور که براساس ملاحظات خشکی بنا شده است. از مجتمعهای تجاری کاسپین و مجموعه تفریحی و گردشگری آکواریوم و باغ خزندگان کشور تا مجتمع تجاری ونوس و آرش مال از یک سو و از سوی دیگر، رونق خرید و فروش اراضی منطقه تا برگزاری دهها جشنواره و همایش استارتاپی همه و همه گویای این ناکامی تلخ است که سیاستگذاران این سازمان، برنامه مشخصی برای رونق ترافیک بار که بتواند یک دهه آینده اقتصاد استان را به جهت رشد و توسعه آن تضمین نماید در برنامههای خود تعبیه نکردهاند.
با اینهمه، دوره طولانی مدیریت رضا مسرور به جهت رونقی که در بخش خشکی و ملازمههای آن از جمله مجتمعهای تفریحی و ترافیک گردشگری ایجاد کرد؛ میتواند نقطه عطف این سازمان باشد. و حالا حضور او در راس عالیترین مقام سازمان منطقه آزاد کشور شاید بتواند نویدی برای آینده این منطقه رقم زند.