انسان معاصر چگونه میتواند با شهر و مناطق شهری همذات پنداری داشته باشد؟ شاید در وهله اول این پرسش به نوعی مقلدگر باشد اما با یک مشاهده ساده میتوان دریافت: انسان در محیطهای اطراف خود؛ خواه شهر، خواه یک محیط شخصی بر این امر پافشاری دارد. بنابراین حس مکان همان همذات پنداری صورت گرفته با محیط، شهر و یا منطقه است. حالا اگر آن مکان یا منطقه تاریخی باشد، تأثیرات مثبت و قابل توجهی بر حس مکانِ انسان دارد. برای شناخت بهتر در این زمینه میتوان به فضاهای مختلف شهر رشت نیز بپردازیم؛ کافیست در عصر یکی از این روزها به مناطقی از شهر برویم. بعنوان مثال: پس از ساخت پیاده راه رشت در همجواری این فضا؛ مکان و محیطهایی به تأثیر از پیاده راه مجدد دیده شدهاند، که تا پیش از آن آنقدر نمایان و شفاف نبودهاند. اما امروزه میبینیم که برای شهروندان رشت علی الخصوص جوانان این شهر مکانهای مناسبی برای گذران اوقات فراغت شده و حتی شُهرت آن به خارج از استان نیز رسیده است.
کیفیت محیط شهرهای ما بعنوان بخش ویژهای از کیفیت زندگی شهروندان در شهرسازی حایز اهمیت است. از این جهت که فضاهای شهری با رشد سریع شهرها، تمرکز جمعیت و فعالیت با تغییراتی مواجه شد. این مسأله در رابطه با بافتهای تاریخی شهرها از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چونکه در این بافتها متناسب با سیر زمانی و عدم صیانت و محافظت صحیح و همچنین نبود مدیریت کارآمد با فرسایش بیشتری روبرو شد و از لحاظ کیفی دچار تغییرات و نارساییهای محیطی شده که در نهایت امروزه دو نوع بافت شهری را در شهرها داریم که با عناوین؛ بافت تاریخی و فرسوده متمایز میشوند. گرچه هر یک از این بافتها دارای ویژگیهای مشابه و متمایز از هم هستند اما بدلیل رشد شهر در یک سیر زمانی و همجواری و تداخل این بافتها در هم به نوعی دچار سردرگمی مدیریتی و اجرایی شدهاند.
«امروزه مهمترین جنبش در معماری، احیای سنتهای بومی و کلاسیک و الحاق آنها به روند کلی معماری مدرن از جنبه بنیادین آن، یعنی ساختار جوامع و ساختمان شهرهاست».
این سخنان پرفسور وینسنت اسکالی حدود بیش از بیست سال پیش را نمیتوان نادیده گرفت. وی در مقالهای دیگر عنوان میکند: باقی حرفه معماری در (لحظه نادانی محض، ساخت شکنی و خودسازی است). در واقع اسکالی در این جمله؛ معمارانی را متهم به نادانی کرده که احیای همیشگی معماری بومی و کلاسیک را در سر نمیپرورانند. ونچوری در کتابش با عنوان “پیچیدگی و تضاد در معماری” مینویسد: «حس تاریخی؛ احساسی معاصر و بیزمان است، همچنین هر دوی آنها به صورت مشترک». بنابراین یک هویت تاریخی همانطور که در آوردگاه زمان، بیانگر عصر خود و به نوعی بیزمان بودن را القا میدارد و در عین حال آمیختگی مشترکی را نیز به سوی مخاطب میکشاند.
