جنگل های هیرکانی با چالش های بزرگی مانند چرای دام، قاچاق گسترده چوب، حمله آفات و حشرات، فروپاشی نظام نظارتی، حفاظت فنی و فیزیکی ناکافی، تخریب و تجاوز به اراضی جنگلی مواجه هستند و تنفس جنگل همانطور که پیش بینی میشد نتوانست نسخه نجات بخش باشد.
موضوع برداشت درختان آسیب دیده (Salvage logging ) اطراف جاده های جنگلی مطابق با نامه مورخ ۲۰/۰۶/۱۴۰۳ سرپرست سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور که در متن نامه با عناوینی مثل ریشه کن، شکسته، افتاده و تجمعی ناشی از بروز عوامل طبیعی (طوفان، سیل، برف سنگین، لغزش و رانش وسیع) آمده است به موضوع مورد بحث جدیدی تبدیل شده است .
اختلالات طبیعی در مقیاس بزرگ مانند آتش سوزی، حمله حشرات، تندبادها ، طوفان، و سیل در سراسر جهان در حال وقوع هستند. پیشبینی میشود که تغییرات آب و هوایی برخی از این ختلالات را فراوانتر و برخی دیگر را شدیدتر یا گستردهتر کند.
مدیریت اکوسیستمها، بهویژه جنگلها، پس از اختلالات طبیعی، اغلب شامل برداشت درختان آسیب دیده برای بازیابی ارزش اقتصادی یا آمادهسازی عرصه برای جنگلکاری دوباره است. برداشت درختان آسیب دیده یک موضوع بسیار بحث برانگیز است و عموما سوالاتی مانند آیا تأثیرات زیستمحیطی بریدن درختان از جنگلهای طبیعی بیشتر از قطع درختان آسیب دیده در اثر اختلالات طبیعی است؟ یا آیا قطع درختان آسیب دیده ضربه مضاعف به اکوسیستم های تحت فشار وارد می کند؟ در ذهن جامعه ایجاد می شود.
با توجه به اینکه میزان برداشت چوب از جنگلها در دنیا از مرز ۴ میلیارد مترمکعب عبور کرده است و با تخمین میانگین مصرف سالیانه فقط حدود ۲/۰ مترمکعب چوب برای هر ایرانی نیاز به تامین حدود ۱۶ میلیون مترمکعب چوب در کشور داریم و متاسفانه واردات چوب هم سهم اندکی در تامین این نیاز ایفا میکند و شعار جنگلکاری فراسرزمینی چند سال گذشته سازمان هم در حد حرف باقی مانده است، با ضعیف شدن بخش نظارتی سازمان بعد از تنفس جنگل به نظر میرسد که قاچاق چوب نقش عمده ای در تامین بخشی از این چوب داشته باشد.
توجیهات زیادی برای قطع درختان آسیب دیده ارائه شده است، اما آنچه بیشتر از بقیه موارد به ذهن میرسد اقتصادی است. قطع درختان آسیب دیده میتواند مقداری از ارزش اقتصادی درختان آسیب دیده را بازیابی کند و این موضوع در زمانی که سازمان با مشکلات مادی مواجه است و نیروهای حفاظتی جنگل که نقش مهمی در حفاظت از جنگل ها دارند و حقوق و مزایای مناسبی برخوردار نیستند بیشتر به چشم میآید و تاکید سرپرست سازمان بر پیگیری جدی برگشت درآمدهای حاصله و اختصاص ان به طرح های ذیربط میتواند موید این مطلب باشد.
واقعیت امر این است که موضوع بهرهبرداری از درختان ریشهکن، شکسته، افتاده، خشک سرپا و آفتزده غیرقابل احیاء تا پیش از تصویب طرح جایگزین و حداکثر تا پایان سال سوم برنامه صرفاً با مجوز سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور مجاز بود ولی انجام نشد.
در برنامه هفتم هم مطابق با تبصره ۱ ماده ۳۶ مجوز برداشت آین درختان را دارد. مطابق این تبصره برداشت درختان ریشهکن، شکسته و افتاده تجمعی ناشی از بروز عوامل طبیعی (طوفان، سیل، برف سنگین، لغزش و رانش وسیع) و آفتزده غیرقابل احیای جنگلها (خارج از مدیریت شهرداریها) و همچنین درختان خطرساز در حاشیه جادههای جنگلی و پارکهای جنگلی صرفاً توسط سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با تأیید رئیس سازمان مزبور انجام میگیرد.
در فاصله بین سالهای برنامه ششم و هفتم توسعه کشور سازمان موظف به تهیه طرح مدیریت پایدار جنگل های هیرکانی بود. در این برنامه آماربرداری سراسری در قالب مطالعات نیمه تفضیلی و تفضیلی اجرا شد که در حال انجام است و به پایان نرسیده است و شاید پایان آن و اجرای برنامه مدیریت پایدار جنگل که سازمان مکلف به تهیه آن شده است کمی از مشکلات پیش رو بکاهد.
یکی از نکات کلیدی این نامه نحوه برداشت درختان آسیب دیده است. در متن نامه اشاره شده است که به منظور حفاظت از جاده های جنگلی، جلوگیری از تخریب پل ها، آبراهه ها و جوی های کناری و پیشگیری از لغزش، رانش و حرکت های توده ای و با رعایت موازین فنی، حفاظتی و اکوسیتمی اینکار انجام میشود و بحث مالی در این بین مطرح نیست ولی میتواند درآمدزا باشد و به همین دلیل هم به موضوع برگشت درآمدهای حاصله اشاره شده است.
موضوع بعدی اشاره به نشانه گذاری این درختان در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ است و مطمئنا سازمان از حجم چوب آلات تولیدی در این بخش آگاه است و تاخیر در برداشت این درختان بر کیفیت انها تاثیر گذاشته است و قطعا ماندن چوب آلات تا دو سال در جنگل برکیفیت آنها تاثیر گذاشته است.
در حالی که تهیه طرح های مدیریت جنگل به صور مختلف در حال اجرا است و سازمان در تلاش است تا مدیریت را به جنگل های هیرکانی بازگرداند، ابلاغ نامه مذبور به منظور بازگشایی جاده های جنگلی و راه های دسترسی به جنگل برای اجرای برنامه مدیریت پایدار جنگل توجیه ناپذیر است.
ضروری است تا برداشت این درختان در قالب طرح جنگل و با نظارت باشد و این شائبه پیش نیاید که سازمان بابت بدهی ریالی به شرکت های چوب و کاغذ در حال تهاتر است، اگر در این مسیر درآمدی هم حاصل شود باید در امور مربوط به حفاظت جنگل هزینه شود و شاید پرسنل یگان حفاظت که با کمترین امکانات و دستمزد و در سخت ترین شرایط کاری مشغول به کار هستند ارجح تر باشند.
استاد گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان