آنطور که رویترز گزارش میدهد؛ ظاهرا یک آبروریزی بزرگ در مهد کمونیسم آمریکای لاتین رخ داده است. کوبا همان آرمان شهری که فیدل کاسترو به آن مینازید برای شبهای متوالی در خاموشی فرو رفت. شاید قطع شبکه ملی برق در کشوری که ایدئولوژیاش همچنان سر خود را بر تن مشاهده میکند هنوز معدود کوباییهای آرمان پرست را به چه کنم چه کنم گرفتار نکرده اما ترکهای دیوار خبر میدهد از سر درون.
برای کوباییهای کاسه داغتر از آش، که حتی روسیه و چین هم این شاگرد خلف را رها کردهاند آرمان گرایی پوچ نتیجهای جزء این نخواهد داشت. کوبا، به واقع فرمول ورشکستگی است. مردمش را به جیرهبندی غذا همانند سالهای سخت جنگ سرد عادت داده، تشویق میکند. کشوری که از جیرهبندی شروع کرد تا رسید به خاموشی کل.
بحران انرژی و ملزومات اولیه زندگی و اداره درست یک کشور و کلاف سردرگمی که در این میان ایجاد شده و با هر تصمیم و قانون جدیدی به جای بهتر شدن اوضاع، بیشتر از قبل به هم میریزد در این سوی کره زمین، جایی در ایران هم نشانههای خطرناکی از خود بروز داده است.
نان، تنها قلم کالاییست که برای مردم ایران باقی مانده است، اما سیاستهای غیرشفاف و بعضا رونوشت شده از روی دست دیگران کار را بدانجا رسانده که مردم نگرانند روزی حتی نتوانند یک قرص نان را در این کشور بدون دردسر تهیه کرده به خانه ببرند.
محدودیت خرید بیش از ۴ عدد نان با یک کارت از نانواییها در کشور، از جمله در گیلان فعلا با قوت تکذیب میشود. اما آیا میتوان امیدوار بود که اگر با همین دست فرمان و با توصیههای مدیران دانشگاه امام صادقی به جلو برانیم سرنوشت، ما را به داستان کوباییها و جیرهبندیهای سراسری نکشاند!؟
واقعی کردن قیمتها، مردمیسازی، آزادسازی قیمتها، جلوگیری از رانت و فساد، هدفمندی یارانهها و طرحهایی از این دست، تا این لحظه برنامههایی نبودند که دل مردم را دلگرم کنند بلکه برعکس همیشه تن مردم را لرزانده است.
مرکز آمار ایران میگوید از هر سه ایرانی یکی فقیر است. انتظار داشتیم پس از همه این قیمتهایی که واقعی شد چه در حوزه محصولات استراتژیکی همچون گندم، چه در بخش سهمیهای کردن آرد، چه در بخش قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی، نهادههای دامی، شیر و لبنیات و غیره و غیره چنگال فقر دست از سر خانوارهای ایرانی برمیداشت و یارانههای هدفمندی واقعا سفرههای مردم را رنگین میکرد.
بسیاری از مردم از یک طرف برای خرید همین نان آن هم با قیمتهای سه هفته قبل باید سر ماه به طور دقیق برنامهریزی میکردند در غیر اینصورت در مدیریت هزینهها به سختی به مشکل بر میخوردند. در روستاها مانند همین روستاهای گیلان خودمان، مردم ابایی ندارند از اینکه بگویند نان بیکیفیت را در تعداد بالا خریداری میکنند تا خوراک طیور کنند. زیرا از وقتی ارز واردات نهادههای دامی از بودجه حذف شد و بحران اوکراین پدید آمد نهادههای وارداتی روز به روز گرانتر میشوند و قیمت ثابتی در بازار ندارند. اقتصاد ضعیف یک روستایی اجازه چنین هزینهکردهایی به او نمیدهد. پس راه چاره برای گذران زندگی چیست اگر قرار باشد همین نان را به خورد طیور خانگی خود ندهند.
وقتی چندین حلقه در یک مجموعه اقتصاد مریض، اینچنین نابخردانه دستخوش تغییر و دستاندازی میشود چگونه میتوان انتظار داشت سایر بخشها به حرکت خود به شکل درست آنطور که از یک اقتصاد سالم انتظار میرود ادامه دهند؟ آنطور که از شواهد و کارنامه دو دولت گذشته و عملکرد دولت جدید پیداست مشخص شده قرار نیست ترمز مشکلاتی که در بخش آرد و نان و گندم پدید آمده کشیده شود بلکه این قضیه باری به هر جهت است که مانند میراثی از این دولت به دولت بعدی انتقال مییابد و هر اقدامی که در این بخش عملیاتی میشود همان مسکنی است که برای گذر از بحران دامنگیر شده، تزریق میشود نه یک راهحل با دوام و دلسوزانه برای معیشت مردم.
گزارش جدید دیوان محاسبات از غارت منابع هدفمندی یارانه خبر میدهد. درست زمانی که دیوان محاسبات از انحراف ۷۳ هزار میلیارد تومانی دولت در یارانه گندم خبر داد زنگ افزایش قیمت نان در دولت جدید به صدا درآمد. در واقع پس از اینکه انحراف در تأمین مالی منابع هدفمندسازی یارانهها افشا شد مشاور وزیر اقتصاد از افزایش هزینههای نانواییها خبر داد و گفت قیمت نان باید افزایش پیدا کند.
اما تجدیدنظر در شیوه پرداخت یارانه زنجیره آرد و نان و به دنبال آن طرح هوشمندسازی یارانه نان اقدامی است که در سال ۱۴۰۱ توسط دولت رییسی در دستور کار قرار گرفت. یعنی چندین ماه پس از تجاوز روسیه به خاک اوکراین، بزرگترین حمله نظامی متعارف به خاک اروپا از زمان جنگ جهانی دوم. شکست این برنامه کاملا از احوالات جامعه پیداست.
چرا که همچنان نانوایان ناراضیاند و معتقدند نرخ نان باید متناسب با هزینههای نانوا افزایش پیدا کند. از آن طرف کشاورز گندمکار ناراضیست، مردم هم ناراضیاند و قرار شده همان نان بیکیفیت را گرانتر از همیشه بر سر سفره ببرند.
نتیجه نیم قرن تحریمهای آمریکا علیه کوبا سرانجام به آنجا رسید که کالاهای عمده کشاورزی و اغذیه به صورت جیرهبندی در اختیار مردم این کشور قرار میگیرد. اگر چارهای عاقلانه اندیشیده نشود اگر همچنان برای راضی کردن نانوا قرار باشد قیمت نان افزایش یابد بر کیفیتها نظارت نشود اگر قرار است برای خواباندن اعتراض گندمکاران، از محلهای دیگر، پول کشاورزان را داد اگر قرار باشد آرد سهمیهای مردم هر وقت که اقتضاء کرد کامیون کامیون از کشوری دیگر سر در بیاورد اگر قرار است بر چنین چرخی سوار شویم که پایانی برایش نیست پس این دیوار بدجور ترک برداشته است.