این روزها درست یا غلط، از طریق برخی رسانهها نامهایی برای تصدی مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان بر سر زبانها افتاده است.
اینکه این نامها از کجا آمدهاند و چگونه بر سر زبانها جاری شدهاند، چندان بر بنده آشکار نیست، اما اگر اندکی بیندیشیم و دلسوز آیندۀ فرهنگ و هنر استان باشیم باید این اسامی را پیش روی خودمان بگذاریم و تواناییهای آنها را بر اساس عملکرد گذشتهشان بسنجیم، نه بر اساس دوستی و رفاقت و جناحبندیهای سیاسی.
هوش ذاتی، تسلط به مبانی مدیریتی، آیندهنگری، تسلط به قوانین مالی و اداری، تعامل با طیفهای مختلف فکری، شناخت جریانات فرهنگی و هنری، دوری از افراط و تفریط، سابقۀ مدیریتی و بروز بودن از مهمترین ویژگیهای یک مدیر است که میتواند موجب ارتقا عملکرد یک سازمان بشود.
بسیاری براین باورند که مدیرکل آینده باید سابقۀ مدیریت داشته باشد و این بخش را آن چنان مهم میدانند که شاخصههای دیگر را ذیل آن قرار میدهند، اما آنچه که مغفول میماند، چگونگی مدیریت این «السابقون» است. آیا در دوران مدیریت پیشین این افراد، دستگاه تحت مدیریتشان یک گام به پیش برداشته است یا در سکوت و سکون و روزمرهگی، مدیر محترم دراندیشۀ نگهداشتِ پایههای لرزان میز مدیریت بوده است؟
بههر روی گمانم براین است که کسی میتواند سکان هدایت این دستگاه فرهنگی را برعهده بگیرد که با هوشمندی و درایت، کارکنان اداره ارشاد را با خود همراه کند و اعتماد از دست رفتهشان را به آنها برگرداند.
در درجۀ دوم آنچه که اهمیت دارد ساماندهی و ارتقای فعالیتهای فرهنگی است که بخشی از این ارتقا به کیفیتبخشی امکانات سختافزاری مرتبط است و بخشی دیگر به کوتاه کردن دست برخی واسطههای فرهنگی که به قول گیلکها «وسط میخوابند و کرایۀ لحاف نمیدهند»، و بخشی دیگر به مدیریت کارآمد و ارتباط نزدیک با اهالی فرهنگ و هنر برمیگردد که سبب اثربخشی و ارتقای فعالیتها خواهد شد.
حدود سه دههای را که به عنوان یک کارگزار فرهنگی در حوزه هنری مشغول خدمت بودهام به تجربه دریافتهام که اهالی فرهنگ و هنر – دستکم در استان ما – با تمام دشواریهای زندگی امروز بیش از آنکه انتظار بودجه و امکانات از دستگاههای فرهنگی داشته باشند، میخواهند که به آنها احترام گذاشته شود. آنها زمانی با ما همراه میشوند که احترام ببینند، آن وقت کاری میکنند کارستان.
و گمانم براین است که این احترامِ از سرِ صداقت، و در عین حال تلاش برای کیفیتبخشی برنامهها و تولیدات، و بهرهگیری از ظرفیتهای برونسازمانی، در کنار همکاران همدل، درخشانترین دورۀ تولید آثار فرهنگی و هنری در گیلان را رقم زده است، در حالی که حوزه هنری از نظر بودجه، در انتهای جدول بودجهای دستگاههای اجرایی استان قرار داشت. شاید اشارهای کوتاه به برخی از پروژهها و دستاوردهای حوزه هنری برای روشن شدن ذهن خوانندگان گرامی خالی از لطف نباشد.
انتشار ۶۱ جلد کتاب خاطرات شفاهی که طیف زیادی از رزمندگان، هنرمندان، سیاسیون، مدیران و… را دربر میگیرد، یکی از پروژههای بزرگی است که همواره در طول یک دهۀ گذشته حوزه هنری گیلان را بهعنوان یک دستگاه سرآمد در بین مراکز استانی معرفی کرده است.
آثاری که هر کدامشان بخشی از تاریخ گیلان را در دورۀ معاصر روایت میکنند و آیندگان برای شناخت ادوار پیشین ناچار به رجوع به این دادهها هستند.
تولید و انتشار بیش از ۴۰ آلبوم موسیقی در دو دهۀ اخیر از سوی حوزه هنری گیلان نیز سبب دسترسی هرچه بیشتر مردم به آثار هنرمندان گیلانی شده است.
علاوهبراین پرداختن به موسیقیپژوهی سبب شده است تا ۲۵ لوح فشرده با عنوان آواها و نواهای بومی گیلان که از مناطق مختلف استان گرد آمده است در اختیار علاقهمندان قرار بگیرد تا پشتوانهای برای تولید موسیقی ملی و بومی باشد. همچنین گردآوری ۶۰ لوح فشرده نیز به عنوان گنجینه موسیقی گیلان(موسیقی گیلکی و تالشی) سبب شده است تا دست گیلان در زمینۀ موسیقیپژوهی بومی برای همیشه پُر بماند. همچنین انتشار کتابسیدیهای چندگانۀ موسیقیپژوهی از کارهای بینظیریست که نمونۀ آن در سایر نقاط کشور کمتر دیده شده است.
