در هفتههای اخیر، گیلان با موج بیسابقهای از مسافران روبرو بوده است. حضور میلیونها مسافر در این استان سرسبز، هر چند عاملی موثر در رونق گردشگری بوده اما مردم و استان را با چالشهای عمیقی نیز همراه کرده است.
چالشهایی چون کمبود امکانات رفاهی و اقامتی، بحران مدیریت زباله در مناطق شهری، پارکها و جنگلها و حتی کاهش سهمیه بنزین محلی، اینها تنها بخشی از مشکلاتی است که در این مدت تجربه کردهایم.
چالشهای زیرساختی رفاهی و خدماتی
یکی از جدیترین مشکلاتی که گیلان با آن مواجه است، کمبود زیرساختهای رفاهی و خدماتی است که بخصوص در مواقع اینچنینی وضعیتی نه چندان جالب بلکه آشفتهای را برایمان ایجاد کرد. بسیاری از نقاط گردشگری گیلان هنوز به امکانات رفاهی کافی همچون سرویسهای بهداشتی، اقامتگاههای استاندارد و مراکز تفریحی مجهز نیستند.
بنابراین ورود تعداد حتی معمول مسافر نیز میتواند فشار قابلتوجهی را بر زیرساختهای موجود وارد کند. این ضعف زیرساختی هم گردشگران را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه فشار آن بر دوش مردم محلی (از نظر آلودگی شهری، کمبود خدمات اولیه، ترافیک و…) هم خواهد بود.
بحران بنزین و خدمات عمومی
از دیگر چالشهایی که ایجاد شد، بحران بنزین بود زیرا در همین اثنای حضور مسافران شنیده شد که بنزین استان به استانهای همجوار فرستاده شده، در حالیکه تأمین بنزین برای این حجم ماشین و وسیله نقلیه یک اولویت مهم در استان بود.
این امر باعث شد تا علاوه بر مسافران، بسیاری از مردم محلی نیز دچار مشکل و چالش تأمین سوخت شوند، وضعیتی که چندان خوشایند وجهه استان نبود. اما آیا برای حضور حتی احتمالی مسافران و نیاز روزانه به تامین بنزین، تدابیری اندیشیده و برنامهریزی نشد؟
حتی با وجود حضور شمار زیادی از مسافران و تیتر خبرگزاریها (اطلاع لاجرم همه افراد از موضوع) چرا باز هم بنزین سهمیه گیلان به نقاط دیگر ارسال شد؟! در صورتی که نیاز به وجود این سهمیه بسیار بدیهی و آشکار بود!
بحران سطل آشغال و دفع زباله
در حالی که استان به دلیل موقعیت خاص گردشگری خود همواره با مشکل انباشت زباله دست و پنجه نرم میکند، هجوم مسافران این مشکل را به مراتب تشدید کرد. کمبود تعداد سطلهای زباله در مناطق گردشگری و بخصوص شهر رشت، عدم وجود زیرساختهای مناسب برای جمعآوری و دفع بهداشتی پسماندها، باعث شده تا زبالهها بهطور نادرست در طبیعت رها شوند.
البته همانطور که گفته شد این مشکل جدیدی نیست اما ضعف در مدیریت پسماند باعث شد استان بیش از پیش چهره نازیبایی به خود بگیرد. در کنار این مساله، اینکه خیابانهای مرکز استان گیلان، شهر رشت (به استثنای پیادهراه شهرداری) فاقد سطل زباله است نیز خود موضوع جالبی است! که میتوان گفت از این نظر در حالت عادی نیز چهره چندان جالبی ندارد.
حال برای این پیشآمد (آلودگی شهری، پارکها، جنگلها و سایر نقاط گردشگری) باید چه کسی را مسئول و مقصر بدانیم؟ ضعف فرهنگی مسافرین؟ یا مردم؟ یا مدیران و مسئولان استانی و شهری؟
همیشگی اما مهم؛ تخریب طبیعت
تخریب طبیعت یا بهتر است بگوییم تداوم تخریب و بیتوجهی به طبیعت و جنگلهای گیلان، چه از سمت مردم بومی و محلیها و چه مسافران و یا حتی مسئولین، موضوع جدیدی نیست. آمارهای رسمی گردشگری استان؛ از ورود بالغ بر ۴ میلیون مسافر و بیش از ۶ میلیون شب خوابی در مراکز اقامتی رسمی خبر دادند در حالیکه تعدادی از این مسافران در خانههای دومی که در استان خریداری کردهاند، اسکان داشتند.
