سکوتی که فریاد شد، شنیدنی است!

166

 

پس از عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی دولت دوازدهم، آتش زدن برجام، تداوم و شدت وضعیت نامناسب اقتصادی مردم، سرکوب همراه با خشونت اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸؛ میزان مشارکت عمومی در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ با کاهش روبرو شد.

این سیر کاهشی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و مجلس ۱۴۰۲ ادامه یافت تا به روز هشتم تیر ۱۴۰۳ و انتخابات دور چهاردهم ریاست جمهوری رسید. نوع و میزان کاهش مشارکت عمومی در انتخابات هشتم تیرماه ۱۴۰۳، ویژگی‌های قابل تأملی دارد.

برخی از آن‌ها را با هم مرور کنیم:

۱-رکورد کمترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ۵۷ در کل کشور

۲- تداوم کمترین میزان مشارکت در پایتخت

۳-کاهش میزان مشارکت در ۲۹ استان‌

۴- بیشترین کاهش مشارکت در سه استان: سیستان و بلوچستان با ۳۲/۸ درصد، گیلان با ۲۶/۱، گلستان با ۲۵ درصد

۵- رشد مشارکت در دو استان قم و تهران

۶- مشارکت بالای ۵۰ درصد در سه استان خراسان جنوبی، یزد، و قم

۷-کمترین میزان مشارکت در کلان شهر تهران و استان کردستان با ۲۳ درصد

۸- کاهش میزان آرای باطله از ۱۳.۱ درصد کل آرای دوره سیزدهم به ۴.۳ درصد کل آرای دور نخست دوره چهاردهم

۹- در مجموع و همراه با آرای باطله، میزان مشارکت عمومی در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در دور نخست به ۳۹/۹ درصد می‌رسد و این یعنی ۶۰/۱ درصد ایرانیان در این انتخابات حضور پیدا نکردند.

 

این نتایج کمی، تفسیرهای بسیار مهمی در بردارد:

۱-اگر مهم‌ترین کارکرد صندوق رأی را تأیید میزان مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی و حکمرانی هر کشور بدانیم، نتایج نشان می‌دهد که ۶۰ درصد از ایرانیان مشروعیت حاکمیت سیاسی و کارکرد نهاد انتخابات را در ساختار سیاسی فعلی قبول ندارند.

۲- کاهش مشارکت در ۲۹ استان کشور نشان دهنده پراکندگی جغرافیایی، قومی، مذهبی، و طبقاتی ایرانیانی است که در انتخابات شرکت نکرده‌اند.

۳️-کاهش چشمگیر میزان مشارکت در سه استان سیستان و بلوچستان، گیلان و گلستان که در انتخابات ۱۴۰۰ مشارکتی بالای ۵۰ درصد داشتند؛ و نیز کاهش میزان مشارکت کردستان در کنار کلان شهر تهران که حتی در سال ۱۴۰۰ نیز زیر پنجاه درصد بوده، معنادار و قابل بررسی است.

این مسئله از آن‌سو اهمیت دارد که مشارکت این استان‌ها در انتخابات ریاست جمهوری سال‌های ۱۳۷۶، ۱۳۸۸، ۱۳۹۲، و ۱۳۹۶ همواره بالای پنجاه درصد بوده است.

۴- مردود شدن گزاره‌ی: «آرای بالا به گزینه‌های اصول‌گرایان در مشارکت عمومی پایین»، با توجه به آرای کمتر نامزدهای اصول گرایان در مشارکت کمتر از ۴۰ درصد

۵- عدم شناخت کافی از کنش جمعی انتخاباتی ایرانیان، پیچیدگی جامعه ایران، عدم توجه به تمامی متغیرهای تاثیرگذار؛ در نظرسنجی‌های مختلف

۶-تداوم کاهش مشارکت عمومی در پایتخت، مسئله‌ی قابل توجهی است که نیاز به بررسی‌های مستقل و دقیق پژوهشی دارد.

۷️- بر خلاف برخی تحلیل‌ها، کاهش سراسری میزان مشارکت در ۲۹ استان کشور به‌ویژه در چند استان نخست با بافت قابل توجه جمعیت روستانشین مانند سیستان و بلوچستان، گیلان، گلستان، سمنان، کردستان، مازندران؛ نشان می‌دهد مقبولیت و اعتماد به نهاد انتخابات، افزون بر مناطق شهری در مناطق روستایی نیز دچار خدشه و بحران قابل توجه و چشم‌گیر است و البته تحلیل دقیق به ریز داده‌های انتخاباتی نیاز دارد.

۸- بخشی از کاهش آرا در کل کشور شامل کسانی است که در دوره‌های پیشین با هدف مشروعیت بخشی به نظام، مشارکت داشتند اما به دلایل مختلفی چون اوضاع نامناسب اقتصادی و سرکوب خشونت آمیز اعتراضات سال ۱۴۰۱ از مشارکت خودداری نمودند.

۹-کاهش آرای باطله در این دوره دارای معنی و پیام است. ممکن است گروهی از تنوع تقریبی و اندک نامزدها استقبال کرده و به گزینه‌ای رای داده باشند. و نیز ممکن است شهروندان یک جامعه از کنش کنایه آمیز و تفننی و اعتراضی در قالب رأی باطله و مخدوش به عدم حضور در حوزه‌های انتخابیه، رضایت داده و عطای انتخابات را به لقای آن بخشیده‌اند، موضوع قابل توجه دیگری برای پژوهش و بررسی است.

این‌ها که مرور شد و بسیاری نکات دیگر، حاوی یک پیام مهم است:

سکوت و اعتراض کنش‌گرانی که مقبولیت و کارکردی برای صندوق رأی و نهاد انتخابات قائل نیستند، رفته رفته افزون‌تر و معنادارتر شده و به فریادی رسا بدل گشته است؛

و سکوتی که فریاد شد، شنیدنی است!

 

*جامعه شناس

https://t.me/Sociologyofsocialgroups

نظرات بسته شده است.