اکنون که مدتی از داستان هجوم گردشگران در تعطیلات شهریور اخیر، گذشته میتوان کمی ژرفتر به این پدیده عجیب و نگرانکننده نگاه کرد.
بعنوان یک گیلانی که سالها در انزلی زندگی میکنم لازم است اعلام کنم که این میزان از هجوم مسافر در چند دهه اخیر بیسابقه بوده و این پدیده منجر به واکنشهای متفاوت، متناقض و بعضا شدید و همراه با توهین از سوی دو طرف شد.
اما برای نگاهی ژرف به این پدیده میتوان از جنبههای مختلف موضوع را مورد بررسی قرار داد که برخی از این زمینهها عبارتند از:
– زیرساختهای عمومی ( راههای بین شهری،خیابانهای شهری، برق، آب، پسماند و …)
– زیرساختهای گردشگری ( تعداد هتلها، مهمانپذیرها،خانه مسافرها، کمپها، رستورانها و …)
– زیرساختهای خدماتی ویژه (پمپ بنزینها، نانوائیها، مراکز خدمات درمانی و …)
– جنبه اقتصادی و تاثیر مثبت و منفی بر زندگی ساکنین دائم
– جنبههای اجتماعی و فرهنگی
– جنبههای منابعطبیعی و محیطزیست ( شهری و خارج شهری )
که اگرچه موضوعاتی مثل زیرساختها در برخی نقدها مورد بررسی و اشاره قرار گرفت اما انتقادات بیشتر به گروه خاصی از گردشگران وارد شد و حول پارکخوابی و خیابانخوابی گردشگران و رفتارهای غیرمعمول آنها در زمینه برخی مباحث ضروری زندگی از جمله مسائل بهداشتی و همچنین برخی رفتارها مانند پوشش شلوارک و پهن کردن لباس شستهشده از دار و درخت و دیوار و مواردی اینچنینی باقی ماند و چندان به علتها و ریشهها پرداخته نشد.
این نوشته و نگارنده آن نیز قرار نیست به ریشهیابی پدیده بپردازند اما هدف از این نوشته این است که در ابتدا تعریفی جامعتر از افراد غیر ساکنی که در تعطیلات خاص چند روزه به استان گیلان سرازیر میشوند ارائه دهد و در ادامه پرسشهایی بنیادین برای روشن شدن بخشی از ریشههای این پدیده ارائه شود تا بلکه موضوع توسط کسانی که صلاحیت بررسی آن را دارند مورد توجه، بررسی و پژوهش قرار گیرد.
بدیهی است این ادعا که این پرسشها بنیادیترین پرسشهای ممکن است نیز غیرمنطقی بوده و قطعا افرادی با دانش بیشتر، ذهن خلاقتر و اندیشه والاتر توان طرح پرسشهای مهمتری را دارند.
نخست تعریف جامعی از افراد غیرساکن مهم است چرا که اگرچه نحوه زندگی و کنش اجتماعی این افراد در مقطع حضور در گیلان با یکدیگر متفادت است اما از جنبه مصرف منابع و بهرهمندی از برخی زیرساختها فصل مشترکهایی دارند.
هر خانهای که کد پستی آن را در آخرین سرشماری به مامور سرشماری اعلام کردهایم محل سکونت دائمی ما بوده و ما ساکن دائم آن خانه و آن شهر یا روستا محسوب میشویم.
هر کسی خارج از این شیوه در شهر یا روستایی ساکن باشد بر اساس این تعریف ساکن دائم محسوب نمیشود.
طبعا میتوان کسانی که در سرشماری قبلی در کد پستی دیگری ساکن بوده اما سپس مهاجرت کرده و قصد سکونت دائم در شهر یا روستای جدید را دارند نیز ساکن دائم تلقی کرد.
اما در تعطیلات ویژه چند روزه، مشابه تعطیلات رخ داده در شهریور ماه چه کسانی یا چند دسته افراد به گیلان وارد میشوند؟
دسته اول گیلانیان شاغل و ساکن در خارج گیلان هستند که در این ایام به استان محل تولد خود بازگشته و در خانههای خود یا خانههای اقوام نزدیک و دور و بعضا در اماکن اجارهای موقت ساکن میشوند.