ویلا و شهرکسازی آنهم غالبا از سوی افراد غیربومی در مناطق بکر و روستایی، اتفاقی است که بخصوص در چندسال اخیر شدت گرفته است و چهره نه چندان زیبایی به طبیعت و وجهه گردشگری گیلان داده است.
مناطق بکر و ییلاقی استان که حتی گاها برای ما بومیان نیز ناشناخته بود اکنون توسط مسافران شناختهشده تر شده است. البته بخشی از این مربوط به گروههای بومگردی و طبیعتگردی است که به شناخته شدن این مناطق بکر کمک زیادی کردهاند، اما این شناختهتر شدن تا چه اندازه به سود محیط زیست گیلان بوده است؟! چه تدابیری برای آن اندیشیدیم؟
عبور و مرور خودروها در مناطق حفاظتشده، جنگلی و.. بیتوجهی به تابلوهای هشدار و آسیب به پوشش گیاهی و جنگلها، تنها بخشی از پیامدهای حضور گسترده گردشگران البته بیملاحظه است. این مشکلات در کنار رهاسازی زبالهها در طبیعت، آسیبهای جدی به منابع زیستی استان وارد کرده و چالشهای محیطزیستی بزرگی ایجاد کرده است.
سوال نگرانکنندهای که پیش میآید این است که تا چه زمانی شاهد این اتفاقات خواهیم بود؟ آیا وقت آن نرسیده یا بهتر است بگوییم از وقت آن نگذشته است که چارهای اتخاذ کنیم؟ بیملاحظگی و عدم توجه گردشگران به محیط زیست یک بخش قضیه است ولی آیا بخشی از آن مربوط به خودمان نمیشود؟
وقتی مسافری در پیادهرو شهری چادر میزند یا در پارک و حتی در این فضا پخت و پز نیز انجام میدهد، یا حتی دیده شده از آبخوری پارکها برای حمام کردن و اجابت مجاز کودکان استفاده میشود، مقصر این رفتار ضد فرهنگی کیست؟ مسافری که فضا را بدون ممنوعیت و مقررات میبینید؟ یا ما که پیشبینی و تدبیری برای آن نداشتیم؟!
راهکارهای مدیریت بحران گردشگری در گیلان
با توجه به چالشهای پیش رو، چالشهای احتمالی نیز مشخص است و لذا نیاز فوری به مدیریت پایدار و کارآمد گردشگری در استان احساس میشود. یکی از سادهترین این راهکارها، توسعه زیرساختهای رفاهی همچون ایجاد سطلهای زباله بیشتر در فضای شهری، سرویسهای بهداشتی تمیز در مکانهای شلوغ و بازار، اقامتگاههای مناسب در مناطق پرتردد گردشگری است و همچنین نیاز به توجه و لزوم بازرسی یا مراقبت از مناطق بکر و جنگلی.
همچنین، تدوین و اجرای سیاستهای مناسب برای کنترل حجم مسافران در فصول شلوغ و افزایش نظارت بر رفتارهای فرهنگی و محیط زیستی گردشگران و در صورت لزوم اجرای مقرراتی چون جریمه برای چادر زدن در مناطق شهری و پیادهروها، پارکها و هدایت گردشگران به فضای مناسب برای اقامت است.
همچنین آموزش عمومی مردم بومی برای تشویق گردشگران به حفظ محیط زیست و مسئولیتپذیری بیشتر نیز میتواند نقش مهمی در کاهش آسیبها داشته باشد.
در آخر اینکه حضور مسافران در گیلان نباید به بهای تخریب طبیعت و ایجاد مشکلات زیرساختی برای مردم محلی تمام شود. توسعه پایدار گردشگری، نیازمند برنامهریزی دقیق، ارتقای زیرساختهای محلی و همکاری همگانی میان مسئولان، مردم و گردشگران است.
گیلان بهعنوان یک سرمایه طبیعی و فرهنگی ارزشمند، باید به گونهای مدیریت شود که همزمان با رونق اقتصادی، حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی آن نیز تضمین شود.
نظرات بسته شده است.