در هفته گذشته خبری مبنی بر اینکه یکی از بناهای واجد ارزش تاریخی در محله ساغریسازان رشت که دارای جداره ارزشمندی نیز است، با ضوابط شهرداری رشت به دلیل تعریض کوچه با عقب نشینی همراه خواهد بود. طبق این عقب نشینی دستوری از سوی شهرداری رشت، این جداره از این بنای تاریخی تخریب خواهد شد. در سطح شهر و علاقهمندان معماری و فرهنگ بومی این خبر تخریب دردناک بود. از اینرو با وجود اهمیت محله ساغریسازان که در بافت تاریخی شهر رشت قرار گرفته و همچنین بنای مورد اشاره که دارای ارزشهای تاریخی و فرهنگی است، تصمیم گرفتهایم در اینباره با یکی از متخصصین و دغدغهمندان شهر رشت گفتگویی داشته باشیم که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
سرگذشت مشابه بناهای تاریخی رشت
در این رابطه مهندس روناک روشنی گیلوایی که از متخصصین حوزه معماری و مرمت است، میگوید: این خانه باغ در محله ساغریسازان، از سمت ورودی خمیران زاهدان در نبش کوچه نشاط قرارگرفته و همچون سایر خانههای تاریخی در رشت دارای سقف سفالی و درب و پنجره ارسی دار، سردری و حوضی با کاشیهای شاه عباسی بوده که به مرور زمان پس از فوت خانم خانه (مالک بنا) سَردری دزدیده و حوض و کاشیهای آن ناپدید میشوند. سرنوشتی مشابه که اغلب خانههای قدیمی و تاریخی شهر رشت به خود دیده و به این ترتیب به ویرانهای بدل میگردند.
در طی سالها این خانه باغ در بافت تاریخی شهر، قلب و تنفس گاه محله و ساکنین ساغریسازان بوده است. جداره آن که فصل مشترک داخل و خارج این بنا و به صورت اِل فرم در ساغریسازان دارای اهمیت و ارزش تاریخی ست، با داشتن دو درب چوبی ورودی سفال چین شده که جز مؤلفههای معماری رشت بشمار میرود. سعی بر زنده ماندن و تداعی هویت تاریخی و فرهنگی در این گذر از شهر داشته است.
مهندس روشن بیان داشت: به تازگی با نوسازی این پلاک؛ تلاش بر تخریب کامل این بنا روزشماری میشود که با توجه به وسعت زمین و همچنین نظر مثبت مالک و سازنده، عقب بردن طرح امکانپذیر بود. میشد با صرفنظر شهرداری از تصمیم خود مبنی بر عقب نشینی، با قطره ناچیز اما تأثیرگذار، در حفظ بافتهای تاریخی شهر رشت گامی مؤثر برداشت. با توجه به ساختمانهای اطراف، مقدار عقب نشینی جداره این بنا چیزی حدود ۱ تا ۲۰/۱ متر است که با این مقدار عقب نشینی در عرض کوچه در این موقعیت مکانی تأثیر آنچنانی نخواهد داشت. وی در مورد استحکام این بناها در بافت تاریخی شهر افزود: برخلاف برخی عقاید اشتباه که فکر میکنند این دسته از خانهها مخروبه و قابل استفاده نخواهند بود، باید گفت: با بازسازی مجدد این خانهها به نسبت ساختمانهای جدید از کارایی بیشتری برخوردارند و همچنین تمام این خانهها و جداره هایشان دارای ارزشهای تاریخی و معماری هستند.
طی این سالها در نهادهای میراث فرهنگی و شهرداری تعاملی عملگرایانه را ندیدهایم. کارشان شده؛ سنگاندازی و دیگری تخریب!
وقتی در مورد قدمت یک محله صحبت میکنیم، وقتی بافت تاریخی را در شهر مشخص میکنیم. یعنی اینکه؛ در این محدوده نیازمند نگرش و توجه خاص هستیم و برای سرپا نگه داشتن اجزای بافت بایستی خیلی هوشمندانهتر عمل نماییم و راهکارهای تازهای اجرا کنیم. وقتی مردم محل همچنان حاضرند در آن محله زندگی و باهم تعامل داشته و کسب درآمد کنند. در این سالها خیلی از کاربریهای این محلات قدیمی مجدد رونق گرفته، مغازهها مجدد باز شده، این یعنی اینکه در این محلات پاخور وجود دارد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم: اینجا متروکه است و باید تخریب شود.
