آرشیو برچسب

نقد فیلم

خندیدن در خانه‌ای که می‌سوخت

«بارتون فینک» نمایشنامه‌نویسی خوش اقبال است که به تازگی در نیویورک درخشیده و حالا به پیشنهاد عده‌ای به کالیفرنیا نقل مکان کرده است. با یک استودیو قرارداد می‌بندد تا به ازای هزار دلار در هفته برایشان فیلمنامه بنویسد، و حالا که استودیو می‌خواهد فیلمی درباره کُشتی بسازد، نمی‌داند از کجا شروع کند و به همین دلیل شروع به پرسه‌زنی و دیدن این و آن می‌کند. او موقتا در هتل ارزان قیمتی که رو به ویرانی است ساکن می‌شود و آنجا است که با «چارلی مدوس» آشنا می‌شود. اولین مواجهه فینک با چارلی که فروشنده بیمه است اینطور رقم می‌خورد که چون…

«پوست» انداختن در ژانر وحشت

«پوست» برادران ارک نمونه‌ای شگفت در تاریخ فیلم ژانر ایرانی و به خصوص وحشت است.همه‌چیزش به جا، دور از مبالغه و افراط، غیر کلیشه‌ای و به طرز خوشایندی بومی است. آراز پیر پسر دباغی است که به حرفه کیف دوزی مشغول شده و باید پوست شیری که به باور مردمان آن منطقه نماد یاور خیر است و در مراسمی آیینی، «سید» رقیب او و فردی که معشوقش «مارال» را از او ربوده می‌پوشد، تعمیر کند. به زعم او مادرش، که پیرزنی جادو پیشه و حسود است و از همان ابتدا می‌فهمیم سعادت خودش را به آینده فرزندش ترجیح می‌دهد، رابطه آن دو را نفرین کرده و از طرفی مارال هم…

سینما مرزی باریک میان تخیل رهایی یا توهم رهایی

راضيه فيض‌آبادی-روزنامه اعتماد/ فيلم با چند تصوير واقعي شروع مي‌شود: سقفي سفيد كه سايه‌روشني از نور بر آن نقش بسته است، كمد لباس، ميز آرايش، ميز تحرير و كتابخانه. در ادامه مريم را مي‌بينيم كه در فضايي آبي‌رنگ و با صداهايي عجيب ‌وغريب كه واقعي به نظر نمي‌آيد، روي تختي خوابيده است و صداي راوي را مي‌شنويم كه مي‌گويد: «آخر اين داستان، مريم بعد از دو ماه از خواب بيدار مي‌شه اما ما نمي‌فهميم كه به آرزوش كه بازيگري سينماست مي‌رسه يا نه». در اولين صحنه فيلم، روي داستان‌بودگي تاكيد مي‌شود، انگار فيلم از همان ابتدا مي‌خواهد بگويد…