از پرتال اداره کل ارشاد گیلان، مطلع شدیم که مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان از «کافه کتاب» لنگرود بازدید کرده و از تلاشهای «محمدمحمدی بندری» برای تغییر کاربری کتابخانه شخصی خود به یک مرکز فرهنگی برای عموم، تقدیر کرده است. کتابخانهای با 12هزار جلد کتاب که حدود 14 سال پیش دچار حریق شد و 6 هزار جلد کتاب از بین رفت و صاحب کتابخانه شخصی دوباره آن را با هزینه خود سرپا کرد.
بازتاب خبر این کتابسوزی، بعدها دستور رئیس جمهور وقت را در پی داشت تا با اعطای 6 هزار جلد کتاب، ضایعه آتشسوزی جبران شود. به روایت بندری، صاحب کافه کتاب لنگرود، در مصاحبهای که در پایگاه خبری مرور داشته است؛
پس از دستور دوباره رئیس جمهور برای جبران آن ضایعه، 2100 جلد کتاب به دستش میرسد که 600 جلد آن فقط کتاب عربی بوده است. بخش زیادی هم کتاب کودکان، بخشی تفسیر قرآن، مفاتیح و تعدادی هم دیوانهای ادبی بوده و محمد بندری هم 90 درصد آن را به مراکز مربوطه اهدا میکند و از آن پس عطای هر کمک دولتی را به لقایش میبخشد.
آیا مدیرکل ارشاد گیلان، امیرحسین طاهری، فیلمهای حریق کتابخانه و کتابهای عربی ارسال شده از سوی وزارت ارشاد را در اینترنت دیده بود و سپس به کافه کتاب لنگرود رفت یا اساسا فرصت جستجوی مجازی را نیافت؟ آیا خبر داشت که دو فقره دستور رئیس جمهور وقت در ادوار پیشین، این چنین مفتضحانه اجرا شده است یا خیر؟
اما از حق نگذریم، همین که مدیرکل فرهنگی یک استان با این همه مشغله و سرکشی به پروژههای فرهنگی درحال اجرا وقت با ارزش خود را گذاشته و از مرکز استان تا لنگرود میرود تا از یک «کافه کتاب» بازدید نماید، کار بزرگی است! بههرحال باید فعالیتهای بخش خصوصی را هم ارج نهاد تا بیش از این شاهد باشیم.
بنابر خبر منتشر شده در پرتال شورای شهر رشت، هفته پیش همچنین محمدحسن عاقلمنش، رئیس کمیسیون گردشگری شورا، از «خانه موزه تربیت» بازدید نموده و از تلاشهای خانواده تربیت در تغییرکاربری خانه پدربزرگشان به کتابخانه تقدیر کرده است. کتابخانهای که حاوی کتابهای «عبدالله تربیت»، مترجم شهیر آثار سینمایی است که برادرزادههای تربیت، کتابخانه شخصی عموی خود را از تهران به رشت منتقل کردند.
این بازدید هم کار ارزشمندی است. امیدواریم از این دست خبرهای مسرت بخش بیشتر بشنویم و خواهیم شنید. به هرحال انتخابات شوراهای شهر دوره بعد نزدیک است و از این دست بازدیدها و تقدیرهای فرهنگی زیاد خواهیم شنید.
درست است که خانه تاریخی خواجه آوادیس در گوشه حیاط مجتمع فرهنگی خاتمالانبیا هر روز بیشتر فرسوده میشود و با تغییر چندین مدیرکل هنوز هیچ فکری برای مرمت آن نشده است. عیبی ندارد! صبرمان زیاد است، این مدیر نشد، مدیرکل بعدی.
عاقلمنش هم در دوره قبلی شورای شهر، تابلوی «موزه مشروطه» را طی مراسمی بر ورودی عمارت میرزا خلیل نصب کرد. درست است که برای خرید اسناد مشروطه گیلان هنوز در شورا و مدیریت شهری هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده، مهم نیست، آن هم باشد برای ادوار بعدی شورا. به قارچها و کپکهای هوای مرطوب رشت هم میگوییم سراغ اسناد کاغذی بهجامانده از مشروطه نروند!
اما در عوض، متولیان فرهنگی، با این همه مشغله، تلاشهای بخش خصوصی را فراموش نکردهاند و در پایان دورهشان، دورهمیهای فرهنگیشان بیشتر شده، حیف که شهروندان عادی دعوت نمیشوند. ما هم درک میکنیم، خب، این همه نفرات که در یک کادر عکس یادگاری جا نمیشوند.
هرچند برخی از اعضای شورا با نصب بنر در محلات حاشیه شهر و با امضای جمعی از اهالی کوچه از خودشان تقدیر میکنند که کوچهشان را آسفالت کردهاند، ولی قابلمقایسه با لبخند ملیح رئیس کمیسیون فرهنگی نیست که از فعالیتهای بخش خصوصی برای ارتقای فرهنگی این شهر تقدیر میکند، کور شود اگر کسی نمک به کور باشد!
چطور است این بار مدیرکل ارشاد گیلان به همراه رئیس کمیسیون گردشگری شورا به اتفاق هم از «موزه مطبوعات» بازدیدی داشته باشند. بههرحال حدود دو سال از افتتاح این موزه در مرکز شهر رشت میگذرد، زشت است مدیران فرهنگی نروند و عکس یادگاری نگیرند.
حالا بعد از چاق سلامتی، اگر وقتشان گرفته نشد، از مدیر این موزه خصوصی، برای دلخوشی هم که شده بپرسند در این وانفسای اقتصادی چگونه توانسته از پس اجاره این مکان فرهنگی، که بازده اقتصادی هم ندارد، برآید! آن هم موزهای که تا پیش از این میپنداشتند «خانه مطبوعات» آن را دایر کرده است!