سرانجام سکوت شکسته شد، زنانی که سالها از ترس آبرو، شماتت خانواده و قضاوتهای ناعادلانه جامعه در مقابل آزارها و سوءاستفادههای جنسی و حتی تجاوز خاموش مانده بودند، مهر سکوت از لب برداشتند.
آنان با بیم و امید برابر تندبادها ایستادند، تا نه تنها از خود، بلکه دیگرانی که در صورت ادامه سکوت قربانی این آزارها میشوند، دفاع کنند. این چنین شد که بسیاری به مدد رسانههای نوین از تجربه آزارهای جنسی و تجاوز گفتند، اخباری گرچه ناگوار، اما بازدارنده .
این که بسیاری از زنان از آزارهای جنسی توسط هنرمندان و اهالی ادبیات و سینما سخن گفتهاند بدین معنا نیست که این دسته افراد برای تجاوز مستعدترند یا این که مخاطبان این افراد در ارتباطات سهلگیرترند بلکه نشان دهنده تاثیر آموزههای هنر و ادبیات بر اعتماد به نفس، شجاعت و آزادی بیان مخاطبان است.
اگر در جمعهای خصوصی زنانه پای صحبت دختران و بانوان بنشینید داستانهایی از آزار جنسی در اشکال مختلف در کوچه و خیابان،خودروهای عمومی و یا پیشنهادات بی شرمانه در فضاهای آموزشی و ادارات و غیره میشنوید.
حس برتری و قدرت و اطمینان خاطر از این که قربانی به دلیل هراس از آبرو و شرم از بیان مساله خودداری میکند طی سالیان، یک اطمینان خاطر کاذب به مردان خاطی داده است .
اگر نخواهیم جرم متجاوزان یا آزار دهندگان را تخفیف دهیم باید بگوییم آنان خود به نوعی قربانی فرهنگ مردسالارانهای هستند که بدون توجه به حقوق زنان بعنوان یک انسان برابر و نه مایملک فردی، تغییرات پیش آمده در شرایط زندگی و تحولات رسانههای جمعی و دوره گذار از سنت و غیره، کماکان برخی رفتارها را به نوعی حق یک مرد و نشان دهنده صلابت و قدرت او و عادی تلقی میکنند.
باید ریشههای جرم را خشکاند
به رغم تلاش جامعه در همنوایی افراد، هیچ جامعه ای قادر به از بین بردن تمامی نمودهای کجروی نیست به بیان جامعه شناختی، کجروی تا زمانی کجروی است که محدود به افراد کمی از جامعه باشد.
دکتر «مونا اسالم نژاد» استاد جامعه شناسی با بیان این مطلب بیان میکند:چنانچه میزان کجروی از حد معمول بالاتر برود و میزان وقوع و حدوث آن بیش از حد شود، در این حالت باید به آن معضل یا مسئله اجتماعی گفت و ریشه های آن را در مناسبات، ساختارها و ویژگیهای جامعه دانست و نه لزوماً فرد کجرو.
وی میگوید: به طور قطع در چنین شرایطی نیز برخورد با فرد خاطی موجب حل شدن مساله اجتماعی نمیشود و فقط برطرف کردن ریشههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میتواند راه حل پایدار و با دوامی برای جامعه فراهم آورد.
این عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلان شناسی در این خصوص که آیا باید مساله تعرض جنسی عنوان شود یا مکتوم بماند، میگوید: بهتر است چنین مواردی آشکار و مورد داوری وجدان جمعی جامعه قرار گیرد.
وی با بیان این که مطمئنم جامعه ما در حال حرکت به این سمت و سو است، میافزاید: اما هنگامی که از یک دختر خواستم سوءاستفاده یک کارمند در محل کار را به مسؤول مافوق او گزارش دهد و حتی گمنام ماندن وی را تضمین کردم، از ترس آبرو و واکنشهای احتمالی پدرش از روی غیرت از این کار خودداری کرد؛ پس اگر بخواهم به این پرسش پاسخ کوتاهی بدهم، باید بگویم موافق علنی شدن چنین مواردی هستم اما با در نظر گرفتن ملاحظات خاصی که ممکن است در فقدان نهادهای حمایتی یا جامعه حمایتگر به وجود بیایند.
