در نخستین جلسه بنیاد باران سال جدید، سید محمد خاتمی در پیامی تصویری به ارتباط با مخاطبین خود پرداخت. رئیس دولت اصلاحات در سخنرانی خود بیشتر به مباحث فرهنگی ـ مذهبی پرداخت و در ضمن، گریزی نیز به مسائل سیاسی و حوادث کشور داشت.
سیدمحمد خاتمی که ماهها بود در مورد مسائل سیاسی ورویدادهای مهم کشور سکوت اختیار کرده و حتی مورد انتقاد برخی از حامیان خود قرار گرفته بود؛ به نظر میرسد تمایل چندانی به تغییر مشی خود در امور سیاسی ندارد و همچنان به سکوت خود ادامه می دهد.
رئیس جمهور دوران اصلاحات در بخشی از سخنان خود اشاره به این موضوع داشته که ذرهای دلش برای قدرت تنگ نشده بلکه برای خیر مردم و کشور تلاش می کند. سوابق و پیشینه ایشان در پستهای مختلف طی سالهای گذشته موید این حقیقت است که او در هیچ زمانی خواستار حضور در منصب قدرت نبوده و حتی در دوره اول و دوم ریاست جمهوری با تقاضا و اصرار برخی افراد و یا حامیان خود پا به عرصه رقابت گذاشت. ضمن این که او از معدود شخصیتهایی است که حتی مخالفین او نیز به صداقت و خلوص نیت او در عرصه سیاست باور دارند و در طول زندگی او و خانوادهاش نیز هیچگونه رانت و سوء استفادهای مشاهده نمیشود.
باید تاسف خورد که چرا همچنان نظام و حاکمیت با یکی از مقامات خوشنام خود کملطفی روا می دارد و به ممنوعیت تصویر ایشان در رسانه ها پایان نمیدهد.
به هرحال حجت الاسلام خاتمی در سخنان اخیر خود به نکاتی اشاره نموده که قابل تامل و جای نقد دارد. ضمن این که به موارد مثبتی نیز اشاره کرده است؛ البته بی آن که به ریشههای این مشکلات بپردازد سعی نموده نگاه خود را به معلولها معطوف دارد بنابراین، به همین جهت، سخنان او مورد استقبال بدنه اصلاحطلبان و تحولطلبان قرار نگرفته است.
ایشان به مشکلات اقتصادی، فاصله طبقاتی، تضعیف طبقه متوسط، فساد برخی مدیران، کاهش سرمایه اجتماعی، نارضایتی نخبگان و مردم، ناامیدی مردم و بیاعتمادی آنان پرداخته که زمینه خشونت در جامعه خواهد شد، و تاکید کرده که همبستگی بین اقوام مختلف باعث رفع برخی از مشکلات کشور خواهد شد.
ایشان همچنین به پیشنهاد آشتی ملی چند سال پیش خود نیز اشاره کرده است و افزوده نه تنها به آن توجهی نشد، بلکه این پیشنهاد مورد اعتراض عدهای نیز قرار گرفت.
رئیس بنیاد باران ضمنا به آزادی زندانیان در ماههای گذشته پرداخت و افزود ایکاش قوه قضائیه به آزادی بیشتری از زندانیان سیاسی میپرداخت.
حجت الاسلام خاتمی در ضمن به نمایندگان مجلس یازدهم و اصلاحطلبان نیز توصیههایی نمود که میتوان به برخی از موارد اشارهشده در سخنان ایشان نقدی داشت.
بنابراین همان طور که اشاره شد، مهمترین نقد به سخنان ایشان این است که بدون اشاره به ریشههای مشکلات، پرداختن به آنان، چه تاثیری جهت رفع آنها در کشور به وجود میآید؟
با شیوه اجرایی فعلی کشور، به قولی وجود دولت در سایه و همچنین بی توجه ای بخش انتصابی کشور به مطالبات جامعه و هم عدم پاسخگوییشان از مواردی است که همه صاحبنظران و دلسوزان کشور به آن تاکید دارند و بدون تغییر آن امیدی به بهبود اوضاع کشور نمیتوان داشت. بنابراین واقعا گفتار درمانی ذرهای به رفع مشکلات و توسعه کشور کمک نخواهد کرد.
جناب آقای خاتمی در بخشی از سخنانشان به نمایندگان منتخب مجلس یازدهم توصیه میکند حال که بیش از پنجاه درصد از افراد واجد شرایط در انتخابات شرکت ننمودند و این باعث شد که شما رأی آوردید، شما به مطالبات و خواستههای آنان نیز توجه نمایید تا همه مردم احساس کنند که شما به خواسته های آنان عنایت دارید.
گویا جناب خاتمی در هنگام انتخابات در کشور نبوده اند!؟ وقتی که همان بخش انتصابی کشور که یکی از آنان شورای نگهبان میباشد، در رد صلاحیتها آنچنان با نمایندگان فعلی مجلس و برخی از کاندیداها برخورد نمود و همه را قلع و قمع کرد، چه امیدی میتوان به برگزیدگان این مجلس داشت که بتوانند مطالبات و خواستههای اکثریت مردم را برآورده کنند؟
وقتی که مجلس یازدهم از قبل طوری مهندسی شده که فقط یک صدا از آن شنیده شود، چگونه میتوان از این مجلس انتظار همفکری و هماهنگی با دیگر افکار و جناح ها را داشت؟ شاید ملاحظات جناب آقای خاتمی برای کسی پوشیده نباشد، اما به هرجهت انتظار چنین موضع گیری از ایشان نمیرفت.
