یک ؛
تابستان هشتاد و شش در رشت افتخار میزبانی جمعی از دانش آموختگان دبیرستان البرز تهران را برای برگزاری مراسم قدردانی از دکتر «محمود بهزاد»؛ با جمعی از دوستانم داشتیم. جدا از همه مهمانان اما حضور «نجف دریابندری» و همسرش «فهیمه راستکار»، بر هیجان درونیام افزوده بود و سعی میکردم بیشتر این زوج دوست داشتنی را زیر نظر داشته باشم. فارسی نویسی اعلای آقای دریابندری و البته دیگر هنرهاشان برایم همیشه یک الگوی متعالی بود.
نزدیکترشدن به آنها به واسطه میزبانی مان آسان بود اما همان تماشای وقار این دو گوهر مملکتمان مرا بس بود و به خود اجازه ندادم دیالوگی غیر از سلام و خوشامد گویی با آنها داشته باشم و بعدش هم که راهنماییشان کردیم به هنل پردیس رشت و تا فرداش که مراسم برگزار شد و آقای دریابندری برای استادش -دکتر بهزاد-سنگ تمام گذاشت و یادآوریهای ارزشمندی از رویهاش در تدریس کرد و به نظرم یکی از طولانیترین سخنرانی هایش بود چون اصولا آدم کم حرفی در چنین مراسمی بود.
فردای مراسم که همه برگشتند به تهران نوبت پرداخت صورتحساب هتلهایی که محل اسکان میهمانان بود؛ رسید و برای پرداخت صورتحساب آقای دریابندری و خانم راستکار من داوطلب شدم البته نه از جیبم بلکه از مبلغ تنخواه مراسم. گاهی بیرون از متن برایم جذاب تر از متن است، آخر “کتاب مستطاب آشپزی” نوشته دریابندری جدا از دیگر هنرهای نابش، تاثیر فراوانی در نگاهم به زندگی و به خصوص عشق دیرینم آشپزی گذاشته بود و ویرم گرفته بود ببینم در این فاصله اقامت در رشت چه غذایی و چه دسری خوردهاند !
کآغذ صورتحساب را تا همین چند سال پیش در آرشیوم داشتم و نمی دانم چرا پارهاش کردم اما جالب بود که غذای منتخبشان باقلا قاتق و میرزا قاسمی و ترش تره بود با مقادیر معتنابهی زیتون پرورده و سیر ترشی محلی !
دو ؛
همین چند ماه پیش بود که فرصت شد و نشستم گفتگوی تصویری بلند چندین ساعتهای را با استاد منوچهر انور تماشا کردم در قالب سایت آرته باکس-فخرالدین انوار- و اما در یکی دو قسمت این گفتگو؛ استاد انور از روز آشنایی ش با نجف دریابندری میگوید در موسسه فرانکلین و روایتهای جذاب دیگری از همکاریاش با این مرد بزرگ که توصیه میکنم اگر اهلش هستید بگردید و بیابید و تماشا کنید این لذت محض را…
سه ؛
بعضی از نازنینان روزگار ما اگر بیشتر از صد سال هم عمر کنند باز کم است چون بازتولید چنین گوهرهایی حالا حالا در مملکت مان رخ نمیدهد و باید کماکان حسرت خوار غیبت چنین گوهر هایی باشیم و درگذشت “استاد نجف دریابندری” فقدان یکی از نگینهای بیقیمت فرهنگ ماست…