دکتر اسالم نژاد در پاسخ به راهکارهای جامعه شناختی حل این معضل اظهار میکند: تا جایی که به جامعهشناسان مربوط است، میتوان وضعیت یک پدیده اجتماعی مثل تعرض جنسی را بررسی و عوامل مؤثر بر وقوع آن را تعیین و تغییرات آن را در طول زماناندازهگیری کرد یا تجربه زیسته زنان و حتی مردانی که قربانی اینگونه حوادث شدهاند را روایت کرد اما استفاده از این یافتهها خارج از قدرت و توان جامعه شناسان است.
وی با بیان این که همیشه امکان حضور افراد هنجارشکن در جامعه وجود دارد، تأکید میکند: توقع ریشه کن کردن معضلات اجتماعی بر عهده تصمیم سازان و سیاستگذاران جامعه است. متأسفانه من تاکنون سیاستمداری که بگوید به توصیهها و یافتههای جامعه شناسان احترام میگذارد، ندیدهام؛ نمیگویم وجود ندارد، میگویم من ندیدهام.
باید جامعه برای زنان امن باشد و در غیر این صورت، چنانچه نهادهای نظارتی جامعه و مردم جامعه وظیفه خود را به درستی و صراحت انجام ندهند، عادی سازی تعرض و تجاوز رخ داده و در این صورت دیگر خانه هم محیط امنی نخواهد شد.
دکتر اسالم نژاد در جواب به این که آیا با پاک کردن صورت مسأله و محصور کردن دختران و زنان در خانه میشود مشکل را حل کرد، میگوید: فارغ از اینکه بخواهیم پاسخ مثبت یا منفی بدهیم باید دید که آیا اصولاً چنین امری ممکن است؟ به عقیده من زنان ایرانی سالهاست که این مرز را پشت سر گذاشتهاند و عرصههای اجتماعی را فتح کردهاند و در تحصیلات و محیطهای شغلی دوشادوش مردان در حال فعالیت هستند واندک سنگرهای باقی مانده نیز بدون شک فتح خواهند شد.
وی میافزاید: نکته دوم این است که در این پرسش یک پیش فرض وجود دارد و آن اینکه خانه محلی امن برای زنان است.اما بخش بزرگی از زنانی که خشونت را تجربه کردهاند زنان خانهدار بودهاند و بخش قابل توجهی از سوءاستفاده های جنسی از زنان نیز توسط افرادی که میشناختهاند و در محلهایی که “امن” تصور میشوند، رخ داده اند.
این جامعه شناس تأکید میکند: بنابراین، معتقدم که باید جامعه برای زنان امن باشد و در غیر این صورت، چنانچه نهادهای نظارتی جامعه و مردم جامعه وظیفه خود را به درستی و صراحت انجام ندهند، عادی سازی تعرض و تجاوز رخ داده و در این صورت دیگر خانه هم محیط امنی نخواهد شد.
دکتر اسالم نژاد همچنین اضافه میکند: به طور خاص، اخیراً شایعه هایی در مورد عملکرد برخی افراد نسبتاً شناخته شده مطرح شده است. میگویم شایعه چون اسم دقیق آن همین است. انتظار من این است که این شایعه ها تبدیل به اتهام شوند و دستگاه قضایی با دقت، صلابت و بیطرفی به موضوع ورود کند و چنانچه اتهامات تأیید شدند شاهد برخوردی باشیم که وجدان جامعه را راضی کند و البته اگر اتهامات تأیید نشدند، با دامن زنندگان به موضوع که قادر به اثبات نیستند نیز برخورد شود تا موضوع تعرض جنسی تبدیل به محلی برای تسویه حسابهای حزبی و گروهی نشوند چرا که اگر گروههای سیاسی و دیگران موضوع جنسی را به عنوان ابزاری برای آسیب زدن به مخالفان و دشمنان خود انتخاب کنند، موجب لوث شدن و مبتذل شدن موضوع شده و در هیاهوی ژورنالیستی، دفاع از قربانیان واقعی تحت الشعاع قرار می گیرد.
پنهان کاری باعث تشدید مشکل است
طرح بحث آزار جنسی، تجاوز و تعدی در کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر به ویژه مشرق زمین تابو است.