حجت الاسلام خاتمی در بخشی از سخنان خود به برخی از اصلاحطلبان نیز پرداخته و از آنان پرسیده است که شما که به اصلاح طلبی جامعه محور معتقد هستید، در چنین وضعیتی که کشور در معرض این ویروس و بیماری کرونا قرار گرفته، چرا روی به جامعه نمیکنید و با همکاری دیگر جناحها به مشکلات جامعه نمیپردازید؟
این رویکرد آقای خاتمی صحیح است. این که آیا اصلاحطلبان جامعهمحور در خصوص این راهکار خود برنامه ای دارند یا نه، شاید نقد درستی باشد؛ زیرا متاسفانه یکی از انتقادات درست به اصلاحطلبان از هر طیف و نگاهی، فقدان برنامه و راهکار از تمام سطوح خرد و کلان است. اما مگر آقای خاتمی خودشان در حوزه اصلاحطلبی قرار ندارند که چنین پرسشی از اصلاح طلبان مطرح می کنند؟
شاید خود جناب آقای خاتمی باید به این پرسش پاسخ میداد و یا در خصوص شورای عالی اصلاحطلبان و یا همان شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان که چند سالی است به پیشنهاد ایشان و دوستان نزدیکشان تشکیل شده، پاسخ میدادند که آیا این شورا باعث تقویت اصلاحات در کشور شده، یا باعث ایجاد تفرق و انشقاق در آنان شده است؟ شاید پاسخ به این پرسش و مباحث چگونگی تشکیل این شورا در این مقال نمی گنجد و به فرصتی دیگر موکول شود؛ اما یکی از نکاتی که منجر به چنان نتایجی در انتخابات مجلس یازدهم شد، چگونگی تشکیل ناموزون شورای اصلاح طلبان در سطح مرکز و در استانهای مختلف بود.
متاسفانه برخی از افرادی در این شورا در مواضع تصمیم گیری و داوری برای اصلاحطلبان قرار گرفتند که نه دلشان با اصلاحطلبان بوده و هست و نه اصلا حساسیتی به این گرایش اصلاحطلبی دارند. برای نمونه با این که در جمع بندی، اصلاح طلبان کشور به این نتیجه رسیده بودند که کاندیدایی در انتخابات مجلس معرفی ننمایند، اما با دور زدن عدهای از اعضای این شورا در مرکز و برخی شهرستانها با ارائه برخی لیستها، ضربه مهلک دیگری به بدنه اصلاحات زدند.
امروزه بسیاری از شخصیتهای سیاسی، در خصوص موانع و راهکارهای اصلاحطلبان با تحلیلها و نکات مختلفی در تئوریها، راهبرد طرح میکنند که بدون توجه به آنان و ارائه درستی از افق و آینده نمیتوان به تحلیل درستی از جامعه دست یافت.
شاید جناب آقای خاتمی باید موضع خود را در حوزه اصلاحطلبان مشخص کند که اگر قصد تاثیرگذاری در این حوزه را دارند، طبیعی است که از ایشان انتظار میرود در این حوزه فعالتر باشند و تنها به ارائه توصیه ها اتکاء ننمایند. چندانکه از ایشان انتظار میرفت که در حوادثی نظیر آبان ماه و یا سقوط هواپیما در سال گذشته اعلام مواضع کنند.
رئیس جمهور دولت اصلاحات در سخنان خویش به مسائل مختلف و متنوعی پرداخته که اغلب آنها مهم و تاثیرگذارند؛ اما به نظر میرسد تا به ریشههای آنان پرداخته نشود و به عبارتی، به تغییر ساختاری برخی از حوزههای کشور توجه نشود؛ ناامیدی و کاهش شدید سرمایه اجتماعی در میان مردم و خصوصا نخبگان و تحولگرایان ادامه خواهد داشت.
اصلاحطلبی با تعارفات، توجیهات، بی اعتنایی به مشکلات و تنگناهای اساسی مردم و سکوت در برابر برخی از ظلمها و اجحافات سازگاری ندارد.
امروزه متاسفانه فساد در بسیاری از ارکان کشور و در بخشی از مسئولان کشور مشاهده می شود و مختص به جناح خاصی هم نیست. برخی از فرصت طلبان، عافیت طلبان و منفعت طلبان، در قامت اصلاح طلبان و یا فرزندانشان در برخی از فسادها حضور دارند که امروزه طرد این عناصر در جناح اصلاحطلبی به قولی از نان شب هم واجب تر است. جناب آقای خاتمی که خود به پاکدستی مشهورند، وظیفه دارند فاصله خود را با فرصتطلبان درون حاکمیت اعم از چپ و راست حفظ کنند و از آنان تبری جویند.
بنابراین، امروزه با همان روشها و سیاست های گذشته نمیتوان به اصلاحطلبی پرداخت. ارائه راهکارها و راهبردهای جدید در اصلاح طلبی، طرد فرصت طلبان و نان به نرخ روزخورها در میان اصلاحطلبان، ارائه شیوه جدید در اداره کشور و شنیدن صدای واقعی ملت، از اهم مواردی است که اصلاحطلبان و جناب آقای خاتمی باید به آن اهتمام ویژهای داشته باشند.