در بین وزیران خارجه پس از انقلاب، ظریف یکی از حرفهای ترین آنها پس از انقلاب است. زمانی این مسئولیت را پذیرفت که از دل تجربههای سیاست ورزی رمانتیسم انقلابیش، سالها سپری شده بود، حقیقت خواهی، ایران دوستی و واقع گرایی، باعث شد بر طبل خیالورزی نه کوبد. سیاست خارجی همچون سیاست داخلی با دهها واقعیت بیرونی مواجه است. هر گاه به ظرفیت، منابع و نیرو در دستیابی به اهداف توجه نکنیم، شکست و نرسیدن به اهداف طبیعی میباشد. در حوزه داخلی نیز تیم اقتصادی دولت نمیخواهند، تورم، بیکاری، کاهش سرمایهگذاری، بهرهوری منفی، فقدان نوآوری، خروج نیروی انسانی ماهر و سرمایه داشته باشند، اما همه در طی چهار دهه با شدت و ضعف هایی دامنگیر اقتصاد ایران شده است. دیوار سخت واقعیت خود را بر هر سیاستمداری تحمیل میکند، در سیاست خارجی نیز، وضع چنین است،گروههای رادیکال فلسطینی، عرب و ایرانی بیش از هفت دهه از حذف غاصبان طرح و برنامه ریختند، نگاهی به همه شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح منطقه، نشان از ارتقای بهبود اقتصادی و نوآوری در آن کشور گواهی میدهد. رادیکالها نتوانستند با وجود درآمدهای عظیم نفتی، جایگاه منطقهای خود را بهبود دهند در همین حال، طرحهای خیالی آنها یکی پس از دیگری با شکست مواجه شد، واقعگرایان در بین کشورهای عرب، به تغییر سیاستهای خاورمیانهای توجه نمودند. سخنان ظریف در چنین تجربه زیسته طولانی مدت سیاستمداری فهمیده شود. سعدی به ما آموخته بود«هر که ناموخت از گذشت روزگار هیچ ناموزد زهیچ آموزگار» به نظر میرسد سیاستمدار به همین نکته کهن «شکاف بین آرزو ،اهداف و منابع»توجه داشت. نکته « انتخاب ما» که بر آن تاکید نمود، بیانگر دغدغه، بقای سیاستمدار بر صحنه سیاسی میباشد. ظریف بهتر از همه میداند که از زمان پلوتارک، هردوت تا زمان کنونی«غیر از دورههایی که تنفس کوتاه مدت تاریخی مثل شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ داشت» غیر از ابرمرد «از جنس هولاکویی»، کسی، انتخابی نداشت. ساختار خدا، شاه، میهن، با اشکال گوناگونی از ایلی،سکولار وبنیادگرا گواهی میدهد که در تاریخ این سرزمین، خدا و میهن،ت جلیش در شاه به ظهور میرسد وقتی وزیر خارجه در تعیین سرنوشت بخشی از سرزمین به نام آرارات، قراردادنفت ۱۹۳۳، مداخله در عمان، اعطای وام به کشورها در دهه هفتاد میلادی، حضور نظامی در منطقه، ملاقات با همکار و رییس جمهور آمریکا، مداخله در سوریه پس از انقلاب، اختیار نداشته باشد سخن گفتن از انتخاب، بیشتر، شوخی سرد و بیمزه میباشد.