در حادثه آتش سوزی یک اثر تاریخی با قدمت بالغ بر هزار سال در املش که توسط یک بلاگر رخ داد شاید بیش از آنکه به دنبال مقصر نشان دادن یک شهروند برای جذب فالور بیشتر باشیم ابتدا باید انتقادات را متوجه کم کاری و عدم توجه نهادهای متولی و مسوولین گردشگری و میراث فرهنگی استان بدانیم.
در مهجوریت آثار تاریخی و میراثی استان که بخشی از هویت مردمانش، وامدار این ذخایر فرهنگی است، مقصران اصلی مسوولان گردشگری و میراثی استان اند که نتوانستند یا نخواستند مردم با داشته های میراث فرهنگی و تاریخی دور و نزدیک استان آشنا باشند تا این شناخت خود به نوعی در حفظ و نگهداری میراث ارزشمندی که در اختیار دارند به کار گرفته شود.
باید از این متولیان پرسید چرا مردم یا گردشگران با آثار تاریخی و فرهنگی آشنا نیستند؟ نقش شما در این مهجوریت و گمنامی چیست؟ پیش از این چقدر تلاش کردید بناهای تاریخی نظیر این قلعه را به درستی به مردم و گردشگران بشناسانید؟ بودجه های فرهنگ سازی و حفاظتی سازمان میراث فرهنگی در کدام بخش ها هزینه میشود که مجالی برای شناساندن این بناهها باقی نمیماند؟
این حادثه که مسوولان آنرا به غفلت و نا آگاهی شهروند ربط دادند، خاطره ای نزدیک در روز رشت را به یادم آورد. غروب یکی از روزهای هفته رشت، درست زیر مجسمه میرزا کوچک خان در مقابل ساختمانهای تاریخی هتل ایران و ساختمان پست، به ناگاه شنونده مکالمه تلفنی شهروند یا گردشگری بودم که تلاش میکرد آدرس اش را به دوستی بدهد.
او میگفت: «من درست زیر مجسمه این مردی که سوار اسبه هستم.» منظورش مجسمه میرزا کوچک خان بود.!
برای دقایقی از آنچه که شنیدم در بهت بودم. چراکه در روزهای میانه آذر ماه تا روز رشت، این شهر میزبان چندین همایش و نشست با عناوین و محورهای مختلف درباره میرزا کوچک خان بود. حال چرا با این همه مراسم و نشستها که طی سالها تکرار شده است، مردم با او غریبه بوده و با نمادش در مهمترین نقطه گردشگری شهر نا آشنا هستند؟
مگر نه اینکه خروجی این قبیل برنامه ها و همایشها میبایست شناساندن مفاخر تاریخی استان برای مردمانش باشد؟ این همایشها برای چه کسانی برگزار میشود که هنوز خیلی از شهروندان این شهر از وجود برخی آثار و بناهای تاریخی و داشته های فرهنگی اش بی اطلاع هستند؟
چه تعداد از آثار و بناهای تاریخی و میراثی استان حاوی شناسنامه و معرفی درست هستند؟
طبق آمارها، گیلان با دارا بودن بیش از ۷۰۰ بنای تاریخی، رتبه چهارم کشور را به لحاظ تراکم آثار تاریخی را در اختیار دارد. اما هنوز برای بسیاری از این آثار نه تنها معرفی کاملی از سوی متولیان گردشگری انجام نشده بلکه در امر حفاظت هم رها شده اند و حتی جایی در ردیف بودجه های گردشگری برایشان دیده نشده است.
شاید وضعیت امروز داشته های تاریخی و میراثی استان هم از همین غفلت باشد، ناشی از نادیده گرفتن تاریخ غیرمکتوب این شهر و تخریب پیوسته آن که فرصت مغتنمی را برای سودجویان، تاجران و البته آب و هوا و تغییرات محیطی برای نابودی آنها فراهم کرده است.
نباید فراموش کرد که غفلتها و نادیده انگاشتن های به ظاهر غیر عمد، بسیاری از آثار تاریخی گیلان و شهر رشت را به دست فراموشی عامدانه سپرده است. آثاری که بخشی از تاریخ و فرهنگ گذشته را در خود محفوظ دارند، اکنون یک به یک در مجادلهی میان نهادهای مختلف یا در روند ارث و میراث و داستانهای پیچیده خانوادگی بی صدا و آرام ویرانه و به دست تخریب گران چه آگاهانه و چه غیر عمد نابود میشوند.
متاسفانه باید اذعان داشت؛ با روندی که درباره عدم اطلاع رسانی و نبود فرهنگ سازی برای داشته های تاریخی و میراثی گیلان وجود دارد نمیتوان به بهبود اوضاع و احوال آثار تاریخی و حفاظت این آثار در گیلان امیدوار بود.