۳ ماه پیش و نزدیک به روزهای گرامیداشت روز رشت، با شادوران محمود نیکویه تماس گرفتم. قبلا هم پیش آمده بود که پس از مطالعه آثارش وقتی ابهام و سوالی برایم پیش میآمد، شخصا به او تماس میگرفتم و او نیز بزرگوارانه پاسخگو بود و حتی ممنون که یادی از او میشود.
آن روز اما، غرض تنها احوال پرسی نبود و میخواستم به بهانه روز رشت، برنامهای تدارک ببینم تا کودکان گروه ماهی سیاه- که چندسالی هست برنامههای رشتگردی را برای ایشان برگزار میکنم- دیداری با او داشته باشیم، آن هم بر سر مزار استاد «ابراهیم پورداود».
به این جهت که محمود نیکویه تنها شاهد زندهای بود که در سن 17 سالگی با پورداود در تهران دیدار داشته و بعدها نتیجه پژوهشهای خود را در قالب کتابی با عنوان «پورداود، پژوهنده روزگار نخست» منتشر کرده است.
نیکویه قبلا خاطرات دیدار خود را با پورداود برایم تعریف کرده بود. او که در نوجوانی سودای نویسندگی داشت، خاطراتی از پورداود برایم تعریف کرد که در کتابش ننوشته است.
اما صدای محمود نیکویه آن روز از پشت تلفن خشدار بود و پیش از آنکه من قصد و غرضم را به طور کامل بیان کنم، گفت: «به تازگی عمل جراحی داشتهام و دوران نقاهت را طی میکنم و نمیتوانم زیاد صحبت کنم.» به ناچار مکالمه را کوتاه کرده و برایشان آرزوی سلامتی نمودم. بی آنکه در ذهنم خطور کند که او چند ماه بعد قرار است رخت عافیت برای همیشه بپوشد.
نیکویه اگرچه آثار زیادی داشت، اما مهمترینش –که هنوز هم به عنوان مرجع استفاده میشود- کتابهای «رشت شهر باران» و «تاریخچه بلدیه» است. نیکویه در شورای اول و دوم به عنوان مشاور کمیسون فرهنگی با شورای شهر همکاری داشت و ایده نگارش این کتابها همان زمان ایجاد و در نهایت با آمدن شورای سوم، این دو کتاب ارزشمند با هزینه مدیریت شهری منتشر شد.
نگارنده به عنوان کارشناس روابط عمومی شورای شهر، بارها شاهد بودم که شهروندان برای تهیه این کتاب به شورای شهر مراجعه میکنند. اما کتابی که امتیازش را مدیریت شهری به نام خود خریده و توسط انتشارات فرهنگ ایلیا منتشر شده بود، دیگر تجدید چاپ نشد. و با عدم حمایت، این دو اثر همچون در نایاب ماند.
فارغ از آنکه هر نوشتاری پس از انتشار مورد نقد و نظر قرار میگیرد و ممکن است اشتباهاتی داشته باشد، ولی عدم تجدید چاپ این دو اثر و عدم حمایت از این نویسنده برای ادامه کتاب تاریخچه بلدیه که بازه زمانی از مشروطه تا 1320 را دربردارد، نقطه تاریک فعالیت شورای ادوار بعدی است.
عدم ویرایش و تجدید چاپ هر دو کتاب و عدم تکمیل کتاب «تاریخچه بلدیه» نقص بزرگ این کتاب است. شخصا از شادوران نیکویه بارها پیگیر بودم که چرا کاری را که شروع کرده، تمام نمیکند؟
پاسخ او این بود که منابعی که استفاده کرده از آرشیو روزنامههای موجود در کتابخانه ملی رشت بوده است و بازه زمانی بعد از 1320 در کتابخانه ملی رشت یا موجود نیست و یا ناقص است و برای ادامه پروژه پژوهشی میباید به آرشیو مرکز اسناد و کتابخانه ملی تهران مراجعه نماید.
این امر مستلزم صرف وقت و روزهای متوالی و البته هزینه سفر است که در توان این نویسنده به تنهایی نبود. و برای تجدید چاپ کتابها نیز میگفت؛ امتیاز این اثر متعلق به مدیریت شهری است و چون او آن زمان زمان حق تالیف (احتمالا ۳ میلیون تومان) از شهرداری دریافت کرده، اخلاقی نمیداند که شخصا برای چاپهای بعدی اقدام نماید. اگرچه میدانیم چاپ هر اثر چه هزینه زیادی برای نویسنده دارد.
نیکویه، بارها به مجموعه شورا و شهرداری پیام خود را منتقل کرده بود که شهروندان خواهان چاپهای بعدی این دو کتاب هستند، اما با تغییر ترکیب اعضای شورای ادوار بعد و رویکرد متفاوت شورانشینان- که تنها شعار حمایت از آثار فرهنگی میدهند- نتوانست پروژه خود را به اتمام برساند.
با ورود شورای چهارم که ترکیب اعضای آن چهرههای دانشگاهی بوده و مرتب در جلسات حرف از حمایت از نویسندگان میزدند، به غلط فکر میکردم برای تکمیل این پروژه از نیکویه حمایت خواهند کرند.
شخصا با چندتن از اعضای شورا در این باره صحبت کردم و نیکویه نیز بزرگوارانه چندین بار به ساختمان قبلی شورای شهر یعنی «عمارت میرزا خلیل رفیع» آمد و از پلههای چوبی و بلند آن به سختی بالا میرفت تا با عضو شورایی که بیش از همه شعار فرهنگ دوستی سر میداد، درباره ادامه پروژه و یا تجدید چاپ کتابهای «رشت شهر باران و تاریخچه بلدیه» صحبت کند.
ولی حاصل آن دیدارها، وعدههای توخالی بود و وقت هدر رفته من و نیکویه و عضوی که از قبل این شعارهای فرهنگ دوستی برای خود قبای مدیریت شهری دوخت. محمود نیکویه رفت و یک شهر و یک شهرداری وامدار کتابهای او هستند.
بارها دیدهام که برخی از فعالان حوزه گردشگری در پستهای اینستاگرامی خود از نوشتههای نیکویه بهره میبرند، بی آنکه نامی از نویسنده ببرند و یا منبع که همانا «رشت شهر باران» و «تاریخچه بلدیه» را ذکر کنند.