در دنیای امروز، هنر بهسرعت در حال تحول است و مرزهای آن با علوم، جامعه و محیط درآمیختهاند. هنرهای بینرشتهای و هنر چیدمان (Installation Art) بهعنوان جریانهای نوظهور، تجربهای تعاملی و چندبعدی از هنر ارائه میدهند که مخاطب را وارد فضای اثر میکنند.
در ایران، این حوزه هنوز نوپاست و رویدادهایی همچون “مدیومفستیوال” نقش مهمی در گسترش آن دارند. این فستیوال اسفند ماه در خانه ترابی رشت برگزار شد و با تمرکز بر مفاهیم شهری، محیطی و ارتباط انسان با فضا، تلاش کرد تا گفتوگویی میان هنر معاصر و فرهنگ بومی ایجاد کند.
در جریان برگزاری مدیوم دوم، بهدلیل بارش برف، نیما عطرکار روشن، هنرمند، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نتوانست در برنامه حضور یابد. اما در راستای رویکرد «سومشخصشهر» که هیچ صدا یا فردی را نادیده نمیگیرد، سخنرانی او روز پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ در خانه فرهنگ گیلان برگزار شد.
در این نشست، عطرکار روشن به تبیین رویکرد خاص خود در آهنگسازی پرداخت و مفهوم سکوت را از نگاهی نو مورد بررسی قرار داد. از دید او، سکوت نه غیبت صدا، بلکه حضوری پنهان از صداهای محیطی و نامعین است. او با پخش نمونههایی از آثارش نشان داد چگونه میتوان سکوت و صداهای شهر را در بستری موسیقایی ترکیب و تفسیر کرد.
این هنرمند موسیقی در بخشی از سخنانش گفت: «این جنسی از موسیقی است که کارکرد متفاوتی نسبت انتظاری که ما از موسیقی در روزمره داریم، دارد. ما امروز استفادههای مختلفی از موسیقی داریم، از آسانسور، مجلس شادی، ماشین گرفته تا ورزش کردن. یعنی از شکلهایی از موسیقی استفاده میشود برای انجام کاری، با آن شادی میکنیم، گریه میکنیم، ورزش میکنیم و… ولی یک شکلی از موسیقی داریم که برای هیچچیزی جز موسیقی ساخته نشدهاست. این شکل از موسیقی، شکلی است که در آن تفکر موسیقایی وجود دارد».
وی اضافه کرد: «زمانی در یک دیسیپلین به واسطهی ابزاری که در این موسیقی است میتوانیم فکر کنیم و به نتایجی برسیم. به واسطهی هنر میتوانیم مفاهیمی را ادراک کنیم. در موسیقی شکلی هست که با این جنس از تفکر سر و کار دارد و کارش این است که شناخت پیدا کند و این شناخت ممکن است کلامی نباشد، اما در موسیقی معنی میشود. در واقع این سبک نیست و جنسی از موسیقی است که کارش این است».
عطرکار روشن ضمن اشاره به ورود صداهای محیطی به دنیای موسیقی بیان کرد: «تقریبا از زمان اوایل قرن بیستم، آهنگسازان به این مساله توجه کردند که در زمان قدیم ما در جهانی زندگی میکردیم که صداهای دور و بر انسان، صداهای طبیعت بود. در این بستر انسان فکر کردن به موسیقی را یاد گرفت و شکلی از موسیقی ایحاد شد که شبیه موسیقی است که روزمره میشنویم. به مرور زمان با تغییر کردن شکل زندگی ما و تاثیرات انقلاب صنعتی، جنس صداهای دیگری وارد زندگی ما شد و یک آهنگساز با این صداها مواجه شده و شروع به شناخت حاصل کردن روی این صداها و استفاده کردن از این صداها میکند».
وی افزود: «در کتابهای تئوری موسیقی قدیمی ذکر شده که صداها به دو دسته صداهای موسیقایی و غیرموسیقایی تقسیم میشوند، یعنی آهنگسازان از یک سری صداها میتوانستند استفاده کنند و دستهی دیگر نیز نویز گفته نامیده شد. ولی به مرور زمان ما یاد گرفتیم از آن صداها نیز در موسیقی استفاده کنیم، مثل افتادن و شکستن چیزی. در واقع میشود به به همهچیز به شکل موسیقی نگاه کرد و یا آن را به متریال موسیقایی تبدیل کرد».
نیما عطرکار روشن در خصوص استفاده از سکوت در موسیقی اینگونه گفت: «نمیشود به صدا فکر کنیم و به سکوت فکر نکنیم، ممکن است در روزمره این دو را (صدا و سکوت) مخالف هم بدانیم، ولی با نگاهی دقیقتر، میتوانیم پیدا کنیم که محیطهایی که به آن محیط ساکت میگوییم پر از صدا است و ما میتوانیم توجه به این سکوتها کنیم».
او همچنین دربارهی استفاده از سکوت در آثارش چنین گفت: «من به این فکر کردم که سکوت پر از صداهاست و تمایل به استفاده از سکوتهای طولانی در قطعاتم داشتم. این سکوت در واقع سکوت نیست، ما از نوازندهها میخواهیم چیزی نزنند و چون زمان طولانی است و همه در سالن کنسرت نشستهاند و متمرکز بر صداها هستند، ناخودآگاه توجهها به صداهای محیط جلب میشود، حالا من باید راهی بیابم که بتوانم صداهای محیط را بگیرم و آنطور که میخواهم آن را بچینم. درواقع نمیتوان یک محیط را به طورکامل ایزوله کرد ولی میتوان صداهایی تولید کرد که در پسزمینه برود و در صداهای محیط حل شود. من شروع کردم به ترکیببندی صداها و به این واسطه موسیقی را به صداهای محیطی وصل کنم».
در پایان برنامه، بخش پرسشوپاسخ با محوریت موسیقی، مفهوم سکوت و استفاده از صداهای محیطی برگزار شد و حاضران فرصت یافتند تا دیدگاهها و پرسشهای خود را با نیما عطرکار روشن در میان بگذارند.