مسائل و چالش‌های حکمرانی محلی در گیلان

100 روز با استاندار گیلان- ۳

22

قبل از آنکه در مورد عملکرد ۱۰۰ روزه استاندار گیلان صحبت کنیم، باید چند نکته مهم را مورد اشاره و بررسی قرار دهیم. در کشور ما تعیین خط مشی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بر عهده قوه مجریه است که آن را در قالب لایحه به مجلس ارسال می‌کند.

 

مجلس هم جزو سیاستگذاران و خط‌مشی‌گذاران در کشور است و لوایحی که دولت ارسال می‌کند را تصویب، رد یا اصلاح می‌کند. نمایندگان می‌توانند طرح ارائه دهند و فرآیند آن هم توسط شورای نگهبان تعیین می‌شود.

 

بنابراین خط‌ مشی و سیاستگذاری در یک استان بر عهده استاندار نیست. استاندار مجری سیاست‌ها و خط‌مشی‌هایی است که دولت و مجلس تصویب کردند و او تنها به منظور هماهنگ کردن و هم‌افزایی ورود می‌کند و غیر از این اختیاری ندارد.

 

زیرا دستگاه‌های اجرایی و شرکت‌هایی که در سطح استان تحت عنوان مدیران کل کار می‌کنند؛ در واقع مجری دستگاه‌های خود هستند و هر یک بر اساس اساسنامه و مقررات کار خود را پیش می‌برند.

 

نظام ما در ایران، یک نظام فدرالی نیست که دارای مجلس و قوه قضاییه محلی باشد. در واقع در اینجا استاندار صرفا نماینده وزیر کشور است و دستگاه‌های استانداری، فرمانداری و بخشداری را رتق و فتق و ساماندهی می‌کند.

 

سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا استاندار گیلان تا این لحظه توانسته در حوزه کاری خویش که صرفا انتخاب معاونین، مدیران کل ستادی، فرمانداران، معاونان فرماندار و بخشداران است موفق باشد یا خیر؟

 

فقر نیروی انسانی در وزارت کشور مشهود است. این نهاد، یا نیروی کارآمد ندارد، یا بخش عمده‌ای از آنآن بازنشسته شدند یا مجبور به بازنشستگی شدند و به نحوی از گردونه خارج هستند. با توجه به وضعیت وزارت کشور، طبعا باید گفت استانداری گیلان و فرمانداری شهرهای شانزده گانه در گیلان نیز فاقد نیروی متخصص باتجربه جهت امور هستند.

 

بنابراین استاندار گیلان ناچار است، به نیروهایی در سطوح پایین رجوع کند. یعنی بخشداران در اینجا کسانی خواهند بود که در حد کارهای پشتیبانی، خدمات و اداری حضور داشتند و چه بسا ظرفیت و جامعیت اجرای سیاست‌های استاندار را نداشته باشند.

 

اگر هم بخواهند که از سایر دستگاه‌های اجرایی نیروی انسانی انتخاب کند، خود وزارت کشور مانع این کار خواهد شد. در حال حاضر کشور، فاقد احزاب قدرتمند و تاثیرگذار است و به طبع گیلان هم دارای اعضای قدرتمند و تاثیرگذار نیست.

 

از طرفی روسای جمهور هم برآمده از احزاب سیاسی نیستند. احزاب، هیچ نیروی انسانی تربیت کننده حزبی ندارند. کشور هم نیروی انسانی تربیت کننده ندارد. زیرا شیوه استخدام و به کارگیری نیروهای در دو دهه گذشته به نحوی بوده که همه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی فاقد نیروهای متخصص و متبحر هستند.

 

در این وضعیت افراد دارای مدرک فراوانند ولی کسانی که سواد و دانش کار مدیریتی را داشته باشند در کشور و خصوصا استان گیلان خیلی کم است.

 

استاندار گیلان تا این لحظه بیشتر بازدیدهای موضعی داشته و میهمان‌های خود را رتق و فتق کرده است. همچنین به همراه وزرایی که به استان سفر کردند، برخی جاها را بازدید کرده است. استاندار گیلان، شخصیت دانش و آگاهی بالایی که دارد و جغرافیای استان را به خوبی می‌شناسد. اما به نظر می‌رسد تا اینجا، کار خاصی انجام نداده است.

 

استاندار حتی فرصت نکرده که فرمانداران بخشداران و معاونان فرمانداران و ستاد خود را به شکل کامل ترمیم کند. طبیعتاً دو دسته هم در حال حاضر از او گله‌مند هستند.

 

دسته اول کسانی هستند که در قالب اصلاح‌طلب و نیروهای ستادی پزشکیان قرار دارند و انتظار داشتند که تغییرات با سرعت شکل بگیرد و بتواند تاثیرگذار باشد. دسته دوم هم نیروهای جبهه پایداری هستند که مخالفان دولت به شمار می‌روند. این دسته هم از وضعیت حال حاضر ناراحتند. زیرا برخی از تغییراتی که در حال وقوع است آن‌ها را راضی نمی‌کند.

 

در مجموع برآورد و پیش‌بینی من این است که اگر دولت و استاندار محترم تا خرداد ماه نتواند انتصابات خویش را تکمیل و ترمیم کند و سیستم را نهادینه سازد، چه بسا اینکه با مشکلات عدیده‌ای مواجه شود. زیرا انتخابات شوراهای اسلامی هم در پیش است و واقعیت این است که دولت و مجلس گرفتار این انتخابات می‌شوند و نمایندگان مجلس هم قطعا فشارهای بیشتری به آقای استاندار خواهند آورد، تا بتوانند نیروهایی را در سطوح دستگاهای اجرایی که حافظ منافع نمایندگان مجلس باشند را داشته باشند و پایه رأی آوری خود را تقویت کنند.

 

استاندار گیلان در واقع با یک چالش سیاسی و انتخاباتی رو به رو است؛ شوراها و انتخابات مجلس. نمایندگان فعلی تمام تلاششان این است که بتوانند در انتصاب فرمانداران،بخشداران و معاونان فرماندار اعمال نظر کنند. تا به موجب این کار بتوانند روی انتخابات شوراها و انتخابات مجلس تاثیرگذاری داشته باشند.

 

البته کارکرد و عملکرد دکتر حق شناس، در تراز ملی است اما موانع فراوانی وجود دارد که یک بخش آن ناشی از تحریم‌هاست و بخشی هم ناشی از وضعیت مالی کشور است.

 

تحریم‌ها در درآمد و بودجه دولت تاثیرگذار گذاشته است. خصوصا در بودجه عمرانی. به نظر می‌رسد که همه استانداران با توجه به شرایط اقتصادی کشور و تخصیص اعتبارات، خصوصا عمرانی نتوانند موفقیت خاصی را در کشور ثبت کنند.

 

گیلان دارای ۱۶‌ شهرستان است و شهرها و بخش‌های فراوانی هم دارد. این استان از مشکلات محیط‌زیستی، زیرساختی، زیربنایی، آب و سایر جهات گرفتار است. در این وضعیت صرفا با پول فراوان و پمپاژ اعتبارات سنگین، می‌توان تنها بخشی از خواسته‌های مردم و مطالبات آنها را تحقق بخشید. در غیر اینصورت نه تنها گیلان بلکه هیچ استان و استانداری در کشور توفیقی حاصل نخواهد کرد. جز اینکه نارضایتی را تشدید کند.

نظرات بسته شده است.