دسته دوم غیر بومیانی که در سالهای اخیر اقدام به خرید یا اجاره خانهای بصورت سالانه کرده و در اکثر ایام تعطیل و بعضا همه آخر هفتهها به گیلان میآیند. دسته سوم غیر بومیانی هستند که با رزرو قبلی از هتلها، مهمانپذیرها و خانه مسافرهای رسمی برای سکونت استفاده میکند.
دسته چهارم کسانی هستند که بدون برنامهریزی و رزرو قبلی اما با هدف سکنا در یک خانه به گیلان سفر میکنند و موفق به یافتن و اجاره محلی متناسب با بودجه خود برای اطراق موقت یک یا چند روزه میشوند.
دسته پنجم کسانی هستند که از ابتدا به قصد خوابیدن در خیابان و پارک و … به مسافرت آمده یا بخشی از دسته چهارم هستند که موفق به یافت خانهای مناسب نمیشوند و در نتیجه خیابان را برای اطراق بر میگزینند.
یک دسته ششم را نیز نمیتوان از نظر دور داشت و این دسته افرادی هستند که مقصد غائی آنها جایی غیر از گیلان است و از گیلان گذر میکنند اما ممکن است از چند ساعت تا یک یا چند روز در گیلان بمانند.
این دستهبندی از دو جهت در این نوشته مورد توجه قرار گرفته و ارائه شد.
نخست از این جهت که شایسته است دستگاههای متولی به جای اعلام تعداد خودروهای ورودی و خروجی که قطعا بیانگر آمار دقیق و قابل مطالعه برای بحثهای اقتصادی و اجتماعی و زیر ساختی نیست به دنبال راهکارهایی برای تدقیق آمار در دستهبندیهای بالا و حتی دستهبندیهائی جزئیتر باشند چرا که هر گونه برنامهریزی اصولی برای موجهه صحیح با رخداد چنین پدیدهای مستلزم داشتن دقیقترین آمارها است.
و دوم اینکه شهروندان گرامی گیلانی هم به این نکته عنایت کنند که همه اتفاقات ناخوشایند رخ داده را گردشگران خیابان خواب رقم نمیزنند و بسیاری از اتفاقاتی مثل ریختن انواع زباله و پسماند میتواند توسط دستههای دیگر گردشگران و حتی ساکنین دائم اعم از گیلانی و غیر گیلانی رخ دهد. شخصا بارها شاهد پرتاب زباله به بیرون از خودروهایی با پلاک گیلان بودهام.
همچنین کمبود بوجود آمده در برخی زمینهها مثل نان و بنزین یا شلوغی اماکن درمانی به همان اندازه که به گردشگران خیابان خواب ربط دارد میتواند به سایر مسافرین نیز مرتبط باشد و البته کمبود برق و آب بیش از گردشگران خیابان خواب به گردشگرانی که در خانهای ساکن هستند و دسترسی بیشتری به آب و برق دارند ارتباط دارد.
همینطور گرانی برخی اقلام مانند میوه و ترهبار که شوربختانه در این مقاطع زمانی کاملا مشاهده میشود نیز به همه انواع مسافرین مرتبط است.
و اما پرسشهای بنیادین:
برای بررسی درست و موثر هر پدیده باید بتوان لایههای روئین و ظاهری آن پدیده را شکافت و به جای علتهای ابتدائی که به چشم میآیند و خود معلول علتهای دیگر هستند به علتهای مقدمتر و به عبارتی به علتالعلل رسید.
