رشت پر از محلههایی است که آوازهی تاریخی بودنشان حالا فقط به دستمایهای برای حسرت گذشته تبدیل شده. بافتهای تاریخی کالبد این شهر نه توان ایستادگی برابر سرمایهای شدن شهر را دارند و نه از افزایش جمعیت و توسعهی نامتوازن آن در اماناند.
محلههایی مانند ساغریسازان و پیرسرا که چندین گذر تاریخی دارند سالهاست که در آرزوی ساماندهی روزگار میگذرانند. اگرچه بنا بود گذر محلهی پیرسرا هم مانند محله خواهر امام سنگفرش شود، اما همه میدانند اضافه نکردن یک گره دیگر بر ترافیک این شهر، ارجح بر طرحهایی است که تحت عنوان بازآفرینی، فقط به پیشنمایشی از بازآفرینی شبیهاند.
اکنون میتوان گفت بازآفرینی بخش مرکزی شهر رشت در محدوده میدان شهرداری و همچنین محدوده ساغریسازان با شکست مواجه شده است؛ بافت تاریخی شهرداری به پارکینگ خودروهای پلیس و گشت ارشاد بدل شده و محدوده خواهر امام هم آنقدر فکرنشده اجرا شده است که هنوز وانتهای باری بدون در نظر گرفتن مسیر جایگزین از پیادهراه خواهر امام میگذرند و بار سمساریها را از این محدوده عبور میدهند.
اگرچه به دلیل قرارگیری چنین بنای تاریخی و ثبت ملی در محدوده پیرسرا، این گذر هم در آستانهی طرحهای سوداگرانهی مجریانش بود، اما کمی کنکاش در ماجرای محلهی پیرسرا، داستان را همانطور به ما فهم میکند که در تجربهی شهرداری و ساغریسازان فهم کرده بود.
مدت زیادی است که حداقل از دور پیگیر خانههای تاریخی رشت هستم و از آنها که ثبت ملی نشده بودند و مالکانشان به انتظار شبی بارانی، پتکها را در پستوها پنهان کرده بودند تا در موعد مقرر دیوار خانهها را بریزند، چند تایی در گوشه گوشهی شهر سراغ دارم.
از طرف یکی از دوستانم به خانهای معرفی شدم که گویا قرار است با سرمایهی شخصی بازسازی شود. خانهای در ابتدای گذر پیرسرا قرار دارد و قدمتش به دوران قاجار باز میگردد و خریدارش میگوید اگر میراث فرهنگی یا شهرداری از او حمایت کنند، حاضر است بنا را بازسازی و به یک مرکز هنری – فرهنگی تبدیل کند اما اگر حمایتی از او نشود، به ناچار جلوی بنا را مغازه احداث میکند تا بتواند کمی از هزینههای بازسازی را نقد کند.
در ادامه این گزارش با «مجید زری دوست»، مالک این ساختمان گفتوگو کردهام تا درباره این بنا و قصدش از بازسازی آن بیشتر توضیح دهد.
س/ جناب آقای زری دوست سن این بنا چقدر و برای چه دورهای است؟ همچنین لطفا توضیح دهید بنا از کی خالی از سکنه شده است.
ج/ این بنا معروف به خانه میرزا علی معاون است و ما آن را دو سال پیش از خانوادهی شارمی، خریدیم. ساختمان حدود ۵۰ درصد تخریب شده بود و خود دوستان هم نمیدانستند متعلق به چه کسی است.
این بنا حدود ۳۰ سال خالی از سکنه بوده است. زمانی که ما تصمیم به ساختن بنا گرفتیم، مسئولان میراث گیلان گفتند چون این بنا به دوره اول پهلوی برمیگردد و کمی سرپا است باید آن را حفظ کنیم.
در طی بازسازی قدمت این خانه و صاحبان اولیه آن برای ما مشخص شد؛ بنا متعلق به سال ۱۲۶۰ الی ۱۲۶۵ است و حدود ۱۳۰ سال قدمت دارد. برای خانوادهای به نام معاون بود که در کار واردات سنگ جواهر و سنگهای تزیینی از روسیه بودهاند. با پیگیریهایی که انجام دادیم خانواده را پیدا کردیم. نوه آن ها ۹۰ سال سن داشت و وقتی موضوع را فهمیدند بسیار از دیدن بنا خوشحال شدند.
در برآوردهای اولیه بازسازی برای ما ضرر داشت اما از نظر اجتماعی خیلی برای ما اثر مثبتی بود و با توجه به این که بنا تاریخ دارد و دارای ارزش معنوی است، تصمیم گرفتیم آن را بازسازی کنیم.
بسیاری از دوستان پیشنهاد تخریب این بنا را به ما دادند. به ما گفتند این بنا را شبانه تخریب کنید، در این صورت میراث هم نمیتواند پیگیر شود.
اما حقیقت این است که ما احساس کردیم این خانه چون روح دارد، نباید نگاهی صرفا تجاری به آن داشته باشیم و به همین دلیل از این گفته استقبال نکردیم و به دنبال بازسازی آن رفتیم.