«جواد طلسچی یکتا» روانشناس و مسؤول خانه هلال مددکاران اجتماعی در این باره توضیح میدهد: آزارهای جنسی و تجاوز به عنوان شکلهایی از خشونت مسالهای اجتماعی است بنابر این باید به صورت اجتماعی در جهت حل و رفع آن اقدام شود.
این مددکار اجتماعی اظهار میکند: معمولا افرادی که دچار تجاوز میشوند پنهانکاری میکنند و ترس از آبروریزی، تابوهای اجتماعی، فشار خانواده و مسائل اجتماعی باعث میشود این پنهانکاری ادامه پیدا کند و آسیبهای جبران ناپذیری برای فرد تجاوز دیده در پی داشته باشد .
وی در خصوص ضررهای مکتوم ماندن مساله آزارها و سوء استفادههای جنسی بیان میکند: پنهانکاری باعث جریتر شدن متجاوزین میشود و موجب میشود که این به صورت یک اپیدمی جنسی در نقاط مختلف صورت بگیرد . بنابراین مسؤولیت را برای فرد تجاوز دیده ایجاد میکند که برای پیشگیری از بروز آن برای افراد دیگر، مساله را مطرح و از مجاری قانونی نیز پی گیری کند.
بحث رفع نیازهای جنسی در جامعه ما دیده نشده و جز ازدواج روزنه دیگری برای تخلیه روانی جنسی جوانان و آحاد مختلف جامعه تعریف نشده است.
به گفتهی وی طرح مساله تجاوزهای اخیر یک مساله چندسویه است باید ابعاد مختلف قضیه به صورت موضوعی و موردی شناسایی و ریشه یابی شود.
بعضی اوقات فشار روحی روانی که این مبحث برای فرد تجاوز دیده ایجاد میکند، باعث میشود تحت تاثیر شبکههای اجتماعی دست به خود افشایی در شبکه اجتماعی بزند که به هرحال در همه حالات طرح این موضوع بسیار خوب است.
این روانشناس ادامه میدهد: گرچه طرح موضوع در شبکههای اجتماعی ممکن استاندوه و ناامنی اجتماعی ایجاد کند اما به آن فرد کمک میکند بیشتر در مورد اتفاقی که برایش افتاده سخن بگوید و شاید به لحاظ قانونی هم دنبال کند .
وی در خصوص علل روانشناختی آزارهای جنسی و تجاوز میگوید: به هر حال بحث رفع نیازهای جنسی در جامعه ما دیده نشده و جز ازدواج روزنه دیگری برای تخلیه روانی جنسی جوانان و آحاد مختلف جامعه تعریف نشده و برای برخی نیز مساله ازدواج با موانعی روبرو است. البته طبق استانداردهای نوین مددکاری اجتماعی و روانشناسی به هیچکس برای رفع نیاز جنسی مبحث ازدواج پیشنهاد داده نمیشود .
وی تصریح میکند: به هیچ وجه اصولی، استاندارد و عقلانی نیست که فرد برای حل و رفع نیاز جنسی ازدواج کند بلکه این تنها یکی از چندین و چند مواردی است که میتواند در مبحث ازدواج تعیین کننده باشد ولی همه قضیه نیست و کسانی که با این نیت اقدام به ازدواج میکنند بعد از تخلیه روانی جنسی متوجه میشوند انتخاب بایستهای نداشتهاند.
به گفته وی در ارتباط با ابعاد پیشگیری با توجه به این که نیاز جنسی یکی از مسائل اصلی و غیرقابل انکار جامعه ما است و در بسیاری از افراد مشکلات مهم روانشناختی درمان نشده وجود دارد با بالا رفتن میل جنسی میتواند منجر به خشونت جنسی شود.
این مددکار اجتماعی در خصوص برخورد فرد آسیب دیده با این مساله میگوید: فردی که دچار خشونت جنسی میشود در وهله نخست باید این را بداند پنهان کاری باعث تشدید مشکلات خودش و امثال خودش میشود خیلی از آنهایی که بهشان تجاوز میشود به دلیل ترس دچار استمرار تجاوز بشوند و افراد دیگر نیز در معرض خشونت قرار بگیرند .