برخی از پرسشهایی که به ذهن نگارنده رسیده در پی میآید:
– علتالعلل هجوم شهروندان به دو یا سه استان از مجموع سی و یک استان در تعطیلات چند روزه تابستانی چیست؟
– آیا این هجوم صرفا عللی اجتماعی و اقتصادی دارد یا علتهایی در زمینه اقلیم ، محیطزیست، بعد مسافت کم تا مراکز پرجمعیت، بهتر بودن زیرساختها نسبت به سایر استانها ( بصورت نسبی )، تساهل و مدارای اجتماعی مردم میزبان نسبت به سایر استانها و مواردی در سایر زمینهها هم در این هجوم دخیل است؟
– علت علاقه شدید مردم به استفاده از خودروی شخصی چیست؟ عدم وجود امکانات حمل و نقل عمومی بین شهری، هزینه بالاتر حمل و نقل عمومی بین شهری، کیفیت پایین خدمات در حمل و نقل عمومی بین شهری، ضعف حمل و نقل عمومی در مقصد، احساس راحتی و امنیت بیشتر با خودروی شخصی، امکان استفاده از خودروی شخصی بعنوان بخشی از محل سکونت، حجم بالای بار و توشه مسافرین؟
– علت علاقه شدید مردم ایران به خرید یک محل امن خصوصی (به جای استفاده از مکانهای گردشگری عمومی) چیست؟ چرا با پذیرش حضور در یک جغرافیای تکراری به جای مسافرت به نقاط مختلف با ویژگیهای متفاوت و غیرتکراری( مانند رفتار معمول مردم سایر دنیا ) شیرینی دیدن مناظر جدید را از خود سلب میکنند؟
– چرا این پدیده مسافرت تکراری فقط مختص به صاحبان ویلا یا آپارتمان شخصی نیست و حتی در خصوص برخی از مسافران کمپ کننده و خیابان خواب نیز صدق میکند؟
– کدامیک از مسئولین استانی تاکنون در زمینه مسئولیت خود به بررسی دقیق این پدیده و تبعات آن بر انجام وظایف خود و همکارانش پرداخته است؟
– کدام یک از مسئولین استانی تاکنون با انعکاس موضوع به وزارتخانه متبوع برای دریافت بودجه یا امکانات سختافزاری و نرمافزاری برای ارائه بهتر خدمات در چنین مواقعی اقدام کرده است؟
– آیا در خصوص موارد بسیار مشخص و قابل پیشبینی مانند نان یا بنزین مسئولین مرتبط پیشبینیهای لازم را چه بصورت سالانه و چه بصورت مقطعی کردهاند؟
– در خصوص زیرساختهایی مانند آب ، راه ، برق و … چطور؟
– چرا بسیاری از شهروندان استانهای تهران و البرز و حتی برخی از شهرهای استانهای مرکزی روزهای هفته را به امید آخر هفته و فرار از محل اشتغال و اسکان به گیلان و مازندران آن هم با تحمل رنج ساعتها رانندگی و بعضا ماندن در ترافیکهای چند ساعته سپری میکنند؟ مگر در شهرهای محل سکونت آنها چه رخ داده و میدهد که دائم در صدد گریز از آن هستند؟
– تبعات این شیوه از زندگی بر افزایش کلی مصارفِ مواردی مانند آب، برق، گاز، بنزین و … چیست؟ آیا یارانه پنهان این موارد به تناسب توزیع میشود یا عدهای که از قضا بهرهمندترند سهم بیشتری از آن میبرند؟
– تبعات میان مدت و بلند مدت این سبک از زندگی بر تغییر کاربری اراضی، نابودی منابع طبیعی و ایجاد چالش برای کشاورزی چیست؟
– تبعات میان مدت و بلند مدت این سبک از گردشگری بر تولید متمرکز آلودگی و بویژه تولید فاضلاب و پسماند در استانهای بخش شمالی البرز با آن محیطزیست آسیبپذیر چیست؟
– تبعات میان مدت و بلند مدت فرهنگی و اجتماعی ناشی از تفاوتهای فرهنگی و قومیتی این سبک از گردشگری و مهاجرت تا کنون بررسی شده است؟
– آیا تاکنون سهم پروندههای قضایی ناشی از این شیوه گردشگری و مهاجرت مورد مداقه پژوهشگران یا دستگاههای مربوطه قرار گرفته است؟
– آیا این سبک از گردشگری منفعت اقتصادی برای کلیت ساکنین بومی( نه مشاغل خاص) دارد؟ یا سهم بخشی از ساکنین فقط آسیب ناشی از کمبودها و گرانیها است؟
پرسشهایی از این دست فراوان است و طبعا هر کدام از خوانندگان میتوانند مورادی را افزوده یا پرسشهای بالا را دقیقتر و پر بارتر کنند.
همانگونه که در ابتدا نیز گفته شود هدف از این نوشته پاسخ به پرسشها نیست چرا که قطعا خارج از توان نگارنده است اما شاید طرح این پرسشها به بررسی ژرفتر پدیده مورد نظر کمک کند.
نظرات بسته شده است.