در طی بازسازی قدمت این خانه و صاحبان اولیه آن برای ما مشخص شد؛ بنا متعلق به سال ۱۲۶۰ الی ۱۲۶۵ است و حدود ۱۳۰ سال قدمت دارد. برای خانوادهای به نام معاون بود که در کار واردات سنگ جواهر و سنگهای تزیینی از روسیه بودهاند. با پیگیریهایی که انجام دادیم خانواده را پیدا کردیم. نوه آن ها ۹۰ سال سن داشت و وقتی موضوع را فهمیدند بسیار از دیدن بنا خوشحال شدند.
در نهایت فرآیند مرمت این خانه دارد انجام میشود و فکر میکنم تا آخر سال کامل شود.
س/ صاحبان موروثی، بنا را فروخته بودند؟
ج/ این بنا سال ۱۳۵۶ فروخته شده است. نمیدانم به دست چه کسی فروخته شد اما آخرین مالک آن خانواده شارمی بودهاند اما سازنده آن خانواده معاون، یعنی همان خانوادهی جواهرفروش بودهاند.
س/ این بنا ثبت ملی شده است؟
ج/ خیر ثبت ملی نشده است. چون بسیار مخروبه و از دست رفته بود، میراث هم تنها پیشنهاد داد بنا را به جای تخریب بازسازی کنیم. هرچند به نظر من ثبت ملی کردن یک اثر تاریخی حواشی مربوط به خودش را دارد و دخالت های بیمورد دولتی پیش میآمد که عملا کمکی به حفظ بنا نمیکند.
س/ میراث قرار بود از ثبت ملی شدن بنا حمایت کند؟
ج/ خیر هیچگونه حمایتی نشد و فقط به ما گفتند میتوانید چند فقره وام بگیرید. پیگیری کردیم اما متاسفانه هیچ کمکی از سوی دستگاههای دولتی نشد.
حقیقتش این است که هیچ تصمیمی بر حفظ بناها نیست و همه چیز تنها در حد حرف و شعار است.
س/ برنامه شما برای بعد از بازسازی این بنا چیست؟
ج/ این بنا تبدیل به یک فروشگاه و نمایشگاه دائمی صنایع دستی میشود و جلوی بنا مغازه ساخته میشود. بنای اصلی پشت مغازهها می افتد؛ شاید اگر حمایت میشدیم مغازهای احداث نمیکردیم و ساختمان بنای خودش را حفظ میکرد. اما به طور کلی در آینده بنا بیشتر استفاده فرهنگی دارد و مجوز را از شهرداری تحت عنوان بنای فرهنگی گرفتیم و ثبت شده است.
س/ دنبال سرمایهگذار خصوصی هم هستید؟
ج/ خیلی از افراد برای اجاره پیش ما آمدند اما منتظریم همه چیز آماده و بهترین شرایط پیدا شود تا خودمان شاید بتوانیم نمایشگاه برگزار کنیم.
این بنا شاخصههای ارزشمندی دارد و مشابه آن را در شهر رشت به سختی میتوانید پیدا کنید. ما زمانی که پیگیر کارهای خرید و بازسازی بودیم، گمان نمیکردیم چنین بنایی با این سن وجود داشته باشد. البته به گمانم هنوز هم تعداد بناهای ۱۳۰ ساله در شهر رشت به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد و همه مخروبه شدهاند.
س/ برآورد شما برای هزینه بازسازی چقدر شد؟
ج/ تا الان ۵۰۰ میلیون تومان هزینه شده است و پیشبینی میکنیم تا ۲ میلیارد هم هزینه شود.
س/ با توجه به نوع مصالحی که خریداری کردهاید، آیا ساختار قدیمی این بنا را حفظ میکنید یا در صدد تغییر کلی آن هستید؟
ج/ بخشهایی که تخریب نشده حفظ میشود و بخشهای تخریب شده هم مثل همان شکل اولیه ساخته میشود. برای بازسازی بنا با طراحان متخصص بازسازی و مرمت مشورت کردهایم تا در حد توان ماهیت بنا حفظ شود.
شک نکنید اگر دولت حمایت کند، بسیاری از افراد مثل ما وجود دارند که میتوانیم با کمک هم خیلی از آثار را نجات دهیم. ما در حال حاضر یک درصد آثار تاریخی قابل بازسازی داریم اما در سایهی کوتاهی سیستم های دولتی، این بناها در معرض نابودی قرار گرفتهاند.
س/ شما که درحال مرمت بناهای قدیمی هستید، فکر میکنید چه کمک هایی از سوی دستگاههای دولتی بیشتر موثر است؟ البته این نکته را هم در نظر بگیرید که موضوعاتی مانند میراث و محیط زیست هیچوقت در اولویت دستگاه حاکمیت نبودهاند و مثلا بودجه وزارت میراث فرهنگی سالانه دو هزار میلیارد تومان است.
ج/ ما انتظار داریم کمکهای مالی باشد. ما نمیخواهیم وام بدون عوض بدهند، اصلا وام را با عوض مشخص بدهند اما فرآیند دادن وام بدون حاشیه و رانت باشد. اگر این سرمایهها به بخش خصوصی واگذار شود و حمایت کنند به خوبی میتوان این آثار را حفظ کرد. میدانید که در سایه حفظ این بناها هم میتوان درآمدزایی کرد و چندین برابر مبلغ وامها را هم درآورد. در یک کلام ما فقط حمایت میخواهیم بدون هرگونه حاشیهای.