تاریخپژوهی و واکاوی دورههای مختلف تاریخ گیلان از آغاز تا دورۀ معاصر در این سالها به همت حوزه هنری رشدی چندبرابری داشته است تا جایی که علاوهبر انتشار حدود سه هزار صفحه از کتاب پنج جلدی تاریخ گیلان (دکتر ناصر عظیمی) چند ده عنوان کتاب دیگر در زمینۀ مشروطه، نهضت جنگل و… منتشر شده است و پژوهندگان و دوستداران تاریخ میتوانند برای شناخت پیشینۀ سرزمینشان به کتابهای متنوعی دسترسی داشته باشند. این آثار دُرّهای گرانبهایی هستند که آیندگان بیشتر از امروزیان قدردان آن خواهند بود.
یکی از دیگر پروژههای ماندگار حوزه هنری اطلس تصویری گیلان است که در این پروژه بیش از ۱۵ عنوان کتاب عکس با درونمایۀ گیلان در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
عکسهای گیلان قدیم(بایگانی کاخموزۀ گلستان)، گیلانِ عصر قاجار به روایت عکسهای دیمیتری ارماکوف، گیلانتماشا (عکسهای آیینی مردم گیلان)، گیلان از مه تا دریا و گیلان در گیسوان باد (عکسهای محمد کوچکپور کپورچالی)، روز وصل دوستداران و ماسوله بنبست بیانتها (عکسهای کریم ملکمدنی)، گیلان سرزمین روشن رنگها (عکسهای شباب گلچین)، گیلان به روایت کارتپستالهای تاریخی، انقلاب اسلامی در گیلان به روایت عکس، اطلس جاذبههای طبیعی گیلان، گیلانشهرها، پوسترهای سینمای ایران، آلبوم عکس چهلمجلس(نقاشیهای مذهبی بقاع گیلان) و… آثاری هستند که شاهکارهای عکس و هنرهای تجسمی استان را به نمایش گذاشتهاند.
از دیگر پروژههای ماندگار حوزه هنری در دو دهۀ گذشته پرداختن به فرهنگ بومی مردم گیلان است تا جایی که حدود ده جلد فرهنگ لغتِ مناطق مختلف به زبانهای گیلکی، تالشی و تاتی، و به همین تعداد فرهنگ امثال، فرهنگ عامه، از جمله دوبیتیهای عامیانه، چیستانها، نقلها و… منتشر شده است که بخشی از زوایای فرهنگ مردم گیلان را روشن میکند.
اهمیت ثبت این آثار وقتی دوچندان میشود که بدانیم بخشی از این سنتهای شفاهی که سینهبهسینه از نیاکانمان به ما رسیده و بازتاب بخشی از زندگی فردی و اجتماعی پیشینیان است، بدون اینکه ثبت شوند، در حال از بین رفتن است.
در پروژۀ سفرنامهها نیز نزدیک به ده جلد از سفرنامههای مختلف سیاحان خارجی و داخلی به گیلان، ترجمه و منتشر شده است تا بخشی از رخدادها و آیینهای مردم این سرزمین از نگاه دیگران بازتاب داده شود و بخشی از تاریکیهای تاریخ گیلان آشکار شود.
علاوهبراین دهها مجلد کتاب شعر و داستان فارسی، گیلکی و تالشی و کتابهای متنوع هنری در حیطۀ ادبیات، نمایش، تجسمی، موسیقی، سینما و… منتشر شده است که نشانگر تعامل مدیریت حوزه هنری با طیفهای مختلف هنری استان بوده است.
فیلمهای کوتاه داستانی، مستند، پویانمایی و موشنگرافیک نیز از دیگر تولیدات این نهاد کوچک فرهنگی است که از جمله مهمترین آن تولید بیست قسمت موشنگرافی با موضوع پسماند و بازیافت در گیلان است.
از دیگر آثار ماندگار حوزه هنری گیلان گنجینۀ هنرهای تجسمی است که در آن دهها اثر نقاشی، خوشنویسی، خطنقاشی، پرترۀ هنرمندان استان و… نگهداری میشود که ارزش ریالی آن شاید به چند ده میلیارد تومان برسد و بخشی از این آثار، دیوارهای بنای حوزه هنری را به زیبایی هرچه تماتر آراسته و برای هنرمندان الهامبخش است.
علاوهبراین تولید آثار متنوع در رشتههای مختلف هنری، اجرای دهها نمایش خیابانی و صحنهای برگزاری جشنوارههای شعر، داستان، موسیقی و … از دیگر ثمرههای حوزه هنری گیلان است.
اکنون ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به چنین مدیریتی نیاز دارد تا نقطۀ عطفی در تاریخ آن رقم بخورد. مدیری که کمتر سخن بگوید و بیشتر عمل کند.
حالا نوبت مدیریت ارشد استان است که با بررسی جنبههای مختلف، بهترین را برگزیند، چرا که در این وانفسای تنگنای بودجهای، مدیران معمولی بهکار نمیآیند.