آیا واحد حقوقی اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان و شهر ما اینقدر ضعیف است که نمیتواند از پَسِ میراث خود بر آید؟ چطور میشود؛ یک بنای بافت تاریخی در میراث ثبت شده و بعد به راحتی تخریب میشود؟
عدم تعامل شهرداری و میراث
روشن گیلوایی در مورد عدم تعامل نهادها افزود: طی این سالها در نهادهای میراث فرهنگی و شهرداری تعاملی عملگرایانه را ندیدهایم. کارشان شده؛ سنگاندازی و دیگری تخریب! نمیتوان با یک فرمول کلی برای تمامی مناطق و سطوح شهری به یک نوع حکمرانی داشت. نیازهای بافت تاریخی با سایر بافتهای شهری متفاوت است. بعنوان مثال در رشت نمیتوان؛ منظریه، رشتیان و دیلمان را با محلات بافت تاریخی یکی دانست. وقتی شناخت و مطالعه در این بافتها اندک است و همه بافتهای شهر با یک مقیاس و خط کش مدیریت میشوند، مسلماً به چالشهای زیادی بر میخوریم. باید نسبت به طیف سنی ساکن در این محلات، گردش مالی، حمل و نقل عمومی و سایر موارد مهم در این بافتها مطالعات صورت بگیرد.
روشن در مورد بناهایی که ثبت شده و پس از چند سال از ثبت میراث خارج میشوند، با طرح پرسشی عنوان کرد: آیا واحد حقوقی اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان و شهر ما اینقدر ضعیف است که نمیتواند از پَسِ میراث خود بر آید؟ چطور میشود؛ یک بنای بافت تاریخی در میراث ثبت شده و بعد به راحتی تخریب میشود؟ وُراث طبق مراحل حقوقی و مراجعه به دیوان عالی اداری و طرح شکایت، این خانهها را از ثبت میراث بیرون میکشند. از این دست اتفاقات در رشت افتاده است، بعنوان مثال: خانهی لوکیشن فیلم سینمایی در دنیای تو ساعت چند است؟ و یا خانهی کودکی سایه. اما نقش واحد حقوقی در قبال میراثهای ثبت شده چیست؟
شهرداری رشت برخلاف سایر شهرداریها، فاقد عملکرد میراثی ست؛ در واقع بیشتر تخریبی است تا میراثی. به همین علت است؛ که بیشتر دست به تخریب میزند تا محافظت و ماندگاری.
مهندس روشن در مورد ساخت و ساز در این بافت گفت: شرایط به گونهای است که تصور میشود، میتوان در این بافتها انبوهسازی کرد. در حال حاضر طبق قانون شهرداری برای ساخت و ساز در این محلات ۲ طبقه روی پیلوت است، در صورتیکه پلاک مورد نظر برای ساخت بالای ۱۰۰۰متر باشد، این مقدار به ۴ طبقه افزوده میشود. همین امر باعث شده که سازندگان در این بافتها با تجمیع پلاکها متراژ را به ۱۰۰۰ متر و بالاتر میرسانند، تا بتوانند ۴ طبقه روی پیلوت بسازند. البته فقط ۴ طبقه نیست در هر طبقه ۴ واحد که به روایتی ۱۶ واحد میشود. تصور کنید؛ در بافتی متراکم و فشرده که ساختار آن با سایر نقاط و بافتهای شهر فرق دارد، اینهمه جمعیت، ماشین و افراد را به آن منطقه میآورند، طبیعتا فضای سبز را هم از بین میبرند. ما شاهد یک ساختار پشت هم که به اصطلاح زنجیرهایی به یکدیگر متصل شده هستیم. این زنجیرهها مسأله را بوجود آوردهاند. صرفاً نمیتوان گفت: سازندگان لابی داشته و یا اصلاً بخواهیم فرد یا نهادی را در چنین شرایطی مقصر بدانیم. ما شاهد یک ساختار نامتوازن هستیم و در یک ساختار نامتوازن چنین اتفاقاتی صورت میگیرد.
شهرداری رشت فاقد عملکرد میراثی است
روشن درباره رویکرد میراث فرهنگی و شهرداری سایر شهرهای بزرگ کشور گفت: این دیدگاه که رشت یک شهر تاریخی نیست، به کل اشتباه است. نمیتوانیم بگوییم: اصفهان نسبت به رشت تاریخیتر است. بناهای تاریخی در گیلان از رشت تا انزلی، لاهیجان، لنگرود، رودسر، تالش، آستارا و سایر شهرها یک پهنه گسترده تاریخی را تشکیل میدهند. در سطح استان؛ کاخ، قلعه و حمامهایی داریم که همگی مهجور ماندهاند. گاهاً این معماری به قدری حیرتآور میشود، اما جز اینکه فعلا در حال نابودی است، متأسفانه چیز دیگری مشاهده نمیکنیم. کارهای کوچکی صورت گرفته که به نسبت تخریبها اندک است و با اطمینان میتوان گفت: دلیل این مهجوریت؛ بودجه نرسیدن و همچنین عدم مدیریت صحیح و مدیران خوب نداشتن است. باید یادآور شوم؛ در شهرهایی مثل اصفهان، یزد، کاشان و سایر شهرها بعلت بحث مادی و توریستپذیری توسط بناهای تاریخی و همچنین توانایی در اخذ بودجه، موضوع میراث برایشان کالایی ارزشمند است و در این راستا تلاش خواهند کرد. اما این مسأله برای ما به آن اندازه نه مهم است و نه توانایی اخذ بودجه را داریم. مسأله مهم دیگر هم اینکه میراث پس از ثبت رشت در شهر خلاق خوراک بیشتر معطوف شده روی باقلی قاطق، گمجه کباب. و دیگر از آن حالت بناهای تاریخی که مهمترین و پرچالشترین بخش میراث بود، فاصله گرفته است. چند سالی میشود که میراث درگیر فساد داخلی و دادگاهی بود که این موضوع در عملکرد این سازمان بسیار تأثیرگذار بوده است. متأسفانه هنوز پس از اینهمه سال میراث فرهنگی ما نتوانسته با محیط آکادمیک پیوندی برقرار کند. در واقع دانش آموختگان معماری، خانه دومشان میراث است، اما از یک دورهای به بعد علنا دست بچههای معماری، متخصصین و دغدغهمندان کوتاه ماند. سیستم شهرداری رشت نیز که در قلب بافت تاریخی بوجود آمده، اما حتی یک اتاق برای میراث ندارد. شهرداری رشت برخلاف سایر شهرداریها، فاقد عملکرد میراثی ست؛ در واقع بیشتر تخریبی است تا میراثی. به همین علت است؛ که بیشتر دست به تخریب میزند تا محافظت و ماندگاری.
میراث فرهنگی رشت انحصاری ست
وی همچنین در مورد پروژههای میراث فرهنگی گیلان یادآور شد: یک سیستم نادرست در سپردن پروژه به پیمانکار داریم. سیستم میراث فرهنگی در رشت کاملاً انحصاری است. زشتترین حالت در مورد پروژههای میراث فرهنگی اینست که زمانیکه بودجهای برای پروژهای میرسد، و این بودجه به پیمانکار آشنا سپرده میشود، در واقع بخشی از این بودجه میرود برای فردی که این کار را معرفی کرده است. بعنوان مثال: بودجهای که باید صرف بنایی تاریخی شود، به صورت پنهانی برای مصارف دیگر استفاده میشود. گاهاً به صورت سربسته بیان شده که گردش مالی پیمانکاران شیوه درستی نیست. در واقع این همان فسادی است که به صورت پنهانی صورت میگیرد.
زمانی از بین بردن بافتهای شهری اعم از تاریخی بودنشان به مفهوم پیشرفت تلقی میشد، ولی اکنون برنامه ریزان توسعه به این امر واقف شده، که محافظت از بافتهای تاریخی که دارای معماری ارزشمند هستند و بیانگر فرهنگ آن منطقه است، و از بنیانهای پایدار در توسعه شهرها هستند. بنابراین ایجاد و اجرای تعادل و توازن در میان توسعه و حفاظت باعث ارتقای کیفی حیات اجتماعی، فرهنگی، محیطی و… خواهد شد.