نقد فیلم کودک و نوجوان؛

نوجوانی؛ مفهوم گمشده در باغ کیانوش

0 20

قبل از این‌که به مفهوم «نوجوانی» بپردازم باید نیم‌نگاهی به ادبیات کودک و مفهوم «کودکی» داشته باشم. در ادبیات کودک ابتدا به تعریف جداگانه واژه‌ی «ادبیات» و «کودک» پرداخته می‌شود و بعد از آن به تعریف مفهومی با عنوان «کودکی» خواهیم رسید.

 

مفهومی که بستری برای درک بهتر و درست‌تر ادبیات کودک به وجود می‌آورد. هرچند در تعریف «کودکی» نمی‌توان تعریفی جامع و یک‌پارچه‌ای ارائه داد چون، مفهوم کودکی بسیار وابسته به زمان، نوع جغرافیا و اجتماع است. ولی همین مفهوم نسبی، کمک می‌کند تا ادبیات کودک درک شود. بنابراین اثر خلق شده چه در ادبیات و چه در نمایش و سینما، باید خاصیت کودکی را داشته و از چشم‌انداز کودک دیده و ارزیابی شود، تا تاثیرگذار، قابل ارائه و در نهایت ماندگار شود.

 

از این حیث ما در ادبیات و سینمای نوجوان نیز باید به دنبال مفهوم «نوجوانی» باشیم نه صرفا به دلیل حضور بازیگران نوجوان در نقش‌های اصلی، فیلمی را مختص به نوجوان قلمداد کنیم. بنابراین اثری، مخصوص نوجوانان قرار خواهد گرفت که مفهوم «نوجوانی» در آن به وضوح، نه تنها قابل مشاهده، بلکه قابل حس و لمس کردن باشد.

 

فیلم «باغ کیانوش» که اقتباسی از کتابی با همین عنوان است با کارگردانی رضا کشاورز حداد بعد از نمایش در چهل و دومین دوره‌ی فیلم فجر و کسب سیمرغ بلورین بهترین دستاورد فنی و هنری و کسب عنوان بهترین فیلم در سی و ششمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، هم اکنون در سینماهای کشور در حال اکران است.

 

در فیلم اقتباسی از رمان علی‌اصغر عزتی‌پاک، ضمن پایبند بودن به داستان، شاهد بازی‌های مصنوعی از کودکان و نوجوانانی هستیم که گویی تنها متن کتاب را از رو می‌خوانند و تنها بازی آن‌ها، چشم درشت کردن‌ و نشان دادن حس تعجب و فریاد و ادا کردن جملات پرسشی و خبری با لحن تحکم است

حضور شهرام حقیقت‌دوست، عباس جمشیدی‌فر، مجید پتکی و علیرضا آرا در این فیلم می‌توانست نقطه‌ی قوت آن باشد، ولی متاسفانه به خوبی از آن‌ها استفاده نشد به گونه‌ای که بازی عباس جمشیدی‌فر در لحظه‌ی رانندگی شباهت زیادی به سکانس‌های سریال «سقوط» ساخته‌ی سجاد پهلوان‌زاده دارد. چنین مواردی نه تنها در بازی بازیگران بلکه در نوع روایت‌گری هم وجود دارد.

 

به عنوان مثال، نوع روایت صحنه‌های جنگی از زبان شهرام حقیقت‌دوست و استفاده از انیمیشن، فیلم «نفس» ساخته‌ی نرگس آبیار را به یاد بیننده می‌آورد. همچنین استفاده از مقوله‌ی رقص در جشن عروسی که در تمامی فیلم‌ها و سینمای امروز ایران حضور چشم‌گیر و پر‌رنگ دارد. به گونه‌ای که شاهد انواع رقص‌ها، دست زدن‌ها، بشکن زدن‌ها، قر دادن‌ها و خواندن شعرهای خوانندگان غیر‌مجاز به عنوان جزو جدا‌نشدنی از فیلم‌های حاصر هستیم و اگر آن فیلم مربوط به دهه‌ی شصت باشد، مهر تایید آن، بدون شک صحنه‌ی رقصیدن بازیگران است و بس.