وی بیان میکند: فرد آسیب دیده باید به هیچ عنوان از تهدید تجاوزگر نترسند این هراس موجب استمرار مورد تجاوز قرار گرفتن میشود، خانوادهها نباید فرد را سوال پیچ کنند باید فرصت دهند او بهبود یابد و خانوادهها با مشاوران خوب در تماس باشند .
طلسچی میگوید: فرد تجاوز دیده باید به ماموران نیروی انتظامی و مددکاران نیروی انتظامی اطلاع دهد تا علاوه بر اجرای امور قانونی مددکاران دوره احیای روانی فرد و آموزش خانواده را انجام دهند.
اثبات آزار جنسی دشوار، قانون نیازمند اصلاح
مطابق بند ت ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی وجود عنف در تجاوز جنسی، یکی از مواردی است که منجر به تشدید کیفر زنا تا حد اعدام میشود. در واقع هرگاه یکی از طرفین راضی به برقراری رابطه جنسی نبوده و دیگری وی را وادار به ارتکاب این عمل نماید این ویژگی برای شخص مکره از کیفیات مشدده محسوب میشود. از این رو تجاوز جنسی (تجاوز به عنف) در فقه و به تبع آن در قوانین کیفری ایران با تشدید مجازات همراه شده است. در واقع این عدم رضایت قربانی است که آمیزش جنسی را به تجاوز جنسی تبدیل میکند. اگر این رضایت با حیله و و تقلب به دست آمده باشد باعث محکومیت مرتکب به تجاوز جنسی میشود همانطور که در تبصرهی ۲ ماده ۲۲۴ مقرر شده :هر گاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد، در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم تجاوز جنسی است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید یا ترساندن زن، اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.
مژگان زمان کارشناس ارشد حقوقی در این باره می گوید: اثبات قانونی مساله آزار جنسی و تجاوز به عنف ( به زور ) در ایران سخت است چون در قانون سه راه بیشتر برای اثبات آن وجود ندارد اقرار متهم، علم قاضی، یا شهادت دادن چهار نفر مرد؛ و مسلم است که این امر تقریبا هیچگاه امکان پذیر نیست .
وی میافزاید: از سوی دیگر کمتر کسی اقرار به تجاوز میکند و علم قاضی هم با استناد به گزارش پلیس و گواهی پزشکی قانونی احراز میگردد تا به این اطمینان برسد که فرد دروغ نمیگوید .
زمان اظهار میکند: بر اساس قاعده حقوقی ” نافی را نفی کافی است ” بنابر این این بر عهده قربانی است تا ادعای خود را مبنی بر مورد تجاوز قرار گرفتن اثبات نماید و متجاوز میتواند مساله را به راحتی نفی کند، ضمن آن که آنکسی که تجاوز را مطرح میکند ممکن است گرفتار دعواهای بعدی برای اعاده حیثیت شود.
این حقوقدان بیان میکند: بنابراین یکی از مسائلی که به صورت مانع وجود داشته و کسانی که مورد آزار قرار گرفتهاند نتوانستهاند حرفشان را بزنند ترس از اثبات مساله و این که آبروی خودشان هم برود و در نهایت نیز مورد اتهام قرار گیرند.
وی تأکید میکند: همه اینها به این معنا نیست که آسیب دیدگان پی گیری نکنند (چون سکوت موجب جری شدن متجاوز و ادامه تجاوز میشود) بلکه این افراد باید برای ثبت شکایت باید به دادسرا یا کلانتری برود پلیس را کلانتری اعزام میکند که مدارک و نشانههای جرم را رسیدگی کنند.
از نظر قانونی هر گونه عمل ناخوشایند مبتنی بر جنسیت اعم از کلامی یا غیرکلامی را آزار جنسی مینامند. در واقع آزار جنسی نوعی گردن کلفتی یا به زور وادار کردن به عملی جنسی یا نوعی وعده وعید دادن در قبال عمل جنسی است که برای فرد ناخوشایند باشد .
زمان اظهار میکند: قانون ویژهای در مورد آزار جنسی به ویژه در محیط کار وجود ندارد. در قانون مجازات قدیم کسانی که با این مساله مواجه میشدند میتوانستند مطابق ماده ۶۳۷ مربوط به مجازات مجرمان آزار جنسی شکایت کنند که طبق این ماده در صورتی که زنا صورت نگرفته باشد مجازات مجرم ۹۹ ضربه شلاق است که چون حد نیست قابل خریدن است .
