کتاب مقاومت سیاه روایت جدل سیاهپوستان آمریکایی برای برابری و آزادی است. نویسندهی این کتاب از همان آغاز سوالی را که ممکن است در ذهن خواننده شکل بگیرد را مطرح میکند: ما را با سیاهپوستان چه کار؟
کتاب مقاومت سیاه روایت جدل سیاهپوستان آمریکایی برای برابری و آزادی است. نویسندهی این کتاب از همان آغاز سوالی را که ممکن است در ذهن خواننده شکل بگیرد را مطرح میکند: ما را با سیاهپوستان چه کار؟ درواقع تلاش انسانها برای رهایی، همیشه میتوانند سرمشق باشد، گرچه که راهحلها زمینهمند است. یعنی از درون رویارویی با واقعیت بیرونی کشف میشود و نسخه پیچیهای جهان شمول ممکن است مشکلی را حل نکنند. اما مطالعهی روایتهای مبارزهها برای عدالت و آزادی، میتواند کمکی باشد برای فهم راهحلهایی در مواجهه با واقعیت بیرونی و در زمینهای خاص باشد.
این کتاب از پایاننامهای با عنوان شکلگیری هویت آمریکاییهای آفریقاییتبار: «فرهنگ اعتراض و مقاومت در اندیشه مارتین لوتر کینگ و ملکم اکس» مایه میگیرد که مهدی نوریان آن را در دورهی کارشناسی ارشد، در رشتهی مطالعات آمریکای شمالی در دانشگاه تهران به زبان انگلیسی نوشته است. آن پژوهش در قالب پایاننامه با محوریت هویت سیاهپوستان آمریکایی نوشته شد و بر گفتمانشناسی زندگی دو تن از رهبران آزادیخواه سیاهپوست در آمریکا، یعنی مارتین لوتر کینگ و ملکم اکس، تمرکز داشت. این کتاب نیز ادامهی همان پژوهش است با این تفاوت که بحثهای نظری در مورد هویت از آن حذف شده و بیشتر به بحش محتوایی پرداخته شده است.
کتاب «مقاومت سیاه» پنج فصل و یک پیوست دارد. فصل اول شرح تاریخ مقاومت و اعتراض سیاهپوستان علیه فرهنگ نژادپرست است. این مقاومت از خاک آفریقا آغاز میشود، روی اقیانوس اطلس ادامه مییابد و پا به خاک آمریکا میگذارد که تا امروز نیز در جریان است. فصل دوم کتاب به زندگی مارتین لوتر کینگ اختصاص دارد. ایدهی خشونت پرهیز مارتین لوتر کینگ شرح داده میشود که چگونه بدون در هم کوفتن ساختار موجود و با کمک قوانینی در آمریکا در پی یافتن راهی برای حل مسئلههای سیاهپوستان است.
فصل سوم کتاب به دیگر رهبر سیاهپوستان آمریکایی یعنی ملکم اکس اشاره دارد. در این فصل توضیح داده شده که ملکم اکس برخلاف ایدهی مارتین لوتر کینگ عمل میکرده و کاملا به دنبال سرنگونی ساختار موجود آن هم به هر وسیلهی ممکن بود. درواقع با خوانش این فصل متوجه میشویم که اگر روی مارتین لوتر کینگ به سمت آمریکا بود، ملکم اکس رو به سوی سرزمین مادری سیاهپوستان یعنی آفریقا داشت.
فصل چهارم بحث از همگرایی ملکم اکس و مارتین لوتر کینگ است که تا پیش از ترور شدن شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی آن دو را به هم نزدیک میسازد. فصل پنجم با عنوان سخن پایانی تحلیلی تطبیقی از چهار سخنرانی مارتین لوتر کینگ و ملکم اکس پیش و پس از تغییر اندیشگانیشان است. این همگرایی راه سومی را برای مبارزهی سیاهپوستان آمریکا به سوی آزادی ارائه میکرد. همگرایی در اندیشهی مارتین لوتر کینگ و ملکم اکس را میتوان در این عناصر خلاصه کرد: «جهانیگرایی، همکاری با دیگران فارغ از نژاد برای مبارزه با نژادپرستی، تلاش برای فراهم کردن شرایط اقتصادی بهتر برای سیاهپوستان، بهویژه قشر فقیری که در زاغههای شهری زندگی میکردند، اتخاذ رهیافتی علیه اقتصاد سیاسی سرمایهداری در جامعهی آمریکا به عنوان مسئول اصلی فقر که نه فقط گریبانگیر جامعهی سیاهپوستان بود، بلکه سفیدپوستان آمریکا و مردمان دیگر دنیا نیز قربانی آن بودند.
مقاومت سیاه تلاشی بود برای اینکه نشان دهد هویت آمریکاییهای با تبار آفریقایی درون گفتاری از مقاومت در طول تاریخ و با عنوان واکنشی اعتراضی به گفتار مسلط شکل گرفته است. این تاریخ از آفریقا آغاز میشود و تا امروز ادامه دارد.
عناصر یاد شده را میتوان در رهیافتی تطبیقی بین دو سخنرانی از هر کدام از این دو رهبر سیاهپوستان آمریکا مشاهده کرد. این سخنرانیها و رهیافتهای درون آن را میتوان در بخش پیوست کتاب مشاهده کرد که به ترتیب قرار گرفته است. دو سخنرانی از مارتین لوتر کینگ با عنوانهای: «رویایی دارم ۱۹۶۳ و سخنرانی شب عید میلاد مسیح در مورد صلح ۱۹۶۷» و دو سخنرانی از ملکم اکس با عنوان: «رای یا گلوله ۱۹۶۴ ودربارهی قدرت آفریقا ۱۹۶۴».
سخن آخر آنکه مقاومت سیاه تلاشی بود برای اینکه نشان دهد هویت آمریکاییهای با تبار آفریقایی درون گفتاری از مقاومت در طول تاریخ و با عنوان واکنشی اعتراضی به گفتار مسلط شکل گرفته است. این تاریخ از آفریقا آغاز میشود و تا امروز ادامه دارد. جنبشهای اجتماعی دهه ۱۹۶۰ را میتوان نمونهی تلاشهایی برای به چالش کشیدن گفتار مسلط در راستای بازپسگیری هویت دانست. فرودستان و سرکوبشدگان از طریق سیاست هویت تلاش میکنند تا هویتهایشان را که توسط گفتار مسلط انکارشده، طرد شده و داغ ننگ خورده است بازپس گیرند.