 

 در فیلم «باغ کیانوش» حضور بازیگران کودک و نوجوان، تنها تفاوت این قضیه است. در این فیلم اقتباسی از رمان علی‌اصغر عزتی‌پاک، ضمن پایبند بودن به داستان، شاهد بازی‌های مصنوعی از کودکان و نوجوانانی هستیم که گویی تنها متن کتاب را از رو می‌خوانند و تنها بازی آن‌ها، چشم درشت کردن‌ و نشان دادن حس تعجب و همچنین فریاد و ادا کردن جملات پرسشی و خبری با لحن تحکم است. به گونه‌ای که چندین بار شاهد صحنه‌هایی هستیم که بازیگر کودک و یا نوجوان وارد کادر شده و فریاد می‌زند.

 

هرچند بازی گرفتن از نابازیگران در رده‌ی سنی کودک و نوجوان بسیار سخت و چالش‌برانگیز است، ولی عدم‌پرداخت خوب در بازی، تاثیر بسیار مخربی بر کلیت فیلم می‌گذارد. البته دو سکانس مربوط به حضور سگ و اسب در فیلم، جزو صحنه‌های هیجان‌انگیز و قابل تحسین فیلم است. بنابراین تیمی که می‌تواند چنین خوب و هنرمندانه از یک سگ در فیلم استفاده کرده و در مورد خندیدن اسب دیالوگ‌ها و توصیفات خوب با نماهای خوب داشته باشد، بسیار مستعد  و کاربلد است. اما در پرداخت مناسب نقش‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها، بازی گرفتن‌ها دچار ضعف شده است.

مخاطبان نوجوان امروز، به دنبال هیجان و ماجراجویی هستند نه فیلمی خسته‌کننده با صحنه‌هایی که پایان آن‌ها مشخص و قابل حدس است. نوجوان امروزی به دنبال شگفتی است، دنبال چیزی که او را تحت‌تاثیر قرار دهد یا باعث غافلگیری‌اش شود

قهرمان‌سازی‌های بزرگ‌نمایی شده در فیلم، آن قدر به صورت مستقیم است که بعد از دیدن یک سوم فیلم متوجه خواهیم شد که نوجوانان فیلم در هر شرایطی، چالش‌ها و موانع را پشت سر خواهند گذاشت. نقشه‌هایی می‌کشند که مو لای درز آن نمی‌رود. در شجاعت و نترسیدن و حتی راندن اتومبیل و استفاده از اسلحه چنان تبحر دارند که شخصیت‌های عراقی بیشتر شباهت دزدان فیلم «تنها در خانه» و بلاهایی که پسرک کوچک بر سر آن‌ها می‌آورند است تا دو نظامی عراقی.

 

و اما حرف آخر، حمایت از فیلمی که در مورد کودک و نوجوان باشد، بسیار پسندیده است. ساخت فیلمی که اقتباس از رمان کودک و نوجوان باشد نیز قابل احترام است. پرداختن به جنگ تحمیلی و رشادت‌های شهدا و جانبازان بسیار ارزشمند ولی آیا فیلم «باغ کیانوش» موفق شده است مفهوم «نوجوانی» را نشان می‌دهد؟ آیا این فیلم دغدغه‌های نوجوانان را بیان کرده است؟.

 

مخاطبان نوجوان امروز به دنبال هیجان و ماجراجویی هستند نه فیلمی خسته‌کننده با صحنه‌هایی که پایان آن‌ها مشخص و قابل حدس است. نوجوان امروزی به دنبال شگفتی است، دنبال چیزی که او را تحت‌تاثیر قرار دهد یا باعث غافلگیری‌اش شود. بنابراین در این دست تولیدات شناسایی نوجوان و علایق او باید در اولویت قرار گیرد.

 

سکانس‌هایی مثل مواجهه شدن با جعبه‌ی موز و خوردن آن شاید طنزی لطیف باشد و بتواند  لحظه‌ای خنده به لب بیاورد، اما سوال اصلی آن است نوجوان امروز که بسیار باهوش و آگاه است در پایان فیلم و لحظه‌ی خروج از سالن سینما در مورد فیلم چه نظری خواهد داشت؟ آیا آن فیلم توانسته او را به فکر فرو برده و تغییری در او به وجود آورد؟

متاسفانه نوجوانی در فیلم باغ کیانوش مفهومی گم‌شده است.

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.