این حقوق دان با بیان این که در سیستم قضایی کشور ما به جز سه مورد ذکر شده ماده قانونی پیش بینی نشده و مساله آزار جنسی نیز در قانون مغفول مانده بر لزوم اصلاح قانون در این خصوص تأکید کرد.
در این بین شاید عدهای نیز از این فضا برای تسویه حسابهای شخصی یا گروهی و لطمه به برخی شخصیتهای اثرگذار اجتماعی استفاده کنند، ولی اگر این حرکت زنان را یک تحول تاریخی یا نهضت تلقی کنیم که چنین نیز هست.
این حقوقدان با بیان این که در سیستم قضایی کشور ما به جز سه مورد ذکر شده ماده قانونی پیش بینی نشده و مساله آزار جنسی نیز در قانون مغفول مانده بر لزوم اصلاح قانون در این خصوص تأکید کرد.
آزار جنسی و تجاوز مساله جهانی، تابوی شرقی
تجاوز جنسی یک مساله جهانی است. طبق آمارهای ارائه شده از سوی دفتر آمار دادگاه جنایات ملی آمریکا در سال ۱۹۹۰ بیش از ۷۰ هزار مورد تجاوز جنسی در آمریکا گزارش شدهاست؛ و این تنها یکپنجم تعداد تجاوزات انجام شده است، یعنی در سال ۱۹۹۰ نزدیک به ۳۵۰ هزار تجاوز جنسی در آمریکا به وقوع پیوستهاست. بسیاری از تجاوزات جنسی خشونتآمیز در مورد دانشجویان دانشگاهی به انجام رسیدهاست که تنها ۲۰درصد آنها توسط افراد ناشناس صورت گرفتهاست. بسیاری از این تجاوزات در قرار ملاقاتها به انجام رسیدهاست. سالانه در سراسر دنیا هزاران و شاید هم میلیونها دانشآموز و دانشجوی دختر، قربانی تجاوزات جنسی پسران دانشجو یا دانشآموز میشوند بسیاری از این افراد مدعی هستند که آنها به دلیل تهدید و فشار فیزیکی مردان مجبور به قبول برقراری ارتباط جنسی شدهاند.
در کشورهای شرقی عموما گفت و گو در مورد آزار جنسی تابو است. مسالهای که میتواند موجب ادامه چنین رفتاری از سوی آزار دهندگان و متجاوزان شود. اما در هر جامعه، افراد پیشرویی حضور دارند که نماینده ارزشهای اخلاقی آینده هستند. کسانی که تلاش میکنند جامعه را به سویی ببرند که احساس میکنند “درست” است.
بی شک محدود کردن کودکان یا بانوان در خانه نمیتواند آنان را از تهدیدات و خطرات مصون بدارد چرا که شواهد و تجارب نشان داده که ۹۰ درصد این آزارهای جنسی از سوی نزدیکان به کودک یا زن صورت گرفته و متأسفانه در این میان از پدر تا دیگر اقوام نزدیک نظیر پدربزرگ، عمو، دایی و غیره دیده میشود.
در این بین شاید عدهای نیز از این فضا برای تسویه حسابهای شخصی یا گروهی و لطمه به برخی شخصیتهای اثرگذار اجتماعی استفاده کنند، ولی اگر این حرکت زنان را یک تحول تاریخی یا نهضت تلقی کنیم که چنین نیز هست هر نهضتی در مسیر خود ناخواسته قربانیانی نیز دارد. اما تجربه نشان داده که نمیشود برای پیشگیری از بروز چنین مشکلاتی جلوی تحولات تاریخی را گرفت.
برخی نیز به دنبال فرافکنی وانداختن تقصیر به گردن دختران و زنان هستند که عذری بدتر از گناه است.
همانگونه که صاحب نظران و کارشناسان حوزههای مختلف از روانشناسان تا جامعه شناسان و حقوقدانها تأکید دارند، رفع معضل آزارهای جنسی و تجاوز نیازمند یک کار ریشهای اجتماعی فرهنگی و در کنار آن حمایتهای قانونی است.