روایت پرسوگ خط ویژهی رشت، روایتی آشنا است. سال ۹۵ بود که پروژهی پرحاشیه BRT یا خط ویژه اتوبوس در شهر رشت افتتاح شد. پروژهای که بازتاب وسیعی در شهر داشته و در این سالها همواره مورد توجه افکارعمومی، متخصصین و منتقدین قرار داشت و با برچیدن پروژه و اعلام خط پایان حیات کوتاه آن، بار دیگر به تیتر اول خبرهای کلانشهر رشت تبدیل شد. لذا خط ویژهی رشت هرگز آن گونه که باید ویژه نشد. ویژهی گشایش در روانی ترافیک شهر و ویژهی نفس کشیدن رشت!
استفاده از ناوگان عمومی حمل و نقل به عنوان یکی از روشهای مؤثر در کاهش بار ترافیک و به عنوان عاملی اثربخش در راستای دستیابی به حمل و نقل پایدار در دنیا مورد توجه بوده و کشورهای توسعه یافته در راستای دستیابی به توسعهی پایدار با جدیت و در سطح وسیعی از وسائل نقلیه عمومی استفاده میکنند.
شهر رشت با وجود تراکم جمعیتی بالا و بافت فشرده شهری با ترافیک سنگینی در اکثر ساعات روز مواجه است و شهروندان روزانه ساعات زیادی را در ترافیک هدر داده و وقت خود را در مسیرها از دست میدهند. این مشکلات در کنار آلودگی هوا، آلودگی صوتی و استرسهای روانی و … اهمیت و ضرورت پرداختن به حل معضلات ترافیکی در شهر را عیان میسازد.
در خاطرهی مردمان این شهر، خط ویژه با ناخوشی بسیار، ویژه شد. پروژهای که بهای سنگینی در پی داشت و با صرف هزینههای مادی و معنوی قابل توجه همراه بود مردم شهر رشت درغم ِ قطع شبانهی ۳۷ اصله از رعناترین و تنومندترین درختان خیابان امام خمینی که بخشی از ریشه و هویت سیمای شهری محسوب میشدند به بهانهی گشایش مسیر تردد اتوبوسهای خط ویژه سوگوار شدند. درختانی که به گواهی رییس وقت کمیسیون بهداشت و محیط زیست شورای اسلامی رشت، عمرشان به ۳۰ سال و برخی از آنها به ۷۰ سال میرسید! این درختان برای مردم به سان عضوی از پیکر شهر رشت بودند، عضوی که بیهوده قطع شدند و موجب گلایه بازاریان از رکود کسب و کارشان شد.
نردههای ممتد خط ویژه، فضای دو سوی خیابان را از هم جدا کرد و مانعی شد برای شهروندان که برای گذر از آن میبایست چند ده متر را در جستوجوی روزنهای برای عبور میگشتند. این مساله، عابر پیاده را از مقصد و منظورشان بسیار دور کرده، به طوری که از این عبور عرضی صرف نظر میکردند. در نهایت گذر از این نردهها به چالش جدیدی در خیابان امام خمینی به وجود آورد که علاوه بر افزایش بار ترافیکی منطقه، ضرر مالی برای کسبه و تلفات جانی برای شهروندان به دنبال داشت. همهی این موارد درستی انجام این پروژهی مهم را مورد تردید قرار داد و فاز مطالعات این پروژه در هالهای از ابهام باقی ماند.
اما آیا برای چنین پروژهی بزرگ و مهمی مطالعاتی انجام شد؟ آیا در کنار طراحی مسیر به مسایل روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی مردمان شهر و نیز مسایل زیستمحیطی پرداخته شد؟ آیا نیازسنجی و امکانسنجی پروژه با نگاهی کارشناسانه صورت پذیرفت؟ آیا با نگاهی جامعهشناختی، عادات مردم شهر و اقبال عمومی در استفاده از وسایط نقلیهی عمومی سنجیده شد؟ آیا موضوع حذف پارک حاشیه و احداث پارکینگهای عمومی مورد مطالعه قرار گرفت؟ پرسشهایی از این دست بسیارند!
طبعا پروژهای که با این حجم از سرمایه به درست یا غلط طراحی و اجرا شده برای ادامه حیات خود، تلاش تمام قد و مدیریت صحیح میطلبید. اتفاقی که متأسفانه رخ نداد و بنا بر دلایل گوناگون مانند عدم در اختیار داشتن اتوبوس مکفی و … عملا بدون استفاده مفید رها شد. انتقادها پیرامون ناکارآمدی مشاور و طراح و عدم مطالعه دقیق و امکان سنجی درست از پروژه کم نبود. بخشی از نردههای کار شده بعد از گذشت مدتی برچیده شد و در واپسین روزهای سال ۹۹ به دستور شهردار وقت بقایای باقی مانده از پروژه نیز نابود شد و پایان تلخ پروژه به این شکل رقم خورد. پایانی که بنا بر شنیده ها، براساس خواست و مطالبه شهروندان با این سرعت محقق شد و چقدر خوب بود که تمامی مطالبات شهروندان به همین سرعت جامه عمل به خود میپوشید.
امروز دیگر این نردهها برچیده شده؛ اما جای خالی آن درختان تنومند و مردمانی از این شهر که جانشان را به واسطهی اجرای این پروژه از دست دادند تا همیشه خالی است.
در شهری زندگی میکنیم که به فرهنگ و ادب و تمدن شهره است. شهری که متخصصین بسیاری را در خود پرورش داده است. اما معمولا رجوع به متخصصین به مثابه “نوش دارو پس از مرگ سهراب” بوده و پس از تحقق هر رویداد ارجاع به متخصص صورت میگیرد. اگر این رویکرد صحیح بود قاعدتا حال شهرمان میبایست بهتر از این حرفها باشد. در این پروژه به اذعان مسؤولین، تجربه ناموفق اجرای طرح ناشی از عدم استفاده از متخصصین و کارشناسان ترافیکی بوده است. تعداد کارشناسان حوزهی ترافیک در شهر رشت و حتی در استان گیلان بسیاراندک است. بدون شک، بهرهمندی از دانش و تجربهی کارشناسان شهری و ترافیکی میتواند خالق صحنههای زیبایی در شهر باشد، به طوری که تردد در خیابانهای شهر لبخند رضایت را برای مردم به ارمغان بیاورد.
البته گفتنیها بسیار است که متأسفانه در شرایط پیش آمده دردی از این شهر دوا نمیکند و جز نمک پاشیدن به زخمهای مردم فرهیخته این شهر نخواهد بود.